به گزارش یکتاپرس به شهادت تاریخ، سنن غیر ایرانی كه به ایران وارد شده، یا احتمالاً تحمیل گردیده، پس از مدتی آنچنان رنگ ایرانی به خود گرفته، كه صاحبان اصلی آن، توانائی شناختن آنرا نداشته اند. زیرا ایرانی آنرا مطابق ذوق لطیف خود دگرگون ساخته است. این دگرگونی بیشتر در نتیجه ذوق زیباپسند ایرانیان بوده، كه همیشه و در همه حال زندگی را با هنر آمیخته اند.
از مواردی كه میتوان بر این موضوع شاهد آورد دخانیات، یعنی توتون و تنباكو، و روش دود كردن آن است.
برای درك بهتر دگرگونی و آمیختگی امر بكار بردن دخانیات، با زیبائی و هنر، بد نیست كه چند قرن به عقب برگردیم، تا بدانیم كه، توتون و تنباكو از كجا وارد تمدن بشر گردیده، و چگونه راه خود را باز و طی كرده است.
توتون و تنباكو از كجا وارد تمدن بشر شد؟
در سال 1492 میلادی وقتیكه كاشف بزرگ، كریستف كلمب، پس از ماه ها تلاش و كوشش، در كنار جزیرهای كه امروز به كوبا مشهور است لنگر انداخت، با جهانی روبرو شد كه تازگیهای فراوانی برای او داشت. او و همراهانش در این جزیره ناشناس دیدنیهای جدیدی مشاهده كردند. آنها «دیدند بومیها لوله ای از برگ خشك گیاهی كه به هم پیچیده اند در دست دارند، شبیه به لوله آتش بازی كه اطفال در عید بازی میكنند. یك سر آنرا آتش زده، و سر دیگر را میمكند، و دود آنرا با هوا استنشاق میكنند. این استنشاق دود، یك نوع مستی و رخوت ایجاد میكرد، و انسان خستگی را حس نمینمود. این لولهها را بومیان تاباكوس مینامیدند». به این ترتیب دریانوردان اسپانی اولین بار توتون را شناخته و به تقلید از بومیان بكشیدن آن پرداختند. كریستف كلمب هرگز فكر نمیكرد، این لولههای شبیه به اسباب بازی كودكان، روزی همنشین و همدم گروه بسیار زیادی از مردم جهان خواهد گردید.
كریستف كلمب نمی توانست، در مغز خود مجسم سازد، كه قرنها بعد، این هدیه دنیای جدید، پول و سلامت مردم متمدن را بصورت دود به آسمان خواهد فرستاد. و باز او فكر نمیكرد كه، قرنها پس از او نهضتی عظیم برای جلوگیری از استعمال این هیولای سیاه برپا خواهد گردید. و این لوله شبه به اسباب بازی كودكان «میخ تابوت» لقب خواهد گرفت.
گفتیم كه برای اولین بار اسپانیولی ها، در جزیره كوبا با توتون و تنباكو آشنا شدند. بومیان امریكا، با این گیاه بومی سرزمین خود از دیر باز آشنا بودند، و از آن بعنوان وسیله دود كردن استفاده میكردند. طرز استفاده آنها از توتون بدین قرار بود كه، مقداری از آن را در برگ های ذرت میریختند و نوعی سیگار، شبیه به سیگار برگ میساختند.
روش دیگری نیز برای كشیدن توتون به كار میبردند، و آن بدین طریق بوده كه، مقداری توتون در نی یا استخوان ریخته آن را آتش میزدند و میكشیدند، و این روشی است كه بعدها سبب ایجاد پیپ در غرب و چپق در شرق گردید.
در اعیاد و یا مراسم دیگر نیز، بومیان بوتههای تنباكو را، با برگ و ساقه روی هم انباشته و آتش میزدند، و در اطراف آن بدست افشانی میپرداختند.
