در تقويم انتظار، همه فصل ها از عطر بهاري مهدي (عج) متبرک است. نوروز منتظران روزي است که از شب نيمه شعبان آغاز مي شود. انتظار، فاصله اي است ميان دو جمعه: جمعه ولادت و جمعه ظهور. بهار، همه طراوتش را مديون يک گل است: گل زيباي نرگس. اگر سختي زمستان غيبت نبود، شوق آمدن بهار عدالت معنا نداشت. خانه تکاني، رسم قديمي همه منتظران بهار است. بهارِ مهدي (عج) از راه مي رسد، خانه تکاني دل ها را فراموش نکنيم. (معصومه نجفي مطيعي)
جز رحمت چشمان تو، دنیا چه میخواهد
تشنه به غیر آب، از دریا چه میخواهد
حالا که موسایم شدی راهی نشانم ده
غیر از نجات، این قوم از موسی چه میخواهد
شاید بپرسی از چه دنبال دَمَت هستم
دل مرده نوعاً از دَم عیسی چه میخواهد؟
پیغام و پس پیغام یعنی یاد ما هستی
مجنون جز این پیغام، از لیلا چه میخواهد
پیراهنی بفرست شاید زنده ماندم من
جز دل خوشی، یعقوب نابینا چه میخواهد
تا کیسه ما پر شود احسان تو کافی است
مسکین به جز خیرات از آقا چه میخواهد
چیز مهمی نیست این که ما چه میخواهیم
باید ببینیم آن جناب از ما چه میخواهد
ای انتقام پهلوی پشت درِ خانه
غیر از ظهور تو مگر مادر چه میخواهد
علی اکبر لطیفیان
ما را در آورده از پا، این درد چشمْ انتظاری
تا کی جدایی و دوری؟ تا کی دل و بی قراری؟
این خانهها بی حضورت، زندان زجر و شکنجهست
شوقی به خواندن ندارد، در این قفسها، قناری
ای عیدِ جمعه، ز هجرت، روز عزای عمومی
ای چشمها در فراقت، از اشک، چون رودِ جاری
در بوته امتحانت، مثل طلا ذوب گشتیم
ممنون، دل سنگ ما را دادی چه نیکو عیاری
نه کوفی بیوفائیم، نه اهل مکر و ریائیم
ما بنده تحت امریم، تو صاحبُ الاختیاری
مالک نبودیم اگر نیست شور علی در سر ما
میثم نبودیم اگر نیست تقدیرمان سربداری
هر کس گدایت نباشد، فقر و فلاکت سزاش است
در چشم ما گنج قارون، بی توست عینِ نداری
از قول کعبه اجازه ست از تو بپرسم سوالی
کِی دست پُر مِهر خود را بر شانهام میگذاری؟
محمد قاسمی
انتهای پیام/