به گزارش گروه اقتصادی یکتاپرس، بیش از یک ماه از تغییر روند بورس از فاز اصلاح و ریزش به فاز نوسان و رشد می گذرد. در دوره جدید بازار سرمایه به نظر می رسد سهامداران خرد با عقلانیت بیشتر و با هیجان کمتر وارد بورس شدهاند و می توانند از این طریق به کسب سود خوشبین باشند. در واقع برخی از سهامداران به این باور رسیدهاند که به جای داشتن دیدگاه میان مدت و بلندمدت، بهترین راهکار نوسان گیری و نقدبودن در روزهای منفی بورس است.
اما نکته حائز اهمیت در این یک ماه و نیم به مساله حضور بازارگردانان بر می گردد. حدود 500 شرکت در بازار سرمایه دارای بازارگردان هستند و اصلی ترین وظیفه این بازارگردانان طبق قانون، بالابردن نقدشوندگی نمادها می باشد. البته این مساله به یک موضوع حاد در برخی سهم ها تبدیل شده است.
به عبارت دیگر، در چند هفته گذشته و با رشد نکردن قیمت برخی نمادها، انتقادات سهامداران به سمت بازارگردانها متمایل شده است و هر منفی شدن شاخص کل به عرضههای سنگین و آبشاری ارتباط داده می شود. این در شرایطی است که نوسان گیری بازارگردانها بارها توسط مسئولان سازمان بورس تکذیب شده و نظارتهای سازمان نیز به شدت افزایش پیدا کرده است و حتی با «رنج»های منفی سهامداران نیز برخورد می شود.
تغییر در دستورالعمل بازارگردانی
اما در این بین، برخی از کارشناسان از دستورالعمل ناکارآمد بازارگردانی صحبت به میان می آورند. البته در برخی محافل کارشناسی نیز خبر می رسد که دستورالعمل بازارگردانی در حال بازنگری و تغییر است که به زودی سازمان بورس آن را اعلام میکند.
یکی از نکاتی که مسوولین بازار سرمایه پس از تغییر در این دستورالعمل باید آن را مورد توجه جدی قرار دهند، این مساله است که سازو کار بازارگردان ها به روشنی برای عموم فعالان بازار بازگو شود تا سهامداران انتظار نداشته باشند، بازارگردانها در برابر هر صف فروشی یک تنه مقاومت کنند و یا کلا صف فروش را جمع کند و با کشیدن رنج مثبت آن سهم را به صف خرید برساند.
نامیدی از عملکرد حقوقیها رفتار سهامداران خرد را تغییر داد
عملکرد حقوقی شرکت های بزرگ یا اصطلاحا شاخص سازها سبب شده سهامداران خرد از این نمادها رویگردان شده و به سمت نمادهای کوچک بروند. در دوران اوج گیری شاخص کل بورس، سهام شاخص ساز و یا دولتی رشدهای حیرت انگیز را تجربه می کردند و نمادهای کوچک رشدی نداشتند و یا به صورت نوسانی حرکت می کردند. در آن دوره معروف شده بود دولت از سهام دولت حمایت می کند و سهام ملت را فراموش کرده است.
اما طی چند هفته گذشته و با رشد حرفه ای گری در میان معامله گران، سهام های کوچک رشد خوبی داشته اند. اما سهام های دولتی نه تنها رشد نداشته اند، بلکه قیمت سهام آنها نیز کاهش یافته است. به عبارت دیگر، استراتژی سرمایهگذاران خرد در بازار سرمایه تغییر کرده و سهامداران که نسبت به عملکرد بازارگردانها به خصوص در نمادهای شاخصساز و لیدر بازار انتقاد دارند سعی می کنند به سمت نمادهای کوچکتر و صنایعی بروند که کمتر در کانون توجه قرار دارد. یعنی یاس و ناامیدی از عملکرد و حمایت دولت و حقوقیها، سهامداران را مجاب کرده به سمت نمادهایی بروند که عملکرد حقوقی آن سهام مشخص باشد یا سهامداران حقیقی نقش پررنگی در روند قیمتی آن سهم داشته باشند. روند شاخص کل و شاخص کل هموزن و یا بررسی ورود نقدینگی سهامداران حقیقی و حقوقی به نمادها می تواند این موضوع را تائید کند. با نگاهی به تاثیرگذارترین نمادها بر شاخص کل می توان موضوع اثر منفی سهم های لیدر و بزرگ را دید.