احتمالاً تنباكو بعنوان دارو نیز مورد مصرف داشته است. بومیان آمریكا، زهری نیز از تنباكو میگرفتند كه نوك نیزههای خود را با آن زهر آلود میساختند. این ارمغان دنیای جدید در قرن 16 به اسپانیا برده شد و پس از آن در سایر كشورهای اروپا پراكنده گردید. در سال 1586 سر والتر رالی مشهور به «پدر آمریكای انگلیس» در زمان سلطنت الیزابت اول، كشیدن پیپ را كه در آمریكا با آن آشنا شده بود به انگلستان آورد، و دودكشی با سرعت سرسام آوری در انگلستان و سایر نقاط جهان در قرن 16 رواج یافت. حیرت آور آنكه سر والتر رالی، آنچنان به كشیدن پیپ معتاد شد، كه هنگامی كه در سال 1618 او را به جرم خیانت و شركت در توطئه اعدام میكردند، پیپ در گوش دهان داشت.
كشیدن توتون مانند همه چیز جدید دیگر، با مخالفت شدید عدهای روبرو گردید. در رأس مخالفین دودكشی در اروپا، كشیشان قرار داشتند كه دودكشان را به بیدینی و زندقه متهم ساختند. اما این تهمت نتوانست از توسعه دودكشی جلوگیری كند. به زودی دودكشی چون مرضی همهگیر از اروپا به آسیا و آفریقا سرایت كرد، و در قرن 17 میلادی كشیدن توتون در سراسر مشرق گسترش یافت. اما در شرق نیز دودكشی مواجه با مخالفتهای شدید شد.
سلطان مراد خان چهارم، به فتوای ملایان، هزاران بیگناه را به جرم كشیدن توتون به دیار نیستی فرستاد. دودكشان در سلك مرتدین به حساب آمدند، و در ریختن خون آنها مباح گردید. در مدت سلطنت سلطان مراد خان (1033 ـ 1048) با قساوت هرچه بیشتر، دودكشان امپراتوری اسلامی به زیر تیغ جلاد رفتند. اما نتیجه ای حاصل نشد. پس از مرگ او كشیدن چپق با شدت هرچه تمامتر توسعه یافت و تجارت پر سود توتون رونق گرفت. باین ترتیب مبارزه خونین به سود توتون خاتمه یافت. دولت عثمانی ناچار كشیدن توتون را آزاد كرد و بر تجارت آن مالیات بست.
در روسیه نیز وضع به همین منوال بود و مدتی دودكشی با مخالفت روبرو شد.
توتون و تنباكو در ایران
تاریخ قطعی ورود تنباكو به ایران را نمیتوان تعیین كرد. ولی بی شك توتون و تنباكو همراه با دست اندازی پرتقالیها به خلیج فارس (913 هجری قمری) به ایران وارد گردیده است. اما طرز استفاده توتون و تنباكو در ایران تغییر یافت و ایرانیان لوازمی برابر ذوق خود برای دودكشی ایجاد كردند.
وسیلهای كه اروپاییان برای دود كردن به كار میبردند، عبارت بود از پیپهای كوچكی كه از فلز یا سفال یك پارچه ساخته میشد.
در ایران این پیپها اقتباس شد و به صورت چپقهای دسته بلند درآمد. چنانكه در ویژگیهای زندگی ایرانی گفتیم، این وسیله كشیدن توتون نیز با ذوق و هنر ایرانی در هم آمیخت، و پیپ ساده تبدیل به چپق گردید، و در تزیین آن سلیقه خاص ایرانی به كار رفت و چپقهای ایرانی با انواع مختلف تزیینات آراسته گردید.
علاوه بر چپق كه تقلیدی از پیپ فرنگی بود، وسیله دیگری برای دود كردن تنباكو به نام قلیان توسط ایرانیان اختراع و ایجاد گردید.
قلیان در اشعار و ادبیات فارسی
قدیمترین ذكری كه از قلیان در ادبیات فارسی شده، این رباعیها از اهلی شیرازی است كه در سال 942 هجری قمری در گذشته است.
