میهمان گفتگوی ما هنرمند نقاش جوانی است که بی تردید در آینده ای نزدیک حرف های زیادی برای گفتن خواهد داشت:
_در ابتدای گفتگو، شناسنامه کوتاهی از شما داشته باشیم؟ من آیدا زاهدی هستم، متولد سال 1367 درشهر زیبای لنگرود بدنیا آمدم. از سابقه ی کاریم بخواهم بگویم برمی گردد به دوران کودکی.اولین سال هایی که یاد گرفتم رنگ ها را دوست داشته باشم و آن ها را از یکدیگر تفکیک کنم و تشخیص بدهم تفاوت بین آن ها را و اینکه با نگاه خود بتوانم ببینم و نقاشی بکشم. سال آشنایی و شروع نقاشی برای من بر می گردد به دوران زیبای کودکی. در واقع از کودکی نقاشی کردن یکی از لحظه های پرتکرار زندگی و روزمره ی من بوده و یادآوری آن دفترهای نقاشی وماژیک و مداد رنگی های رنگارنگ که سرمایه های بزرگ من بودند هنوز برایم لذتبخش است و شیرینی خاصی دارد. در واقع من فعالیت جدی آموزش نقاشی را بصورت مکاتبه ای با جهاد دانشگاهی هنر شروع و به صورت علمی و تکنیکال با استادان مختلف انجام دادم و هنوز هم کلاس های طراحی و نقاشی را کنار این بزرگان تجربه می کنم. الان هم یک امر روزانه است، اگر روزی نقاشی یا طرح نباشد بطالت و بی تعادلی کل مرا فرا می گیرد. من هر لحظه در ذهنم رنگ و نقش و خیال و ایده در حال تکامل دارم.
نام استادی را که تاثیر بیشتری در کارهای شما داشته برای ما می گویید؟ بله. استاد کمال طباطبایی تاثیر گذارترین استادم بودند که بصورت تخصصی در ترم های متعدد تصویرسازی را از ایشان آموختم. در رشد و پرورش نگاه و فکر من تاثیر شایانی داشتند.
_موانعی که بر سر راه شما و هنر شما تا به امروزچه بوده است؟
موانع با توجه به هر دوره از زندگی می تواند متفاوت باشد و به نگاه از آن سن و دوره ای از زندگی که در آن قرار دارید مربوط می شود. چیزی که همیشه بوده و الان هم هست. این موانع می تواند شخصی باشد و یا مربوط به زندگی هنری. مهمترین مانعی که هنوز پررنگ است محدودیت های ارائه هنر به جامعه است. البته که این موانع در واقع جلوی خط فکری و سیر هنرمند را نمی گیرد، زیرا اگر تاثیر بگذارد هنر ارائه شده دیگر از آن من هنرمند نیست.
و بازار فروش کارهای هنری ؟ بازار فروش در واقع در ایران خیلی خوب نیست. وقتی هنرمن بخواهد کار کند به امنیت و حمایت احتیاج دارد و توان خرید لوازم اولیه مثل کاغذ. مداد. بوم. رنگ و هر مواد دیگری. متاسفانه گرانی تهیه ی مواد اولیه را مشکل کرده است. مشکل دیگری هم که وجود دارد،استقبال بیشتر از هنر عام پسند و به اصطلاح بازاری است و سفارش دهنده مسیر و بازار کار را مشخص می کند. و من به شدت با این شیوه مخالف هستم و ترجیح می دهم کاری انجام ندهم بهتر است تا کاری خارج از هنر و نگاه خودم ارائه دهم. بیشتر به هنر به چشم تفریح و سرگرمی نگاه می شود تا کاری درآمدزا..همیشه در طول تاریخ هنر فشار درآمدی روی هنرمند بوده.چه بسا هنرمندان سرشناسی که به عصر معاصر نزدیکتر هستند مثل ونسان ونگوگ که بعد از مرگ آن ها عده ای به درآمدهای کلان رسیدند. بی تردید در مسیر هنر صبر و تحمل بسیار باید داشت ریاضت ها باید متحمل شد چون برای گوهر اصلی هنر و رنج عامل رشد رهنمند است. امکاناتی هم مانند بازارهای هنر دیجیتال اخیرا بستر خوبی برای رشد و فروش آثار بوده و در حال توسعه ی خوبی هم است و قطعا برای هنرمندان معاصر و نگاه های نو و معاصر موقعیت خوبی است و هنر با تکنولوژی بسیار رشد و پیشرفت کرده و جدا از این صعود خوب نیست و همگام بوده است.
