رسالتی را که خداوند به دوشم گذاشته، درست انجام می دهم | یکتاپرس
اختصاصی یکتاپرس/ بخش اول گفتگو با دکتر محسنیان/توسط پرستو فولادی نژاد
بدترین اتفاق در افسردگی ناامید شدن و میل به نبودن است و غالبا این افراد منفی نگر هستند و دائم عذاب وجدان دارند و جنبه های منفی زندگی را می بینند
کد خبر: ۱۷۲۲۱۴
۱۳:۵۴ - ۲۹ مهر ۱۴۰۳

رسالتی را که خداوند به دوشم گذاشته،

اختصاصی یکتاپرس؛ رسالتی را که خداوند به دوشم گذاشته، درست انجام می دهم

پرستو فولادی نژاد؛ شاعر، نویسنده و خبرنگار گفتگوی پزبار و مفیدی را با دکترعلی محسنیان انجام داده است که به اتفاق هم می خوانیم :

 دکتر محسنیان مختصری از خودتان می گویید؟

اول از همه سالم به همه خوانندگان محترم و عزیزتون. دکتر علی محسنیان هستم. متولد سال۱۳۵۹ متخصص اعصاب و روان و روانپزشک و از سال ۱۳۹۴ به عنوان روانپزشک و رواندرمانگر مشغول به کار هستم .تحصیلاتم را ابتدا در رشته پزشکی عمومی خوانده ام به مدت هفت سال و سال هزار و سیصد هفتاد و هفت وارد دانشگاه تهران شدم و سال ۱۳۸۴ از دانشگاه تهران فارغ التحصیل و تقریبا تا سال نود به عنوان پزشک عمومی فعالیت و طبابت کردم.یک سال به عنوان جراح عمومی وارد تخصص جراحی عمومی شده و، فعالیت کردم ولی با توجه به عدم علاقه به این رشته ، تخصص روانپزشکی (اعصاب و روان) گرفتم و در حال حاضر در مطب شخصی خودم به درمان بیماران و مراجعینم مشغولم.

اصلا به این فکر می کردید روزی روانپزشک شوید؟

نه اصلا به روانپزشکی فکر نمی کردم.از سن چهار پنج سالگی دوست داشتم وقتی بزرگ شدم جراح شوم .با اینکه بعد از کار در رشته پزشکی عمومی یک سال هم کار جراحی انجام دادم ولی جراحی هم حالم را خوب نمی کرد و آمدم به سمت روانپزشکی.از دوران نوجوانی خیلی به مسائل عرفان ،روانشناختی،خوِد روانشناسی،فلسفه علاقه داشتم و خیلی مطالعه می کردم و همیشه برام اولویت داشت و دورانی که پزشکی عمومی می خواندم یواش یواش به روانپزشکی علاقه مند شدم و بعد هم که از جراحی عمومی انصراف دادم به سمت روانپزشکی سوق داده شدم و همه ی احساسم می گوید بهترین کار ممکن را انجام دادم. 

روانپزشکی تمام رسالتی است که من می توانم در قبال بیمارانم انجام دهم.

بدترین اتفاقی که در افسردگی می افتد چیست و افرادی که دچار این بیماری می شوند معمولا چه عادت هایی دارند؟

بدترین اتفاق در افسردگی ناامید شدن و میل به نبودن است و غالبا این افراد منفی نگر هستند و دائم عذاب وجدان دارند و جنبه های منفی زندگی را می بینند و باید متوجه باشیم چرا افراد دچار افسردگی می شوند کسانی که دچار افسردگی می شوند دیگرهیچ چیزی مثل قبل خوشحال شان نمی کند. افسردگی شوخی نیست و نباید سرسری از کنار آن گذشت و آن را ساده نگاه کرد. افسردگی در کودکان،نوجونان و حتی بزرگ سالان متفاوت است وبه طبع درمانش هم فرق می کند 

 چرا افسردگی این روزها اینقدر در بین مردم زیاد شده؟

متأسفانه افسردگی در تمام دنیا زیاد شده است. چون انسان موجودی اجتماعی است و همیشه به صورت قبیله ای و اجتماعی زندگی کرده و همین اجتماعی شدن باعث افزایش سروتونین در مغز انسان می شود و سروتونین اسید آمینه اصلی ضد افسردگی در مغز است و در حال حاضر با افزایش شیوع استفاده از فضای مجازی وپیشرفت تکنولوژی و اینکه فردگرایی در انسان ها خیلی زیاد شده وانسان ها از آن شیوه اجتماعی و خانوادگی به فردگرایی روی آورده و فردگرایی را انتخاب کرده اند.