«قلیان ز لب تو بهره ور میگردد» «نی در دهن تو نیشكر میگردد»
«بر گرد رخ تو دود تنباكو نیست» «ابریست كه بر گرد قمر میگردد.»
بنابراین میتوان گفت كه در سال 942، یعنی 29 سال پس از ورود پرتقالیها به خلیج فارس، قلیان كشیدن در ایران رواج یافته است.
شعرای دیگر قرن دهم هجری نیز اشعاری درباره قلیان دارند.
«قلیان كه بر دست چو گل جای نمود» «هر دو بر او شمع نهد سر به سجود»
«گلزار دماغ شعله آشامان را» «سرچشمه آتش است و فواره دود» میر الهی
«كمتر باشد مرا غم تنهایی» «مأیوس شدم به عالم تنهایی»
«صحبت به كسی گو، كه اگر نیست چه باك» «قلیان كافیست همدم تنهایی» باسطی
«من و صد آه و افغان و، نی صد بوسه بر لعلش» «هزاران پیچ و تابم داد از این قلیان كشیدنها»
«با قرچلمی1 چو نافه آهو كو» «چون فاخته تا چند زنم كو كو كو»
«در محشر اگر آتش دوزخ بینم» «فریاد برآورم كه تنباكو كو» باقر كاشی
اولین تصویر قلیان در نقاشی های ایرانی
اولین تصویری كه از قلیان به وسیله هنرمندان ایرانی كشیده شده، احتمالاً تصویر نشمی كماندار كار رضا عباسی، نقاش مشهور دربار شاه عباس بزرگ است، كه تا اواخر نیمه اول قرن یازدهم هجری زنده بوده است.
نشمی کماندارنشمی کماندار کار رضا عباسی
قلیان وسیلهای كاملاً جدید و ابتكاری بود، و اروپاییان از آن هیچ گونه اطلاعی نداشتند. این بیاطلاعی را میتوان از شرحی كه تاورنیه و شاردن از قلیان داده اند درك كرد.
تاورنیه مینویسد:
«ایرانیان تنباكو را با دستگاهی كاملاً اختصاصی میكشند. در كوزه گلی دهان گشادی به قطر سه انگشت، تنه قلیانی از چوب یا نقره كه سوراخی در وسط دارد قرار میدهند، و بر سر آن مقدار تنباكوی نمدار با كمی آتش میگذارند، و در زیر قلیان سوراخ ممتدی است كه، در حالی كه نفس را بالا میكشند، دود تنباكو با شدت از امتداد سوراخ پایین آمده و داخل آب كه به رنگهای مختلف میآمیزد 2 داخل میشود. این كوزه مرتباً تا نصفه آب دارد. دود كه در آب است به سطح میآید و هنگامیكه نفس را بالا میكشند، از نی قلیان دود به دهان وارد میشود. به واسطه آبی كه به قلیان میریزند دود تنباكو تصفیه میشود و كمتر ضرر میرساند. والا با این همه قلیان كه میكشند، مقاومت برای آنها غیر ممكن است. ایرانیان زن و مرد، به طوری از جوانی عادت به كشیدن تنباكو كردهاند، كه كاسبی كه باید روزی پنج شاهی خرج كند، سه شاهی آن را به مصرف تنباكو میرسانند. میگویند اگر تنباكو نمیداشتیم چطور ممكن بود كیف و دماغ داشته باشیم.»
«ایرانیان چنان به تنباكو عادت كرده اند كه محال است بتوانند از آن صرف نظر كنند. اول چیزی كه در سر سفره میآورند قلیان است و قهوه، كه عیش خود را با آن شروع میكنند. در ماه رمضان و ایام صوم بزرگ، اول چیزی كه برای افطار حاضر میكنند قلیان است، و بعضیها خود اقرار دارند كه استعمال این قدر دود برای آنها مضر است اما میگویند چه كنیم عادت شده است.»