بازارگردانی؛ شاید وقتی دیگر
در حالی که نزدیک به 500 نماد دارای بازار گردان هستند در هفته های گذشته سهمهای پرتقاضا با عرضه سنگین حقوقیها مواجه شده اند. در چنین شرایطی عدهای از فعالان بازار معتقدند که نهادهای بازارگردان به نوسان گیری روی آورده اند و عامل اصلی سقوط شاخصهای بازار سهام هستند. اما برخی دیگر از کارشناسان اعتقاد دارند اساسا این تصور که نمادهایی که دارای بازار گردان نباید به سمت صف فروش بروند، درست نیست.
برای اینکه مشخص شود، بازارگردانان چگونه عمل می کنند، باید گفت شرکت های حقوقی که در زمینه بازارگردانی فعال شده اند، تحت نفوذ یا فشار دولت هستند و می بایست از سیاستگذاری دولت و نهاد ناظر بازار تبعیت کنند. در این میان باید نسبت به تامین مالی و کسب سود در بازار سرمایه نیز بپردازند.
انتظارات نابجا از بازارگردانان
زیان دیدن ناشی از سبد سرمایهگذاری آنها، نه به نفع خودشان است و نه به نفع بازار سرمایه؛ از دیگر سو، نمیتوان در هر شرایطی آنها را به خرید یا فروش سهام شرکتها مجاب کرد. به عبارت دیگر حقوقیها هم برای تصمیمگیری درباره خرید و فروش سهام از همان انگیزهها و قواعدی پیروی میکنند که سهامداران حقیقی از آن بهره میبرند.
به نظر میرسد عدهای انتظار دارند که بازارگردانان در هر شرایطی تقاضای لازم در بازار را تامین کنند و همواره در جهت رشد قیمتها حرکت کنند، در حالی که حقوقیها نیز از منافع خود فارغ نیستند و این دسته از انتظارات واقعبینانه نیست.
نوسان بالا در بورس، نتیجه عملکرد حقوقیها
به نظر میرسد، سیاست دولت و نهاد ناظر بازار بر جلوگیری از رشد پرشتاب شاخص بورس است. برخی از کارشناسان بازار سرمایه معتقدند دولت و سازمان بورس به عنوان سیاستگذار بازار سرمایه، برای اجتناب از تکرار تجربه تلخ و پرفشار تابستان 99، قصد دارد از صعود بورس به کانالهای بالاتر ممانعت به عمل آورد و مانعی بر سر راه شکلگیری انتظارات بی حد و حصر درباره بازدهی بورس شود.
این سیاست نانوشته برای بازارگردانان نیز مشکلات جدی در زمینه کسب سود شرکت های بازارگردان ایجاد کرده است. این شرکت ها نیز مجبور هستند برای افزایش درآمد و سود، راهکار خرید در قیمتهای پایینتر و فروش در قیمتهای بالاتر را برای خود اتخاذ کنند.
همین شیوه عمل شرکت های بازارگردان سبب شده است، حقوقیها و بازارگردانان به طور روزانه مشغول خرید سهم در کف و فروش در سقف باشند و این عملکرد نتیجه اش نوسان بیش از حد در بورس خواهد بود.
حال باید دید، دولت برای خروج نمادهای شاخص ساز از چاله ای که خودش برای آنها کنده است، چه چاره جویی می کند. در شرایطی که بازار روزهای بلندپروازانه ای را سپری می کرد و دولت در حال تامین کسری بودجه خود بود، باید این مساله را نیز تدبیر می کرد. در صورتی که سهامداران خرد اقبال چندانی به نمادهای دولتی و شاخص ساز نشان ندهند، دولت باید برای جبران کاهش قیمت آنها باید چاره دیگری بیاندیشد.
انتهای پیام/