یکی از هزاران تبعات این فردگرایی افسردگی است که هر روز هم دارد بیشتر از قبل می شود و با قوی تر بودن به راحتی می توانند از پس مشکلات برآیند.

شما روانپزشک هستید ولی عده ای برای شروع درمان به روانشناس مراجعه می کنند شما به عنوان َبلد این حرفه و متخصص اعصاب و روان کدام را بیشتر ترجیح می دهید و توصیه می کنید؟

قطعًا روانپزشک. چون همیشه تشخیص بیماری ها به عنوان پزشک است و روانپزشک هم پزشکی است که در ابتدا هفت سال پزشکی عمومی خوانده و بعد چهار سال تخصص اعصاب و روان (روانپزشکی) و در آن مدت چهار سال روانشناسی هم کار کرده و روانپزشک بنا بر تشخیصی که برای بیمارش می دهد می تواند و برای ارجاع رواندرمانی هم انجام می دهد و گاهی هم بنا بر آن تشخیص دارویی و چیزی که دانش روانپزشک هست بیمار را به روانشناس ارجاع می دهد.

ولی در مسائلی مثل مشاوره های ازدواج یا تحصیلی و مسائلی دیگه ای حتما که قرار نیست تشخیصی روی فرد داده شود یا اختالل خاصی وجود ندارد بله روانشناس مناسب ترین فرد می تواند باشد.به هر حال هر کدوم به فراخ حال بیمار شیوه مناسب تری دارند.

 دکتر خیلی درباره ی خودکشی ُمدام حرف می زنند حاال به هر روشی که یاد گرفتند.مهمترینش قرص برنج که این روزها خیلی زیاد هم بین جوانان باب شده در این باره هم می گویید؟

بله با توجه به افزایش شیوع افسردگی و با کمال تأسف سطح کاهش اعتقادات مردم و فردگرایی مسئله پوچی و میل به از بین بردن خود خیلی زیاد شده است.خودکشی همیشه معضل بی حدی بوده در بین مردم دنیا و علم روانپزشکی و روانشناسی و مسئله ای که خیلی می تواند بازدارنده باشد. متأسفانه در تمام دنیا خودکشی هم خیلی زیاد شده است.

اگر اعتقادات مذهبی مردم، اعتقاد درستی باشد به راحتی می توان جلوی این اتفاق را گرفت. چون وقتی معتقد باشی به خداوند که می تواند گره گشای همه ی اتفاقات خوب و بد باشد هرگز در هیچ جای دنیا چیزی به اسم خودکشی نباید وجود داشته باشد.

افسردگی در نوجوانان چطور؟ این هم باید یک موضوع جدی باشد که خیلی هم به تازگی بین نوجوانان زیاد دیده می شود؟

بله دقیقا افسردگی در نوجوانان را باید خیلی جدی گرفت. علائم نشان دهنده افسردگی در نوجوانان تغییرات احساسی است. احساساتی مثل غم و اندوه که می تواند شامل گریه بدون دلیل مشخص باشد.سرخوردگی یا احساساتی هایی مثل خشم حتی در مورد مسائل کوچک،احساس ناامیدی یا خالی بودن خلق و خوی تحریک پذیر، ازدست دادن علاقه یا لذت در فعالیت های معمول، از دست دادن علاقه. درگیری با خانواده و دوستان، اعتماد به نفس پایین، احساس بی ارزشی یا گناه، فکر دائم به شکست های گذشته یا سرزنش مبالغه آمیز خود یا انتقاد از خود، حساسیت شدید به طرد شدن یا شکست و نیاز به اطمینان بیش ازحد،مشکل در تفکر ،تمرکز، تصمیم گیری و به خاطر سپردن مسائل،این احساس مدام که زندگی و آینده تیره و تار است،افکار مکرر مرگ یا خودکشی.

