به گزارش گروه سیاسی یکتاپرس، انتخابات ۱۴۰۰ در حالی برگزار شد که جریان اصلاحات پس از اعلام اسامی نامزدهای نهایی از سوی شورای نگهبان، عزم خود را جزم کرده بود تا نقشآفرینی چندانی در آوردگاه ۲۸ خرداد ایفا نکند زیرا حرف اول و آخر آنها این بود که «نامزدی در صحنه انتخابات ندارند» از این رو بود که «جبهه اصلاحات ایران» در چندین بیانیه بر عدم معرفی نامزد برای انتخابات ریاستجمهوری تاکید کرد و در عین حال این مجوز را به احزاب اصلاحطلب داد که میتوانند با نام و تابلوی حزب متبوعشان، از یک نامزد حمایت کنند.
علی رغم مجوز جبهه اصلاحات به احزاب اصلاحطلب، تنها حزبی که پای کار یک نامزد آمد، «حزب کارگزاران سازندگی» بود. ارگان رسمی این حزب نیز در ایام تبلیغات انتخابات برای حمایت از «عبدالناصر همتی» سنگ تمام گذاشت و از اصلاحطلبان هم میخواست از رئیس سابق بانک مرکزی و عضو پیشین کارگزاران سازندگی حمایت کنند.
هرچه به روز برگزاری انتخابات نزدیک میشدیم، پازل اصلاحطلبان در انتخابات تکمیل میشد. از یک سو رئیس دولت اصلاحات در پیامی تصویری بدون نام بردن از گزینهای، مردم را به شرکت در انتخابات دعوت و از سوی دیگر یک نامزد شکست خورده سال ۸۸ که در حصر به سر میبرد نیز رسماً از یک گزینه حمایت کرد. پس از آن هم تعدادی از احزاب اصلاحطلب، حمایت خود را از نامزد مورد نظر در انتخابات، اعلام کردند.
حال انتخابات به ایستگاه پایانی رسیده و تکلیف سکاندار دولت سیزدهم نیز مشخص شده است، اما پرسش اساسی این است که حتی اگر چهرههای اصلی این جریان نیز در صحنه رقابتها حضور پیدا میکردند، جریان اصلاحات باز حرفی برای گفتن داشت؟ و آیا میتوانست اعتماد مردم را مجدداً کسب کند!؟ پاسخ به این پرسش توسط اصلاحطلبان داده شده است.
روزنامه اصلاحطلب آفتاب یزد در گزارشی با عنوان «مثلث برمودای اصلاحطلبان»، مینویسد: «شورای نگهبان از میان صدها نامزد به هفت نام رسید اما با قطعیت میگوییم حتی اگر همه نام و نشان دارها آمده بودند با همه سلایق، بازهم در دو مسئله هیچ خللی ایجاد نمیشد؛ یکی در جلب و جذب مشارکت، دیگری در پیروزی «سیدابراهیم رئیسی». این وسط فقط شورای نگهبان به داد پزشکیان و جهانگیری و لاریجانی رسید که در کشاکش قرار گرفتن در معرض قضاوت عموم به تیر غیب حسن روحانی، کلاب هاوس و کارگزاران سازندگی دچار نشوند.»
این روزنامه در گزارش خود با بیان اینکه «ما اصلاحطلبها یا با همراهی با حسن روحانی اعتماد و معیشت و هست و نیست مردم را سوزاندیم یا با سکوتمان که در هر دو صورت مقصر بودیم و باید تاوان پس میدادیم که دادیم»، آورده است: «ظرفیت رای اصلاحطلبها همانی بود که دیدیم با یا بدون جهانگیری، پزشکیان و حتی علی لاریجانی اصل ماجرا هیچ تغییری نمیکرد چون ما در «مثلث برمودای سیاست» از نظر مردم «نیست و محو» شده بودیم و چارهای جز پذیرش شکست نداشتیم!»
