گروه فرهنگ و هنر یکتاپرس؛ سفر همیشه معنای به مقصد رسیدن را نمی دهد. گاهی مسافر نمی داند که برای نرسیدن می رود. دارم به سفره عقد سیاهی فکر می کنم که عروسش را هرگز نخواهد دید. به آرزوهایی که تازه داشتند شکل می گرفتند، اما پرپر شدند.
خبر تلخ بود: خانواده خبرنگاران عزادار شدند. و از امروز دو ستون خبری تا همیشه خالی خواهد ماند.
و من هنوز صدای بغض آلود زینب رحیمی (خبرنگار) که با گریه پشت سر هم به عیسی کلانتری می گفت : آقای کلانتری ماشین ترمز نداشت. این انصاف است ؟ سه روز دیگه عروسیش بود ( اشاره به مهشاد کریمی) . الان شوهرش تو راهه ,چه جوری جنازه همسرش را به او تحویل بدیم ؟یک اتوبوس حق خبرنگاران نبود که ما را با یک بنز قراضه بفرستند؟دادستان اومد گفت شما را چرا از این جاده آورده اند؟ مهشاد می تونست نیاد ، سه روز دیگه عروسیش بود ، اما شرف داشت،به محیط زیست عشق داشت و بلند شد آمد ولی چه شد؟ جز این که دوربین خبرنگاری را که داشت از گفتگوی خبرنگاران با رئیس محیط زیست که به شکلی سئوال برانگیز نشسته بود، فیلمبرداری می کرد همراهان کلانتری گرفتند. جز این که فرماندار آذربایجان غربی اتوبوس را بی نقص تشخیص داد و این تصادف را اتفاق طبیعی خواند که همیشه رخ می دهد!
بعد هر دو آمدند و تسلیت گفتندو استاندار حرفش را عوض کرد و گفت اتوبوس نقص فنی داشت!
دلشوره دارم برای شنیدن خبر بعدی . آیا از آن 6 نفر خبرنگاری که بنا به گفته استاندار حالشان زیاد خوب نیست کسی داغ تازه ای بر دل ما خواهد گذاشت؟
چشمم به وصیت نامه ریحانه یاسینی می افتد که از دیشب در فضای مجازی دست بهدست میشود:
«۱. رو اعلامیهام عکس گل نذارید. خودم آدم بودم، صورت داشتم.
۲. رو سنگ قبرم عکس بذارید،متن کپی هم ننویسید.
۳. مشکی نپوشید.
۴. اگه خیلی نزدیک بودید و خیلی ضربه خوردید، غمتان واسه خودتان و سهمتان از زندگی است، حق ندارید زندگی را برای دیگر عزیزانتان، لحظهای غمگین وسخت کنید.
۵.مراسم نگیرید، پولش را به خیریه مربوط به کودکان یا تامین جهیزیه عروس بدهید.
۶.اعضای بدن هم که بدیهی است اگر به درد میخورد، باید اهدا بشود.
۷. در زندگیم فقط از دو نفر کینه دارم و بیزارم، امیدوارم آن آدمها، خودشان سمت قبرم و عزیزان سوگوارم نروند.»
فعلا همین دو موضوع را می دانم: یکی این که پشت سر هم از طرف مسئولین تسلیت گفته می شود. و این یعنی تکرار بیهوده همیشگی. و یکی هم این که مراسم تشییع پیکر این دو خبرنگار ساعت ۹ صبح جمعه (4 تیر) در قطعه نامآوران بهشت زهرا برگزار خواهد شد.
و روی آرزوهای پرپر شده این دو جوان چقدر خاک ریخته خواهد شد.
انتهای پیام/
ایمان بیاوریم به اغاز فصل زرد
"همیشه پیش از انکه فکر کنی اتفاق می افتد
باید برای روزنامه تسلیتی بفرستیم"
با مرگ نابهنگام این دو خبرنگار جوان بارها و بارها این
شعر فروغ را خواندم . به قدری اندوهگینم که نمی توانم
بنویسم خداوند به خانواده این عزیزان صبر جمیل عطا کند
خدا قوت
بسیار متاسفم