دکتر تغییرات رفتاری هم در افسردگی نوجوانان وجود دارد.چیزی که باعث نگرانی والدین شود؟
بله و به شدت هم خطرناک است. اگر نوجوانی این علائم را داشت و یا تغییری در او احساس کردید می تواند علامت و زنگ خطر باشد. تغییرات رفتاری مثل خستگی و از دست دادن انرژی، بیخوابی یا خواب زیاد، تغییر در اشتها،کاهش اشتها ،کاهش وزن یا افزایش میل به غذا و افزایش وزن، استفاده از الکل و مواد مخدر،بی قراری به عنوان مثال تکان دادن مکرر دست ها یا پاها،ناتوانی در نشستن آرام،کند شدن تفکر،صحبت کردن یا حرکات بدن، شکایت مکرر از سردرد و دردهای بدن بدون دلیل که ممکن است شامل ملاقات مکرر با مشاورین مدرسه باشد. انزوای اجتماعی،عملکرد ضعیف در مدرسه یا غیبت مکرر از مدرسه، توجه کمتر به بهداشت شخصی یا ظاهر،انفجارهای خشم، رفتارهای مخرب و خطرناک یا سایر رفتارهای آسیب زننده، خودآزاری به طور مثال بریدن یا سوراخ کردن یا خالکوبی بیش از حد و در نهایت که از همه خطرناک تر است تهیه برنامه خودکشی یا اقدام به خودکشی.

خیلی ها را وقتی نگاه می کنید می بینید خیلی شاد هستند.غذای خوب می خورند،مسافرت می روند،کار می کنند ولی از درون خیلی غمگین هستند همه ی اینها می تواند نشانه افسردگی باشد؟
 البته افسردگی یک سری نشانگان دارد که طبق سازمان جهانی روانپزشکی، بیمار،یا مراجع باید آن نشانگان رو ُپر کنند تا به طور دقیق بگوییم فرد افسرده است یا خیر. آن ها به راحتی می توانند به ظاهر خودشون به بهترین شکل ممکن برسند و حتی به تمام کارهای روزمره از قبیل تفریح و مهمانی، حتی زندگی مرفه و خوبی داشته باشند اما به افسردگی پنهان مبتلا هستند. خیلی از افسردگی ها درونی است که با دارو درمانی انجام و درمان می شود و یک سری از افسردگی ها به خاطر شرایط جامعه بیرونی هست که احتیاج ُمبرم به روان درمانی دارد.

شما روانپزشک بی حاشیه ای هستید و دنبال جنجال و خبرسازی نیستید و این شاید رمز موفقیت شما باشد.خودتان هم به این بی حاشیه بودن اعتقاد دارید؟

من همیشه معتقدم خداوندی که خالق تمام موجودات است و بشر را جوری خلق کرده که با عقل،منطق،دانش و شعور تصمیم گیری می کند پس باید وظیفه اش را به بهترین شکل ممکن انجام بدهد. من هم همین طور.نه اهل جنجالم نه اهل شعار دادن نه اهل بزرگ نمایی، حتی اعتقادی به کوچک نمایی هم ندارم. انسان زاده شده تا معنی انسانیت را یاد بگیرد و درست زندگی کند تا با تمام ناملایمات و اتفاقاتی که هست کنار بیاید.

چرا جنجال؟ چرا حاشیه سازی؟ چرا خودنمایی های که هیچ سرانجامی ندارد. اگر من به عنوان یک روانپزشک وظیفه ام را تمام و کمال انجام بدهم یعنی رسالتی که خداوند به دوشم گذاشته را درست تر انجام داده ام.

شما در صفحه اینستاگرام خیلی با تأمل و آرامش پست می گذارید،جواب بیماراتون را به ساده ترین شکل ممکن می دهید. اما در این فضا کم کار هستید؛  دلیل خاصی دارید؟

راستش من خیلی اهل فضای مجازی نیستم و میانه خوبی با فضای مجازی هم ندارم. نه اینکه وقت نداشته باشم، میانه ی خوبی با اینجور فضاها ندارم. حتی در بحث های خانوادگی هم خیلی سخت جواب می دهم. درسته که هرازگاهی پست می گذارم و جواب تمام کامنت ها را با صبر و حوصله می دهم ولی خیلی اهل شعار دادن و پست و اینستاگرام نیستم. به نظر من زندگی باید خیلی واقعی و رئال باشد. من به شدت به این موضوع معتقدم که زندگی واقعی یعنی حرف زدن رو در رو. زندگی را در لحظه باید زندگی کرد همون جوری که هست. نمی دانم شاید نسبت به این مسئله فضای مجازی فوبیا داشته باشم و باید روی خودم کار کنم.

