گروه فرهنگ و هنر: اومبرتو اكو نشانهشناس، رماننويس، منتقد ادبي و متخصص قرون وسطي است كه در ايران هم بهخوبي شناخته ميشود و آثار مختلفي از او به فارسي ترجمه شده است. اكو اگرچه دير به سراغ داستاننويسي رفت اما رمانهايي نوشت كه نشان ميدهد تا چه اندازه رماننويس چيرهدستي است.
به گزارش یکتا پرس،رمانهاي او تلفيقي از ژانرهاي مختلف است. از رمانهاي علمي-تخيلي گرفته تا رمان پليسي و داستانهاي پارتيزاني ايتالياي دوران جنگ در كارنامه او ديده ميشود. در رمانهاي اكو طنزي درخشان و رندانه ديده ميشود و او از دانش نظرياش در عرصه زبان و نشانهشناسي و نيز تخصصش در تاريخ قرون وسطي در داستانهايش استفاده كرده است.
اكو نويسنده پركاري بود و بهجز رمانهايش، كتابها و نوشتههاي نظري زيادي دارد كه ميتوان آنها را به دو دسته كلي نشانهشناسي و غيرنشانهشناسي تقسيم كرد. آثار نظري غيرنشانهشناسي او كتابها و متوني درباره زبان و زيباييشناسي و نقد ادبي و حتي ترجمهپژوهي است. او در يكي از كتابهايش با عنوان «اعترافات رماننويس جوان» با همان طنز و هزلي كه در رمانهايش ديده ميشود در قالب چهار درسگفتار شيوه و سبك رماننويسياش را توضيح داده است. طنز اكو حتي در عنوان اين كتاب هم ديده ميشود. همچنين مضمون اصلي اولين رمان او نيز يعني «نام گل سرخ» كمدي و طنز و خنده است و ميتوان گفت كه او در مورد خنده نظر دارد. اكو از دريچه طنز به روايت مسائل و موضوعات مختلف ميپردازد. اين ويژگي آثار او را خواندنيتر ميكند.
اخيرا كتابي با عنوان «چگونه با ماهي قزلآلا سفر كنيم؟» با ترجمه غلامرضا امامي در نشر كتاب كوچه منتشر شده كه شامل طنزها و يادداشتهاي اكو است. آنطور كه در توضيحات پشت جلد اين كتاب آمده، اكو در اينجا با نگاهي كنجكاو و دقيق و با زباني روان و رسا همچون آينهاي به بازنمايي دوران مدرن پرداخته است و دوران كامپيوتر، اينترنت، موبايل و... را بررسي كرده است. امامي كه اين كتاب را از بان اصلي به فارسي برگردانده است در بخشي از درآمدش درباره وجوه مختلف كارهاي اكو نوشته: «همواره از اكو سه چهره به يادگار ميماند: چهره استاد بزرگ دانشگاه، محقق نشانهشناسي و قرون وسطي كه بيش از سي دانشگاه بزرگ جهان به وي دكتراي افتخاري دادند اما او تا پايان عمر به تدريس در دانشگاه بولونيا –كهنترن و معتبرترين دانشگاه اروپا- پرداخت. چهره ديگر وي نويسندهاي نامدار است كه با رمان نام گل سرخ و رمانهاي ديگر شهرتي جهاني يافت. سومين چهره وي كه كمتر به آن پرداخته شده چهره روزنامهنگاري زبردست و نويسندهاي يگانه است كه هر هفته در مطبوعات ايتاليا به جد و طنز يادداشتهايي مينوشت». «چگونه با ماهي قزلآلا سفر كنيم؟»، در واقع شامل يادداشتها و طنزهاي اكو است كه يكجا گرد آمدهاند.
اكو در متنهاي اين كتاب، با روايتي طنزآميز موضوعات روزمره و معمولي زندگي را دستمايه قرار داده تا به واسطه آنها به چيزي كليتر، يعني زمانهاي كه در آن به سر ميبريم بپردازد. در اين يادداشتها هم ميتوان طنز درخشان اكو را ديد و هم دامنه گسترده دانش او در موضوعات مختلف و همچنين علايق شخصياش كه در يادداشتهاي مختلفش جا گرفتهاند. در يكي از اين يادداشتها با عنوان «چگونه يك كتابخانه شخصي را سازماندهي كنيم؟» ميخوانيم: «بهطوركلي، از زمان كودكيام تا امروز، هميشه دو، فقط دو طنز خندهدار دربارهام گفتهاند: تو براي هر چيزي جواب داري. و صدايت در دشتها انعكاس پيدا ميكند. تمام دوران كودكيام فكر ميكردم از شانس عجيبوغريبم هركسي سر راهم قرار ميگيرد آدم احمقي است. بعدها كه بزرگ شدم ناچار به اين نتيجه رسيدم هيچ انساني از اين دو قانون نميتواند بگريزد: اولين فكر و نظري كه به ذهن يك نفر ميرسد، بديهيترين نظر است؛ و زماني كه يك نظر بديهي به ذهن كسي ميرسد تصورش را هم نميكند كه ممكن است همين نظر قبلا به ذهن ديگران هم خطور كرده باشد. من مجموعهاي از تيترهاي مربوط به نقد و بررسي آثار خودم را به همه زبانهاي هند و اروپايي جمع كردهام، از انعكاس اكو گرفته تا كتابي پر از انعكاس. در مورد اين تيتر دومي، شك دارم كه تيتر چاپشده اولين نظري بوده كه به ذهن معاون سردبير رسيده است. لابد اين اتفاق افتاده است: شوراي تيتر جلسه داشتند، در مورد تقريبا بيست عنوان احتمالي با هم بحث و تبادل نظر كردند و در نهايت چشمان سردبير برقي زده و گفته: هي! آقايان! فكر بكري دارم! و بقيه جواب دادهاند: رئيس، تو معركهاي! از كجا اين تيترها به ذهنت ميرسد؟ و احتمالا او هم بايد جواب داده باشد: استعداد خدادادي است. منظورم اين نيست كه مردم سطحينگر و مبتذل هستند. اينكه چيزي پيشپاافتاده را به عنوان الهام الهي يا فوران خلاقيت تلقي كنيم نشاندهنده طراوت روح است و اشتياق به زندگي و پيشبينيناپذيريهايش و نيز عشق به ايدهپردازي، هر قدر هم كه اين ايدهها كوچك باشند...».