تاورنیه نوشته است كه شاه صفی خود چپق میكشید و درباره حاكم قم و خشم شاه صفی، و مجازات او مینویسد «پسر آن خان كه جوان متشخصی بود و از مقربین پادشاه، همیشه در حضور بود، و چپق و توتون شاه را بایستی با دست خود به او بدهد، و این از مشاغل خیلی محترم دربار ایران است.» این نوشته تاورنیه میرساند كه از این زمان سمت مخصوصی به نام قلیان دار یا چپق دار در دربار ایران به وجود آمده است.
شاردن در این باره مینویسد:
«توتون از ایران به هند صادر میگردد.»
«طرز تهیه توتون در ایران برای ممالك ما (اروپا) مجهول میباشد. و دود كردن این نبات، در ایران و هندوستان اصول كاملاً خاصی دارد. هوای این سرزمین (ایران) بسیار گرمتر و خشكتر از اروپا و تركیه است، و افكار و اندیشههای دقیقتر میباشد. لذا اگر بنا بود كه مثل ما تدخین كنند، تنباكو آنها را سرگیجه میآورد. چون ایرانیان مدام دود میكنند، دود را از تنگ آبی عبور میدهند كه تصویر آن در مقابل دیده میشود. (تصویر شماره2) اینگونه چپقها را قلیان مینامند. چنانكه ملاحظه میفرمائید بالای بطری (كوزه قلیان) سر چپق (قلیان) كه سفالی یا فلزی است، به وسیله لولهای كه منتهیالیه آن داخل آب شده تعبیه گشته است. در زیر كوزه قلیان چهارپایهای وجود دارد كه شبیه زیری بعضی شمعدانها است.
قلیان از سفرنامه شاردنقلیان از سفرنامه شاردن
چپق و یا پیپی كه به وسیله آن دود كشیده میشود، به لوله مذكور متصل میشود. هنگامی كه میل تدخین دارند اندكی تنباكو را كه بسیار ریز سائیده شده، خیس میكنند، و در سر قلیان قرار میدهند، تا به سرعت سوخته نشود.
آنگاه دو یا «قطعه زغال مشتعل كوچك را بر روی آن میگذارند، و دود را میكشند كه داخل آب گردد، و در آن چرخ میخورد، و بلافاصله به دهان وارد میشود. البته هم مطبوع و هم گوارا، و هم از تندی و خشونت و غلظت تنباكو كاسته شده، و تصفیه گردیده است. مشاهده میشود اشخاصی كه اشتهای خوب دارند غلیان عظیم و غرغر زیادی با كشش هوا در آن قلیان راه میاندازند.
این بطریها (كوزه قلیان) را معمولاً برای حسن منظر مملو از گل میكنند، و اقلاً روزی یك بار آب آن را كه در نتیجه تأثیر جوهر تنباكو فاسد و بدبو گشته تعویض میكنند.
من آزمودهام كه، یك قدح از این آب، داروی سریع و بسیار مؤثر قی آوری میباشد. اشتیاق جنون آمیز به توتون و تنباكو یك نوع عادت زشتی است كه تقریباً سرتاسر جهان را گرفته است.»
«مردمان مغرب زمین چنانكه معلوم است به طریق مختلف آن را استعمال مینمایند. دود میكنند، برگ برگ میجوند، به شكل گرد مصرف میكنند. و بعضی از اقوام مانند پرتقالیها مدام بینی خود را با آن پر میدارند (انفیه میكشند 3).
خلقهای مشرق زمین توتون و تنباكو را فقط دود میكنند. ولی اكثر آنان مخصوصاً ایرانیان، با همان حرص و ولع اروپائیان، مدام لوله قلیان در دهانشان میباشد». این تمایل شدید به كشیدن قلیان به جائی رسید كه در حال سواری نیز قلیان كشیدن مرسوم بوده است. شاردن مینویسد كه «حتی در مدارس استاد و شاگرد هر دو در حین مطالعه عمیق و دقیق خود لوله قلیان را در دهان دارند.»