_چگونه می توان فرهنگ خرید و فروش آثار هنری در بین مردم را رواج داد تا چرخه ی صنعت فروش نقاشی و انگیزشی برای هنرمند به حرکت دربیاید؟
مردم ایران اصالتا هنر دوست هستند و به هنر گرایش دارند.هنر و هنرمند از جانب دولت و ملت خود باید حمایت شوند واحتیاج به همراهی دارند بخصوص از جانب گالری ها که نگاه هنری خود را بیشتر کنند تا با گذاشتن آثار هنرمندان نوپا کنار آثار استادان هنر که حضورشان برای هنرمندان جوان پشتوانه و دلگرمی استف عرصه را بروی گسترش هنر نوین و ظهور خلاقیت های نو، باز کنند.
کشوری که رشد هنر در آن متوقف شود، توقف رشد در مواردی دیگر هم تعریف تازه ای پیدا می کند. هر انسان بصورت ناخودآگاه به هنر وصل است. پس این روح همیشه باید طراوت و رنگ و لعاب خود را حفظ کند و فرهنگ سازی باید از ابتدا و ریشه به مردم آموزش داده شود. آموزش و پرورش سهم گسترده ای در فرهنگ سازی دارد چون هر کودک امروز، انسان بالغ فرداست. ترویج جشنواره های داخلی _مسابقات هنری مختلف _انتشار بیشتر مجلات و ماهنامه های هنری _مقالات هنری، شکل گیری گالری های بیشتر _رسانه های ملی و مجازی در این راستا خیلی موثر هستند.
_اهداف شما در بلند مدت چیست و چه چیزی در هنر رقم میزنید؟
هر هنرمند با فکر و نگاهش یک رسالت و خط هنری را دنبال می کند که با توجه به خلق و خو و شرایط زندگی خود آن را تغییر می دهد. تماشا و ارتباط مخاطب با اثر هنرمند دلنشین است .اثر هنرمند نگاه و پیام جدید او از دنیای اطراف و محیط خود به ببیننده است و حال ارتباط با دنیای من و ورود به نگاه من لذت بخش و احترام برانگیز است.من هر روز و هر لحظه ذهنم آماده تغییر است اما عقیده دارم باید در آینده به جایی از هنر برسم که من و اثر یک ماهیت داشته باشیم مثل قطره ای که در اقیانوسی بزرگ پخش می شودجزئی از هنر شدن.
_لطفا از دغدغه هایتان بابت هنرتان بگویید و هنر؟ : هنرمن آمیخته شده با زندگی من. یعنی زندگی من گره زیبا و تفکیک ناپذیری با هنر خورده است .یک دغده ی مهم و بزرگ پذیرش نگاه من به هنر و دنیا و خودم بدون قضاوت از محیط و جامعه است. اینکه نگاه من و هنرم بدون موانعی متفاوت قابل درک و پذیرش و قابل ارائه باشد و از جانب نزدیکان و جوامع هنری درک شود.هنرمند موظف است با خلاقیتش دنیای جدید و پیام و نگاهی تازه را به جامعه ارائه کند چون به خوبی می داند که نوع ارتباط و برذاشت به عهده ی مخاطب است. مردم عام رویا پردازند ولی هنرمند رویاساز است.
_کتاب های مورد علاقه ی شما؟: کتاب هنر در گذر زمان هلن گاردنر.هر هنرمندی باید بخواند و بداند. کتاب ماهی سیاه کوچولو. به قلم صمد بهرنگی و تصویر سازی زیبای فرشید مثقالی. هر کتاب تاریخی و اساطیری و هنری برای من جالب است همیشه اصالت و ریشه های از یاد رفته را پررنگ می کند.
انتهای پیام/