یک روانپزشک و روانشناس حرفه ای چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟

یک روانپزشک باید به بیمار و مراجعینش متعهد و رازدار آن ها باشد. در نهایت صبوری به حرف های بیمارش گوش کند و حتما دردهای او را بفهمد و برای ذره ذره درد و رنج و غم و مشکلات آن بیمار ارزش بگذارد و برنامه داشته باشد. کسی که به روانشناس و روانپزشک مراجعه می کند حتما به امیدی آمده و بی انصافی است اگر امید کسی را ازش بگیریم. از همه مهم تر اینکه روانپزشک باید به بیمارش وفادار باشد. و این وفاداری آنقدر باید زیاد باشد که بیمار به پزشک اعتماد کند تا شروع درمان،تشخیص و حتی خاتمه درمان به سهولت انجام پذیرد. روانپزشکی رشته خطیری است و سراسر رازداری و احساس مسئولیت.

چه باورهای اشتباه و غلطی درباره ی افسردگی وجود دارد؟
یکی از باورهای اشتباهی که درباره ی افسردگی وجود دارد این است که افسردگی هیچوقت خوب نمی شود و درمانی براش وجود ندارد و شخصی که افسرده است آدمی است که دیوانه است و بیماری روانی دارد،در حالی که اصلا اینطوری نیست. افسردگی هم مثل هر بیماری دیگه ای هم حل می شود و هم خوب حتی چه بسا راحت تر. یک باور اشتباه دیگر درباره ی افسردگی این است که افسردگی خود به خود خوب می شود و اصلا موضوع مهمی نیست.

چیزی که این روزها خیلی می شنوم این است که خیلی ها به کسی که افسرده است می گویند که منم افسرده ام و موضوع مهمی نیست در حالی که این نوع حرف زدن فقط بیماری را تشدید می کند ولی در واقعیت اینجوری نیست. افسردگی یک بیماری قابل حل و درمان است و گاهی با حرف زدن و گاهی با تجویز دارو حل می شود.درباره ی افسردگی باید برون ریزی داشت و گفتگو کرد و دنبال درمان بود.درمان درست.

چرا بسیاری از افراد احساس خوشبختی نمی کنند؟از طرفی دیگر برخی افراد با وجود اینکه خیلی گرفتارند اما روحیه شادی دارند!چرا این تناقض وجود دارد؟

در پیشرفته ترین کشورهای دنیا از هر پنج فرد بزرگسال یک نفر در دوره ای از زندگی اش نیازمند روانپزشک می شود. از هر دو ازدواج یکی به طالق ختم می شود.از هر چهار نفر یک نفر داروی اعصاب مصرف می کند و این مسئله ربطی به بیکاری و وضعیت وخیم اقتصادی و محدویت های جهان سومی ندارد. واقعیت این است که شاد نبودن در وجود بسیاری از انسان ها برنامه ریزی شده است. آن ها در زمان کودکی توسط والدین طوری آموزش دیده اند که ناشاد باشند و الان دارند آن نمایشنامه را مو به مو اجرا می کنند. پس لطفا کودکان خود را طوری تربیت کنید که خوش بین،با محبت،توانا و صد البته شاد باشند.

 چرا اکثر مردم از رفتن پیش روانپزشک،روانشناس و مشاور وحشت دارند یا کسر شأن می دانند یا به هر دلیلی نمی خواهند قبول کنند که به روانپزشک هم احتیاج هست؟

این موضوع مهمی است و واقعیت تمام عیار جامعه امروزی ما.بخش مهمی از این عدم آگاهی برمی گردد به مسائل فرهنگی. آدم ها به خاطر ناآگاهی به همدیگر انگ می زنند. یکی از توهین هایی که با کمال تأسف و به

راحتی عنوان می کنند الفاظی مانند؛ برو دیوونه، برو روانی. این توهین های سخیف نه فقط در فرهنگ ما بلکه در تمام دنیا همه گیر شده است. در صورتی که در گذشته دسترسی به سیستم مغز و روان سخت بوده و این دسترسی را یک چیز ماورایی می دانستند.

