لورنس بلاک: فکرکردن به داستان کار نیست | یکتاپرس
بخشی از یک کتاب/ برای مطالعه وقت بگذاریم
من وقتی خودم را مشغول نوشتن می‌دانم که پشت میزم نشسته‌ام، دارم دگمه‌های ماشین‌تحریرم را فشار می‌دهم و صفحه‌ هایی را که پر می‌شوند، از آن بیرون می‌کشم.
کد خبر: ۹۹۰۸۰
۱۱:۳۰ - ۱۹ شهريور ۱۴۰۱

لورنس بلاک

گروه فرهنگ یکتاپرس؛ برگرفته از کتاب حرفه: داستان‌نویس، ترجمه‌ی کاوه فولادی‌نسب و مریم کهنسال‌ نودهی

درخلال سال‌های سال کار متوجه شده‌ام که سازوکارهای نویسندگی، هم برای نویسنده‌ها و هم برای غیر نویسنده‌ ها، بی‌نهایت جذابند. دلیل این اتفاق شاید این باشد که فرآیند امر خلاقه مطلقا قابل درک نیست و حتی برای آن گروه از ما که شخصا درگیر آن هستیم، خیلی آسان‌تر است که روی جنبه‌های ملموس‌تر داستان‌ نویسی تمرکز کنیم. صبح‌ها می‌نویسیم یا شب‌ها؟ با ماشین‌تحریر می‌نویسیم یا مداد؟ از قبل طرحی کلی برای داستان ترسیم می‌کنیم یا همان‌طور که داریم داستان را می‌نویسیم، پیرنگ را هم طراحی می‌کنیم؟

در چنین گفت‌وگویی ممکن است از نویسنده سوال شود که چند ساعت در روز کار می‌کند. در ادامه -چه جواب او دو ساعت در روز باشد و چه دوازده ساعت در روز- احتمالا درباره کیفیت کار صحبت می‌شود. «البته این فقط زمانیه که صرف نوشتن می‌کنم و زمان‌هایی رو که به تحقیق و مطالعه اختصاص می‌دم، شامل نمی‌شه. جواب دقیق‌تر برای این سوال اینه که یه نویسنده از لحظه‌ای که با زنگ ساعتش بیدار می‌شه تا وقتی که به رختخواب می‌ره، کار می‌کنه. از این لحاظ، کارم حتی تو ساعت‌های خوابم هم متوقف نمی‌شه. وقتی می‌خوابم، ناخود آگاهم به کار می‌افته، تجزیه و تحلیل می‌کنه و شرایط رو برای کار روز بعد فراهم می‌کنه. بنابراین فکر می‌کنم درست باشه اگه بگم همه بیست‌وچهار ساعت شبانه‌روز و همه هفت روز هفته رو کار می‌کنم.»

فکر می‌کنم همه ما تاکنون چیزی مشابه این نطق را به شکل‌های مختلف تحویل دیگران داده‌ایم و فکر می‌کنم که بعضی وقت‌ها حتی آن را باور هم کرده‌ایم. اما بخش مهمی از وجود من حتی برای دقیقه‌ای هم چنین مزخرفاتی را قبول نمی‌کند. برخلاف آنچه که برای چنین نویسنده‌هایی اهمیت دارد، من فقط وقتی واقعا خودم را مشغول نوشتن می‌دانم که پشت میزم نشسته‌ام، دارم دگمه‌های ماشین‌تحریرم را فشار می‌دهم و صفحه‌ هایی را که پر می‌شوند، از آن بیرون می‌کشم. به نظر من فکر کردن به داستان کار نیست، تحقیق و مطالعه کار نیست، خواندن چرک‌نویس‌ها کار نیست، ملاقات با ناشر کار نیست، با تلفن حرف زدن کار نیست، حتی باز نویسی و ویرایش هم کار نیست. تا زمانی که نبینم در اثر فعالیتی که دارم انجام می‌دهم، نوشته‌ام از آغازش فاصله می‌گیرد و به پایانش نزدیک‌تر می‌شود، نمی‌توانم نام آن فعالیت را کار بگذارم و چند راه‌کار دارم که به کمک آنها زندگی نویسندگی‌ام را تا حد امکان از گناه کم‌کاری دور نگه داشته‌ام:

1-- نوشتن اولین کاری است که انجام می‌دهم. من در طول سال‌های فعالیتم نوشتن در تمام ساعت‌های شبانه‌روز را تجربه کرده‌ام. حالا بلافاصله بعد از صبحانه شروع به نوشتن می‌کنم. این برای من بهترین شیوه است. مزیت‌های زیادی هم دارد. در آن زمان سرحالم و باتری‌هایم بعد از خواب شبانه کاملا شارژ شده‌اند، ولی مهم‌ترین دلیلم این است که بعد از انجام وظیفه روزانه‌ام می‌توانم به خودم اجازه بدهم که بروم سراغ تقویمم و نگاهی به قرارهای روزم بیندازم.

2-- سعی می‌کنم هفت روز هفته را کار کنم. باز هم دلایلی وجود دارد مبنی‌ بر این‌که چرا این کار مفید است. به‌عنوان مثال کار هر روزه در زمان نوشتن رمان جلوی خروج کتاب از ناخودآگاهم را می‌گیرد. علاوه‌بر این -چه رمان بنویسم و چه داستان کوتاه- کار هر روزه به من کمک می‌کند که احساس نکنم روزانه زمان کمی را صرف نوشتن می‌کنم و زمان را هدر می‌دهم. به‌این‌ترتیب وقتی مجبور می‌شوم به مدت یک روز کارم را به‌صورت پیش‌بینی‌نشده تعطیل کنم، باز هم در آن هفته شش روز را کار کرده‌ام.

3-- کارهای روزانه را برای بعد نگه می‌دارم. بسیاری وقت‌ها وسوسه می‌شوم که ایمیلم را نگاه کنم یا مطالب حروف‌چینی و صفحه‌بندی‌شده را به‌محض این‌که می‌آید روی میزم، بررسی و ویرایش کنم. این کارها می‌توانند من را سرگرم حرفه‌ام کنند، بی‌آنکه واقعا چیزی بنویسم. ولی همه آنها در درجه دوم اهمیت قرار دارند و لزومی ندارد که برای انجام آنها در سرحال‌ترین وضعم باشم. بعد از نوشتن پنج صفحه روزانه‌ام آنها بازهم روی میزم خواهند بود.

انتهای پیام/

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: