چرا دنبال کار و شغلی که دوست داریم، نمی‌رویم؟ | یکتاپرس
بهتر این است که از همان ابتدا دنبال کاری برویم که دوست داریم و به آن علاقه داریم.
کد خبر: ۴۱۳۱۱
۰۶:۰۰ - ۱۴ تير ۱۴۰۰

چرا دنبال کار و شغلی که دوست داریم، نمی‌رویم؟

به گزارش گروه اجتماعی یکتا پرس، اکثر ما به طور شهودی می‌دانیم که از چه کار و فعالیتی خوش‌مان می‌آید و گاهی ممکن است در اوقات فراغت به این علایق بپردازیم. برای بیشتر ما، کار و شغل چیزی جدا از علاقه و تفریح است. درحالی که روان‌شناسی را دوست داریم، مهندسی می‌خوانیم. با اینکه به نقاشی علاقه داریم، حسابدار می‌شویم. از معماری خوشمان می‌آید اما صنایع قبول می‌شویم. دوست داریم برای خودمان کار کنیم اما کارمندی را انتخاب می‌کنیم. تنها تعداد محدودی از هزاران فردی که با آنها برخورد داشته‌ام کارشان را دوست داشته‌اند.

علایق و استعدادهای خود را نمی‌شناسیم

بسیاری از ما حتی در سنین بزرگسالی نیز به درستی علایق و استعدادهای خود را نمی‌شناسیم. هرگز برای این نوع از خودشناسی آموزش ندیده‌ایم و راهنمایی نشده‌ایم. مدرسه در اصل قرار است جایی برای کشف و شکوفایی علایق و استعدادهای ما باشد، اما در عمل چنین اتفاقی نمی‌افتد. ما مجبوریم علایق خود را در محدوده‌ی رشته‌های دفترچه‌ی کنکور بجوییم و پس از آن هم معمولا در دام رشته و کاری که هیچ علاقه‌ای به آن نداریم، گیر می‌افتیم.
در نهایت این خودتان هستید که باید با مراجعه به درون خود علایق و استعدادهای خود را کشف کنید. چه کاری برای‌تان لذت‌بخش است؟ چه مهارتی را راحت و آسان انجام می‌دهید؟ چه موضوع یا فعالیتی را سریع یاد می‌گیرید؟ تفریحات و سرگرمی‌هایتان چیست؟ تمامی اینها می‌توانند سرنخی برای کشف علاقه و استعدادهایتان به شما بدهند.

در انتخاب شغل تحت تاثیر معیارهای دیگران قرار می‌گیریم

برای بیشتر ما انتخاب شغل از مسیر مدرسه، کنکور و انتخاب رشته می‌گذرد. به عنوان نوجوانی دبیرستانی معمولا بسیار تحت تاثیر نظرات و باورهای دیگران هستیم و به راحتی معیارها و مُدهای اجتماعی را می‌پذیریم. بیشتر والدین از بچه‌ها توقع دارند که دکتر یا مهندس شوند و کاری به علاقه‌ی خود آنان ندارند. در سال‌های بلوغ نیز همچنان موانع دیگری ما را از رسيدن به علایق‌مان باز می‌دارد.

از شکست خوردن می‌ترسیم

بالاخره کاری که اکنون مشغول انجامش هستیم برای‌مان غنیمتی است و اگر بخواهیم آن را رها کنیم و به کار دیگری بپردازیم ممکن است شکست بخوریم و موقعیت فعلی‌مان را نیز از دست بدهیم. خب می‌توانیم به مرور مسیر را تغییر بدهیم و هزینه‌ی شکست را کمتر کنیم. می‌توانیم در کنار شغل فعلی به طور پاره وقت به کار مورد علاقه‌ی خود بپردازیم و زمانی که در این کار ثابت شدیم، کار قبلی را رها کنیم. با این حال معمولا در شروع یک کار جدید، شکست اجتناب ناپذیر است. ما باید با استفاده از درس‌هایی که از شکست‌ها و اشتباهات خود می‌گیریم مسیر را اصلاح کنیم تا بتوانیم به موفقیت دست‌یابیم.

از ناهمرنگی با جماعت می‌ترسیم

دنبال كردن علایق شخصی، معمولا ما را در مقابل توقعات و باورهای اطرافیان و جامعه قرار می‌دهد. کمتر کسی در سنین بلوغ یا بزرگسالی مسیر شغلی خود را تغییر می‌دهد. بنابراین اگر بخواهیم چنین کاری بکنیم، شخصی غیرعادی و عجیب به حساب خواهیم آمد و این قضاوت دیگران، در ما ایجاد ترس خواهد کرد. به همین دلیل ترجیح می‌دهیم همچنان همان آدمی باشیم که تاکنون بوده‌ایم و همان کارهایی را بکنیم که تاکنون ‌کرده‌ایم.

از موفق شدن می‌ترسیم

ترس از موفقیت شاید عجیب به‌ نظر برسد اما واقعیت دارد. روانشناس انسان‌گرا، آبراهام مازلو، اعتقاد داشت که ما همان‌ طور که از بدترین ویژگی‌های خود وحشت داریم از بهترین ویژگی‌هایمان نیز می‌ترسیم. شاید برای ما، داشتن یک مأموریت بزرگ در زندگی خیلی ترسناک باشد و به همین دلیل برای ادامه‌ی حیات خود به انجام یک سری مشاغل عادی روی می‌آوریم و دنبال یک سری اهداف عادی می‌رویم.
احتمال برجسته شدن، صاعقه‌ای از ترس را در دل هر انسان عادی ایجاد می‌کند. زیرا متوجه می‌شود که اگر برجسته باشد توجه دیگران را به خود جلب می‌کند.

انتهای پیام/

برچسب ها: شغل

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: