پس از اعلام آتشبسِ در جنگ 12روزه و کاهش التهاب در جبهههای نظامی، میدان سیاست داخلی بهسرعت فعال شده است. علی رغم اتفاق ملی در خصوص حفظ وحدت در این شرایط حساس ، جریان پایداری و نیروهای همسو با سعید جلیلی، بار دیگر با راهبرد شناختهشدهی «فشار و تکرار» در تلاشند میدان سیاست خارجی و حتی فضای عمومی کشور را به نفع خود مصادره کنند و "بازی قدیمی" خودرا این بار در" زمین تازه " شروع کرده اند . تسویهحساب با رقبا و بازگرداندن سیاست به ریل "اقلیتِ " بدون توجه به شکننده بودن آتش بس پرصدا تر از هر زمانی شده است .
به گزارش یکتا پرس «فشار» و «تکرار» سالهاست ستون فقرات راهبرد تندروهاست؛ راهبردی که ذیل مثلی آشنا خلاصه میشود: «بدنامی بهتر از گمنامی است». این جریان نشان داده است ، حضور پرهیاهو را بر اقناع افکار عمومی ترجیح میدهد؛از نسبت دادن اتهام و روایتسازی کاذب ابایی ندارد؛ و می خواهد هر بحران را به فرصتی برای تحمیل ارادهی اقلیت بر اکثریت خاموش تبدیل میکند.
آنها که نتوانستند مانع پیروزی روحانی و پزشکیان شوند، نتوانستند جلوی برجام و مذاکره را بگیرند و حتی در توقف اجرای قانون عفاف و حجاب ناکام ماندند، امروز با اتکاء به فضای پس از آتشبس بی توجه به ضورت حفظ انسجامی که با هزینه سنگین ایجاد شده است میکوشند دست دولت و حاکمیت را برای ازسرگیری گفتگوها ببندند و همزمان از رقبای انتخاباتیشان انتقام بگیرند.
در طول 12 روز جنگ تحمیلی رژیم صهیونستی علیه کشورمان جلیلی ویارانش درلابه لای حضور کم رنگشان تلاش کردند تا برجام و معماران آن را مقصر شروع جنگ معرفی کنند . اکنون اما در بحبوحه آتشبس شکننده و باعلم به نیاز کشور به حفظ انسجام ملی ، تندروها میدان دیگری را فعال کرده ودعوای قدیمی را به بازی در زمین تازه کشانده اند :
انها در زمین تازه می خواهند «امنیت» را به کلید واژه ای برای محدودسازی سیاست عقلانی تبدیل کنند؛ ومفهوم والای
«وطندوستی» راتا ابزاری برای حذف رقیب کم ارزش نمایند . در بازی تند روها «انسجام ملی» بهجای آنکه سرمایهی عبور از منازعات در این شرایط حساس باشد، تبدیل به طعمهی منازعه میشود.
آیا حاکمیت اجازه میدهد «انسجام ملی» ، در نزاعهای درونقدرت فرسوده شود؟
تحرکات تندروها و مخالفان مذاکره در زمین بازی جدیدشان در چند سطح در حال پیگیری است که بررسی مصادیق آن میتواند تصویر روشنتری از آنچه پیشروست به دست دهد.0
۱. تکرار یک الگوی قدیمی : « هر بحران، یک فرصت سیاسی»
این نخستینبار نیست که جریان تندرو تلاش میکند از وجود بحران اعم ازامنیتی ، اجتماعی و..، نردبانی برای قبضهی سیاست بسازد. پس از حوادث آبان ۹۸، پس از ترور سردارشهید سلیمانی، و در دوران کرونا نیز شاهد بودیم که این جریان با روایتسازی خاص خود، تعلیق فضای سیاسی و محدودسازی دولت مستقر را دنبال کرد و همچنان هر بحران یا شرایط خاص را به چشم یک فرصت برای بازیگری سیاسی تلقی می کند .
در ماجرای اخیر و تهاجم رزیم صهیونستی هم ، سکوت ظاهری تندروها در بحبوحه جنگ، امروز به هجمه سازمانیافته علیه دولت منتخب و مشخصاً شخص دکتر پزشکیان بدل شده است. استفاده از رسانههای زنجیرهای، بازتولید اتهامات نخنما علیه مذاکره، و احیای دوگانه «سازشکار – انقلابی» بار دیگر در دستور کار قرار گرفته است.
۲. تقلا برای بستن دست دولت در سیاست خارجی
جریان تندرو بهخوبی میداند که پزشکیان ، به دنبال احیای تعاملات خارجی چه در پرونده برجام و چه در ترمیم روابط منطقهای است واکنش آنها در این خصوص از هماکنون روشن است: آنها همچنان بهصراحت از «مذاکره طلبان» بهعنوان «مزدور دشمن» یاد میکند؛ رسانههای وابسته به پایداری با تیترهایی چون «پزشکیان و بازگشت به چاه برجام» یا «میدان جنگ، جای مذاکره نیست» سعی دارند مذاکره را خط قرمز معرفی کنند؛
جریان جلیلیمحور، نشان داده است نهتنها با مذاکره مخالف است، بلکه میخواهد دولت را در ابتدای این مسیر «فلج» و زمین گیر کند.
۳. بازتولید فضای تخریب با چاشنی «تسویهحساب»
حضور دکتر پزشکیان، فردی که نه از ساختارهای رانتی قدرت برآمده و نه به گروههای خاص پاسخگوست، برای تندروها یک خطر بالقوه است.آنها پزشکیان را نه صرفاً بهخاطر مواضعش، بلکه بهعنوان نماد خطرناک «بازگشت عقلانیت به رأس دولت» میبینند. به همین دلیل هم در شبکههای اجتماعی نزدیک به جریان پایداری و نفوذ در صداوسیما، عملاً دولت پزشکیان را زیر ضربه میبرند.
انسجام ملی را قربانی نزاع اقلیت نکنیم
آنچه پس از جنگ شکل گرفته بزرگترین سرمایه برای ترمیم رابطه دولت و ملت و مقابله با بد خواهی وزیاده خواهی ها است.اگر این سرمایه با عملیات روانی یک اقلیت تند رو و پرصدا به حاشیه رانده شود،