روزنامه شرق هم به عنوان یک رسانه اصلاحطلب در انتقاد از عملکرد ضعیف جریان متبوعش در نهادهای انتخاباتی، نوشت: «در انتخابات ریاستجمهوری که جمعه ٢٨ خرداد برگزار و «سید ابراهیم رئیسی» به ریاستجمهوری انتخاب شد، اصلاحطلبان به رقیب نباختند بلکه به خودشان باختند، چراکه در سالهای گذشته سرمایه انباشتهای که پس از دوم خرداد در انبان اصلاحطلبان جمع شده بود، به مرور در انتخاباتهای مجلس شورای اسلامی، ریاستجمهوری و شورای شهر و روستا مصرف شده بود، بدون آنکه وقتی اصلاحطلبان سخاوتمندانه دست در انبان کردند و از موجودی سرمایه اجتماعی خودشان استفاده کردند به این فکر باشند که جای آن را پر کنند.»
در بخش دیگری از این مطلب آمده است: «اما اینک که انتخابات به پایان رسیده و اصلاحطلبان اجبارا از حضور نیمبند در قدرت به جامعه کوچ میکنند، باید با آسیبشناسی عملکرد خود در ٢۴ سال گذشته نقاط قوت و ضعف خود را بهخوبی شناسایی کنند و ببینند کجا موفق و کجاها ناکام بودهاند.»
در این بین باید به کنایه سنگین عباس عبدی عضو پیشین حزب منحله مشارکت به همفکران خود در جریان اصلاحات اشاره کرد.
او که دل پُری از راهبرد اصلاحطلبان در انتخابات ۱۴۰۰ دارد، در روزنامه اعتماد نوشت: «کسانی که به طور کامل آگاهانه یا ناآگاهانه اسیر تکنسین و کارپردازهای سیاسی شدهاند و رهبری اصلاحات را از مجموعه ایدهپرداز و افراد دارای اعتماد به نفسی که درک درستی از سیاست داشته باشند به تکنسینهای سیاسی تبدیل کرده است به طوری که هر ۴ سال یک بار فیل آنان یاد هندوستان میافتد و با شیوههای نخنما وارد میدان سیاست میشوند و غیرمسوولانه یکهتازی میکنند و نتیجه آن همین وضعیتی است که در ٢٨ خرداد دیدیم. اصلاحطلبان را چه میشود؟ خیلی خلاصه. در سطح نظری، عدول از اصول اساسی اصلاحطلبی و نداشتن راهبرد است.»
حسین دهباشی یک فعال رسانهای اصلاحطلب و از حامیان دیروز حسن روحانی هم در صفحه شخصی خود پیرامون انتخابات ریاستجمهوری نوشت: «اصلاحطلبان به ذوقمرگی از پُر شدن اتاقهای هشتهزارنفری و غفلت از خواستههای جمعیت ۸۰ میلیون نفری باختند. اصلاحطلبان تعداد صفحه برنامههای رقیب را دست میانداختند ولی دست خودشان از هر کارنامه و برنامهای خالی بود.»
کار فقط به چند رسانه اصلاحطلب و تحلیلگر سیاسی ختم نشد بلکه صدای امامجمعه اهلسنت مسجد مکی زاهدان هم در آمد. او طی سخنانی ضمن انتقاد از عملکرد جریان اصلاحات، گفت: «اهلسنت این استان اصلاحطلب هستند اما اصلاحطلبان در ۲۴ سال گذشته برخلاف وعدههایشان، اصلاحات نیاوردند و علمای اهل سنت بنا بر درخواست اصولگرایان این بار به آنها رای دادند و امیدوارند قول این جناح مثل اصلاحطلبان نباشد.»
اکنون که جریان اصلاحات بازنده انتخابات شد، باید به این نکته اذعان داشت که منفعل عمل کردن این جریان در ایام انتخابات از یک سو و عملکرد ضعیف آنها در نهادهای انتخابی از سوی دیگر به ضررشان تمام شد، حتی دوپینگ پدرخواندههای اصلاحطلب هم پاسخ نداد از این رو اصلاحات به اصلاحات باخت ولو اینکه بازیگران اصلی آنها در انتخابات ظهور و بروز میکردند.
انتهای پیام/