گروه فرهنگ و هنر یکتاپرس؛ ایران دَرّودی در11 شهریور 1315 در خراسان دنیا آمد. او نقاش،نویسنده، منتقد و استاد دانشگاه در رشته تاریخ هنر بود.
او در بیش از63 نمایشگاه انفرادی و بیش از 250 نمایشگاه گروهی در ایران و سراسر جهان، شرکت داشت.
درودی آموختن کارگردانی و تولید برنامه های تلویزیونی را با انستیتو آر.سی.ال شروع می کند و در آنجا با پرویز مقدسی که در زمینه کارگردانی سینما و تلویزیون تحصیل می کرد آشنا می شود و در نیویورک با او ازدواج می کند. بعد به همراه همسرش به ایران برمیگردد و در سازمان تازه تاسیس تلویزیون در سمت تهیه کننده و کارگردان برای مدت 6 سال به فعالیت می پردازد. و تهیه و کارگردانی 80 فیلم مستند تلوزیونی را در کارنامه خود ثبت می کند. در سال 1364 مرگ نا به هنگام همسر، او را به مدت 3 سال عزادار می کند. ایران درودی از تاثیر عمیقی که مرگ همسرش در او می گذارد می نویسد: «آسمان و زمین نقاشی هایم را یخ فرامی گیرد، حتی خورشید یخ می بندد تا فاجعه را اعلام کند… نخستین اثرم «عروج پرویز» بود، پس از آن یخ ها و قندیل های یخ، نقاشی هایم را فراگرفتند.» در مصاحبه ی دیگری در این باره می گوید: «در این دوره بود که معنی اشعار مولانا و عطار را درک کردم. به عبارتی با این اتفاق دردناک بود که ابعاد و ارزش معنوی این اشعار را بهدرستی درک کردم. تا اتفاقاتی از این دست پیش نیاید که همچون آوار بر سر انسان فرو میریزد، انسان، ظرفیت شناخت اینگونه مفاهیم را به دست نمیآورد.»
منتقدان سبک او را در حد فاصل بین سورئالیسم و سمبولیسم می دانستند و گروهی هم بر این عقیده بودند که او پیرو هیچ مکتبی نیست و به اصالت سبکی رسیده که شیوه هنری وی را می توان ایران درودیسم نامید. درودی در حقیقت از یدک کشیدن چارچوبها و سبکها گریزان بود. چرا که تصاویر ذهنی و رویاهای بلند پرواز او در هیچ قالبی نمیگنجید. دیوارهایی شیشهای در کویر با گل هایی منحصر به فرد و افقی بیکران که به آثار وی فضایی خاص و عمیق می بخشید.
او درباره خود می گفت: زندگی من خلاصه میشه در یک کلمه”نقاشی”! فکر میکنم نقاش من و انتخاب کرده من نقاشی رو انتخاب نکردم. من شبی که مادرم رو به خاک سپردم اومدم بالا نقاشی کردم.
سالوادور دالی با این که سبک درودی را نزدیک به سبک خود نمیدانست اما او را هنرمندی از خطه شرق با ذوق و استعداد بینهایت توصیف میکرد.
ژان کوکتو برای او می نویسد: ایران درّودی عزیزم گمان میکنم من از جمله معدود افرادی باشم که از گم شدن در میان دالانهای پیچ در پیچی که نقاشانی بیشمار با چشمی پر از بیم و امید در آنجا به دنبال» مینوتور «میگردند ترسی ندارند. نقاش، دانسته یا ندانسته همیشه تصویر شخص خود را میکشد؛ زیرا شکلهای زندگی کاری با زندگی شکلها ندارد، و این زندگی شکلها جدا از پدیده «شبیهسازی» پرورده میشود. مدل فقط بهانهای بودهاست و نبودن مدل، نقاش را به مظهر مدل نزدیک میکند، که چیزی نیست مگر همان نیروی ژرف و نهفتهای که در درون ما جای دارد و هنرمند جز ترجمان آن، جز واسطه احضار آن نیست.
او با نوشتن کتاب «در فاصلهٔ دو نقطه» به نویسندگی نیز روی آورد.
ایران درودی در 11 شهریور 1400 به بیماری کرونا مبتلا شد. پس از آن چندبار در بیمارستان بستری شد. پس از آن بود که در ابتدای آبان 1400 وضعیت سلامتی او اورژانسی اعلام شد. او سرانجام در صبح 7 آبان 1400 ساعت 7:30 دقیقه در آیسییو بیمارستان دی درگذشت.
انتهای پیام/
یاد مانا
روانش در مینوی ورجاوند شاد ماناد
روح بزرگ بانوی مهر و عشق و استقامت (بانو درودی) شاد
و یاد و نام نیکشان جاودان
سفرشان نیز سبز.
پاینده باشید.