بنابراین باید گفت كه، چپق و قلیان هر دو در نیمه اول قرن دهم هجری در ایران رواج یافته است. در سلطنت شاه عباس بزرگ كشیدن چپق و قلیان متداول بود.
اولئاریوس كه در سال 1046 در ایران بوده مینویسد كه «چندین گونه ظرف قلیان در ایران ساخته میشد. شیشهای، كوزه ای، از جوز هندی (نارگیله)، كدوئی كه تا نیمه آب میشد و گاهی در آن عطر میریختند». شخص شاه عباس از دود قلیان و چپق تنفر داشت، و این موضوع از حكایاتی كه درباره او نقل میكنند پیداست.
شاه عباس در موارد متعدد كوشید كه از كشیدن قلیان جلوگیری كند، اما هرگز موفق نگردید.
شاردن در سفرنامه خود مینویسد كه، شاه عباس بسیار كوشید تا از استعمال قلیان در بین مردم جلوگیری كند. برای این كار، روزی در مجلسی رسمی دستور داد كه به جای تنباكو قلیان مهمانان را با پهن چاق كنند، و سپس در حالیكه آنان مشغول كشیدن قلیان خود بودند گفت كه، این تنباكو را كه وزیر همدان برای من فرستاده است و ادعا میكند كه بهترین تنباكوی دنیاست، چگونه است؟ آنان همگی از این تنباكو تعریف كردند. آنگاه شاه خطاب به آنان گفت «مرده شوی چیزی را ببرد كه نمیتوان آن را از پهن تشخیص داد». سرانجام كار مخالفت شاه عباس بزرگ با تنباكو به تحریم آن كشید، و هنگامیكه در گرجستان متوجه شد، سربازان او پول خود را صرف كشیدن تنباكو و توتون میكنند آن را ممنوع ساخت، و تجاری را كه توتون و تنباكو به اردوی او آورده بودند با تنباكوی خود یك جا سوختند، و سربازانی كه مرتكب كشیدن توتون و تنباكو میشدند بینی و لبانشان را میبریدند.
پس از مرگ شاه عباس بزرگ دوباره كشیدن قلیان و چپق رونق گرفت. شاه صفی جانشین شاه عباس بزرگ خود چپق میكشید. در زمان او یكبار دیگر مبارزه علیه كشیدن قلیان آغاز گردید. چنانكه او هوس كرده بود كه، از نوشیدن شراب نیز جلوگیری كند. اما مانع عمده این كار در آمد گزافی بود كه از راه مالیات عاید خزانه دولت میشد. در این مالیات اصفهان از بابت توتون و تنباكو در حدود 40000 تومان و مالیات تبریز 20000 تومان و شیراز 12000 تومان بود. با توجه باین ارقام و ارزش تومان صفوی كه چند صد برابر تومان امروز است میتوان به مقدار مصرف توتون و تنباكو در این شهرها پی برد.
درباره علاقه شدید ایرانیان به قلیان و چپق مختصری اشاره شد.
اما در اینجا لازم است گفته شود، ایرانیان در هنگام سواری و مسافرت نیز از این كار فارغ نبودند، و رنج سفر را با كشیدن قلیان بر خود آسان میكردند. معمولاً وقتی یكی از بزرگان به سفر میرفت همراه با سایر خدمه او، خدمتگزار مخصوصی نیز دستگاه (قبل منقل) را با اسب حمل میكرد.
در این دستگاه لوازم مربوط به قلیان حمل میكردند، و در ضمن ظرف مخصوصی كه در آن آتش را در حال اشتعال حفظ میكرد، با خود همراه داشت. وقتی كه ارباب میخواست قلیان بكشد او قلیان را آماده ساخته و در دست خود میگرفت، و نی پیچ را به دست ارباب میداد، تا به آسانی به كشیدن قلیان مشغول شود.