به گزارش گروه اجتماعی یکتا پرس، خودانگاره نحوه درک ما از رفتار، تواناییها و ویژگیهای منحصربهفردمان است؛ برای مثال، باورهایی مانند «من دوستی خوب هستم» یا «من فردی مهربان هستم» بخشی از خودانگارهای کلیاند. خودانگاره در زمانی که سنتان کمتر است و در حال طیکردن مراحل کشف و شناخت خود و هویتتان هستید، انعطافپذیری بیشتری دارد. با افزایش سن و شناخت بیشتر خودتان و درک کامل اینکه چهکسی هستید و چهچیزهایی برایتان مهم است، این تصویر ذهنی دقیقتر و سازمانیافتهتر خواهند شد.
برخی از ویژگیهای کلی خودانگاره عبارتاند از:
در طول زمان تغییر میکند
زندگی افراد را تحتتأثیر قرار میدهد
از بسیار مثبت تا بسیار منفی متفاوت است
دارای ابعاد احساسی، فکری و عملکردی است
با هر شخص بهطور منحصربهفرد نمایش داده میشود.
خودانگاره مستقل، ثابت،متکی به خود، خودمختار، فردگرا، خودپسند، و جدا از مفهوم جامعه است.
خودانگاره وابسته، به محیط اجتماعی خود و به دیگران وابسته است.این افراد تمایل دارند بر نقش های اجتماعی و روابط،تعلق و تناسب داشتن با گروه تاکید کنند.
افرادی که خودانگاره مستقل دارند به دنبال این هستند که از طریق خاص بودن محصولات، یک هویت شخصی متمایز برای خود ایجاد کنند.از طرفی چون این افراد از مفهوم جامعه جدا هستند، پشتیبانی عاطفی از گروه های اجتماعی ،خانواده و خویشاوندان را ندارند و نسبتا تنها هستند به همین دلیل به کالا ها اهمیت بیشتری می دهند تا احساس خوبی بدست آورند.اما برعکس افراد وابسته تا زمانی که احساس نیاز نکنند به سمت مصرف کالا ها نمی روند و به وسیله ی ارزش های صرفه جویی و متواضع بودن هدایت می شوند.
افراد مستقل بیشتر در خرید و مصرف لذت می برند و از روی میل عمل می کنند.آن ها بر جنبه ی نمادی کالا ها ارزش می گذارند و تمایل دارند کالا ها را برای اظهار وضعیت و قابلیت هایشان انتخاب کنند.کالاهایی که از مشخصه های دیگران متفاوت است.اما افراد وابسته تحت تاثیر مشخصه های همتایان خود و محیط اجتماعی هستند.آن ها هنجارهای اجتماعی را نمی شکنند و کم تر لذت جویی و رفتار خرید هیجانی را نشان می دهند. در کل می توان گفت به دنبال پذیرش گروهی هستند.
خودانگاره یا خودپنداره شما همیشه هم با واقعیت منطبق نیست. وقتی خودانگاره شما با واقعیت تطبیق داشته باشد، شما با خودانگارهتان سازگار هستید. منتها وقتی بین تصوری که از خودتان دارید و شخصی که دوست دارید باشید (خود ایدئال) ناهماهنگی وجود دارد، خودانگاره شما ناسازگار است. این ناسازگاری ممکن است بر عزتنفستان تأثیر منفی بگذارد.
راجرز معتقد بود این ناسازگاری ریشه در کودکی دارد. وقتی پدر و مادر محبتشان را به فرزند فقط در شرایط خاصی مانند زمانی که فرزندشان انتظاراتشان را برآورده میکند نشان میدهند، این ناسازگاری به وجود میآید. در این شرایط، کودک سازوکار دفاعی تحریف تجربیات را پیش میگیرد، که این باعث میشود او احساس کند شایستگی عشق و محبت والدینش را ندارد. از طرف دیگر، عشق بیقیدوشرط به تقویت سازگاری کمک میکند. کودکانی که چنین عشقی را تجربه میکنند، نیازی به تحریف مداوم خاطرات خود ندارند تا باور کنند دیگران آنها را همانطور که هستند دوست خواهند داشت.
ابعاد مختلف ممکن است انواع مختلفی از خودانگاره را تشکیل دهند؛ برای مثال، ابعادی از خودانگاره که «خودکارآمدی تحصیلی» را ایجاد میکند با ابعاد مربوط به «خودکارآمدی اجتماعی» کاملا متفاوت است. برخی از ابعاد مشترک در همه زمینهها عبارت است از:
خودباوری
عزتنفس
خود ایدئال
ویژگیهای شخصی
هویت یا نقش (اجتماعی).
برخی از نمونههای خودانگاره مثبت عبارتاند از:
فرد خود را انسانی باهوش میداند.
شخص خود را انسانی دلسوز میپندارد.
فرد خود را عضوی مهم از جامعه خود میداند.
شخص خود را همسری خوب و دوستی عالی میداند.
فرد خود را بهعنوان کارمندی با سختکوشی و شایستگی میبیند.
برخی از نمونههای خودانگاره منفی نیز عبارتاند از:
فرد خود را احمق میداند.
شخص خود را باری روی دوش جامعه میداند.
فرد خود را بهعنوان کارمندی تنبل و ناتوان میبیند.
شخص خود را انسانی سرد و غیرقابلدسترس میپندارد.
انتهای پیام/