بیمارهای روانی سال ها قبل سراغ جادوگرها می رفتند. ولی در حال حاضر خوشبختانه و با توجه به پیشرفت علم و آگاهی آدم ها این رفتار خیلی کمتر شده نسبت و مردم راحت تر به روانپزشک و روانشناس مراجعه می کنند هر چند به مقدار کم از اون ناآگاهی هنوز در برخی جوامع وجود  دارد. من به عنوان یک روانپزشک به این معتقدم و تأکید می کنم تمام آدم ها یک جایی یک روزی بنا بر شرایط جامعه و دغدغه هایی که وجود دارد هم به روانپزشک نیاز دارند و هم به روانشناس.این موضوع هم نیاز به یک فرهنگ سازی درست و اصولی دارد.

به تازگی روشی ابداع شده به نام تحریک مغناطیسی مغز که اگر دارودرمانی یا روان درمانی جوابگو نباشد از آن استفاده می شود شما هم از این روش استفاده می کنید؟

بله تحریک مغناطیسی مغز یا (RTMS ) روشی نوین در درمان بسیاری از بیماری های اعصاب است که با ایجاد یک میدان مغناطیسی مثل آهن ربا شروع به تحریک نورون های عصبی و ترشح واسطه های شیمیایی یا همان
نوروترانسمیترها در مغز می کند.دقیقا همان کاری که دارو انجام می دهد ولی دقیق تر و فقط روی همان ناحیه
مورد نیاز مغز برای درمان.این روش باعث فعال شدن و بیدارشدن نورون ها و مدارهای مغزی و به اصطلاح کاملا بی خطر بدون عارضه و برسیکنورونیزه شدن آن ها بسته به منطقه تحریک و نوع بیماری می شود.این اساس تأییدیه سازمانFDA آمریکاست و در درمان بیماریهایی مثل افسردگی،اختالالت اضطرابی و پنیک،اختلال وسواس ،دردهای مزمن با منشأ عصبی مانند فیبرومیالژیا و سندروم روده تحریک پذیر،سردردهای مزمن تنشی و میگرن کاهش علائم لرزش وکندی حرکتی در پارکینسون،بهبود علائم شناختی در آلزایمر و وزوز گوش و غیره موثراست .من هم در مطبم از این روش نوین و کاربردی برای درمان بیمارانم استفاده می کنم.

 تحریک مغناطیسی مغز )rtms (برای درمان افسردگی به چه شکل انجام می شود؟

در این روش یک یا دو سیم به سر بیمار وصل و جریان مغناطیسی به آن وارد می شود تا جریان به بافت های عمیق مغز که منشأ بروز افسردگی برسد. نوع و قدرت جریان الکتریکی در این روش اغلب همان است که در ام آر آی مورد استفاده قرار می گیرد. انجام این روش نیازی به بیهوشی ندارد و تحریک مغز طی چند جلسه در مطب روانپزشک انجام می شود.

تقریبا شصت درصد از افرادی که به داروهای افسردگی واکنش نشان نمی دهند با tmsبه طرز قابل توجهی بهبود پیدا می کنند و کامال خوب می شوند.این روش جدیدترین روش درمان افسردگی و به نوعی بهترین درمان افسردگی و اضطراب محسوب می شود.

بزرگترین مشکلی که این روزها از مراجعنتون می شنوید چیست؟

 اختلال اضطرابی و نگران برای آینده.

خاطره خوب و بدی از درمان بیمارهاتون هم دارید بگویید

خاطرات خوب که خیلی زیاد هستند.من بیمارانی داشتم که سیاه مطلق اومدن و سفید و شفاف رفتند. بیمارانی که با ناامیدی و حس پوچی کامل و عدم میل به زندگی پیش من اومدن و با یک حس و حال خوب
که باورکردنی هم نبوده از پیش من رفتن.تعریف نيست اما من بیمارم،مراجع ام و کسی که برای رفع درد و رنجش پیش من می آید تمام تلاشم را می کنم که اجازه ندهم غمی براش باقی بماند.نمی خواهم از خودم تعریف کنم اما خوشحالم که روانپزشک شدم که توانستم و هنوز هم می توانم به روان و محیط ذهن آدم ها کمک کنم و به نظرم هیچ چیزی در هیچ جای دنیا بالاتر از این نیست که حال کسی را خوب کنی .

و خاطره بد و در مقابل چیزی که پرسیدی متأسفانه دو تا از بیمارانم اقدام به خودکشی کردند و دیگه در بین ما نیستند که خاطره تلخی برای من بود و هنوز هم من نتوانستم فراموش کنم.هر چند خاطرات خوب خیلی زیاد بوده برام. وقتی بیمارانی داشتم که با ناامیدی کامل اومدن پیشم با چشمایی خیس از اشک و بعد از جلسات مختلف با حال خوب رفتن برای من خاطره ی خوبی شده.خدا را شکر میکنم که می توانم به قدر و سهم خودم برای مردمم کاری کنم.

شما هر روز با کلی بیمار و مراجعه کننده روبرو هستید که پر از درد و رنج و غم هستند شنیدن رنج و غمشان روی شما اثر نمی گذارد؟

ما همه انسانیم و درد و رنج آدم ها می تواند روی تمام انسان ها اثر بگذارد و درد و رنج می تواند برای همه ی ما حساس باشد. وقتی درد و رنجآن ها را هم می شنوم می تواند ناراحتم بکند. ولی ما در دوره تحصیل و دوره  تخصصی یاد گرفتیم که با بیمارمان همدردی کنیم نه همزادپنداری. در روانپزشکی  اصطلاحی به نام سیمپتی (SMYPATHY ) و امپتی (EMPATHY )به کار می بریم. سیمپتی یعنی خودت را جای اون شخص بگذاری و رنج و دردشون را کامل بفهمی و تجربه کنی و امپتی یعنی درکش کنی و با یاد گرفتن یک سری تکنیک ها می شود احساسات منفی را کنترل و به آن ها غلبه کرد.اگر قرار باشد که من یا هر پزشکی در هر شاخه ای با هر رنج و غم بیمارش درگیر بشود که از خود پزشک چیزی باقی نمی ماند و خودش هم نیاز به درمان پیدا می کند.

دکتر یکی از موارد شایعی که این روزها خیلی هم زیاد شده و شاید در اکثر مردم می شود دید فقدان لذت از شرایطی است که در آن قرار دارند؟

بله دقیقا یکی از موارد شایعی که این روزها من در مطبم و در مراجعینم می بینم آن ها از شرایط و فعالیت های لذت بخش زندگی. چیزی که قبلا خوشحال شان می کرد دیگر خوشحال نمی شوند.

حتی و قتی در جمعی هستند مثلا جمع دوستان و یا در مهمانی،دوست دارند زودتر به خانه برگردند و در کنج تنهایی خودشون باشند. ازخوردن بستنی و شکالت لذت می بردند اما در مقابل دارو درمانی و روان درمانی الان  بسیار مقاوم هستند. این اختلال مکانسیم دوپامین در ناحیه جلوی مغز درافسردگی و اسکیزورفیا و بیماریهای دو قطبی هم دیده می شود.درمان این بیماری هم به شکل کتامین تراپی،تحریک مغناطیسی مغز (tms )و
میکرودوزسایلوسیبین است وقابل درمان.

در بین حرفاتون اشاره کردید به افسردگی دو قطبی لطفا در این باره هم بگویید؟بیماری دو قطبی چه نشانه هایی دارد؟

خیلی ها دچار افسردگی دو قطبی هستند و تخمین زده می شود که سی تا پنجاه درصد افسردگی ها دو قطبی هستند. خیلی باب شده کسانی که دچار این اختلال هستند به صورت خوددرمانی یا خیلی از پزشکان بدون اینکه درک درستی از اختلال دو قطبی داشته باشند فقط برای بیمار داروی ضدافسردگی تجویز می کنندکه اشتباه بزرگی است و این افسردگی نه تنها درمان نمی شود که روز به روز بدتر هم می شود.

یک سری سرنخ هایی وجود دارد که ما را به سمت افسردگی دو قطبی سوق می دهد. در این اختلال علائم برعکس شده. فرد دچار پرخوابی می شود و اشتهای زیادی پیدا می کند،بی قرار است و ممکن است دچار حمله های پنیک شود .افسردگی های بعد از زایمان در اغلب موارد افسردگی دو قطبی هستند.افسردگی هایی که علامت های میکس دارند یعنی هم فعالیت زیاد و افسردگی دارند مدام تکرارشونده هستند یعنی بیشتر از چهار تا شش بار تکرار می شوند و هم مزمن هستند هم از دسته های افسردگی های دو قطبی هستند و تشخیص و درمان آنها بسیار مهم و متفاوت است.

اتنهای پیام/ 

عکس : زهرا تمکین

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: