گروه فرهنگ و هنر یکتاپرس؛ فیض شریفی منتقد، مترجم، نویسنده و نمایشنامه نویس معاصر، حدود 4 دهه در راستای حفظ ارزش های شاعران معروف معاصر کتاب های متعدد ارزشمندی را به چاپ رسانده است که می توان از آن ها به عنوان کتاب های مرجع برای آیندگان یاد کرد.
گفتگوی امروز ما با این تلاشگر و محقق بنام در قلمرو ادب امروز را می خوانیم:
لطفا درباره کتابهایی که نوشتهاید توضیح مختصری دهید.
من تاکنون کتابهای زیادی به چاپ رساندهام اما برای اولین بار در سال 81 زمانی که 47 سال داشتهام کتابی بنام «زیباترین زمین» را چاپ کردهام که شامل شعر و نقد و بررسی نظم و نثر ادبیات ایران است.
کتاب دیگرم آنتولوژی رباعی بود بنام «ترانههای پرتشویش»، بعدی «برای نشستن کنار تو» آنتولوژی غزل، «عشق بر آستانه» در مورد نصرت رحمانی و ادبیات معاصر و چند کتاب تحقیقاتی و بعد از اینها کتاب «شعر زمان ما» را چاپ کردهام و بعدازآن هم درباره یدالله رؤیایی، حسین منزوی، شفیعی کدکنی، فریدون مشیری و حمیدمصدق،شمس لنگرودی،فریدون توللی،سیمین بهبهبانی، سیاوش کسرایی نوشتهام.
همچنین چهار کتاب هم درزمینهٔ داستانهای معاصر در مورد صادق هدایت، بزرگ علوی، صادق چوبک و هوشنگ گلشیری به چاپ رساندهام.
در مورد شعر زمان ما بیشتر توضیح میدهید؟
پنج کتاب اول را محمد حقوقی در مورد نیما یوشیج، شاملو، اخوان ثالث، سپهری و فروغ فرخزاد نوشته بود و بعد از استاد جلد ششم به بعد را به ترتیب به سیمین بهبهانی، سیاوش کسرایی، منوچهر آتشی که خودش به عقیده من نیمای جنوب است، نادر نادر پور یکی از بزرگترین شاعرهای رمانتیک ایران بود و سید علی صالحی اختصاص دادهام که هرکدام شامل 500 شعر از این عزیزان میشود.
سبک بیشتر شعرهایتان چیست؟
عمدتاً بهصورت نیمایی و سپید شعر میگویم اما چند شعر در قالب غزل و رباعی هم دارم.
آخرین کتابی که چاپ کردهاید در چه موردی بود؟
مکتبهای ادبی ایران و جهان است که همین امسال و در دو جلد توسط نشرحس هفتم چاپ شده است که در آن درباره شاعران و نویسندگان قرن سوم تاکنون صحبت کردهام.
شما در مصاحبهای گفتهاید که هنر یعنی حذف. منظورتان از حذف در هنر چیست؟
یعنی اگر کسی میخواهد شاعر بزرگی را حذف کند باید بهواسطه هنری که دارد بتواند در حد شاعران ارجمندی مانند نیما، شاملو، رحمانی و یا خیلیهای دیگر شعر بگوید تا بتواند او را حذف کند نه با توهین؛ اما تا زمانی که کسی نتواند در حد آنها شعر بگوید و مقبولیت عام به دست بیاورد، نمیتواند کسی را حذف کند چراکه ما شاعر را از طریق پشتوانه فرهنگیاش، آشناییاش با ادبیات ایران و جهان، داشتن ذوق و عواطف فردی، اجتماعی، فرهنگی و انسانی و زیباشناسی اشعارش میشناسیم که مجموعه اینها باعث گسترده شدن شعر یک شاعر در جامعه میشود.
وضعیت شعر دو دهه اخیر را نسبت به دهههای گذشته چگونه میبینید؟
من بهشخصه شعری را دوست دارم که برمن اثر مثبت بگذارد بدون در نظر گرفتن سبک آن و هرکدام از سبکها و جریانهایی که به وجود آمدهاند مقداری شعر خوب در تاریخ ادبیات بجا گذاشتهاند.
اما شعر خوب باید بر گوش و قلب بنشیند و بر اساس جریانات ادبی نوشته نشود، همانند شعرهای حافظ که کسی نمیتواند بگوید که شعرهای وی بر اساس چه نظریهای نوشته شده است. بلکه بر اساس شعرهای حافظ نظریه مطرح میکنند و شخصی مثل گوته که در قرن 18 سردمدار مکتب سمبولیسم است در مورد شعرهای حافظ میگوید که وی چهار قرن پیشازاین مکتب سمبولیسم را در ایران پایهگذاری کرده است.
بنابراین نمیتوان درمورد شعرهای دهههای اخیر نظر داد زیرا برای اینکه شعری پا بگیرد باید حداقل نیمقرن به آن زمان دهیم تا شکل بگیرد. هرچند برخی از شاعران در دهههای 40 و 50 همانند شاملو، فروغ، نادر پور، آتشی و امثال آنها شاعران بزرگی هستند اما به عقیده من درمجموع شاعران دو دهه اخیر نتوانستند همپای شاعران دهههای 40 و 50 حرکت کنند و از آنها ارجحتر شوند زیرا تنها درزمینهٔ عمق عاطفی و زیباشناسی خوب عمل کردهاند اما از پشتوانه فرهنگی برخوردار نیستند.
درنتیجه شاعری که اندیشه ضعیفی دارد نمیتواند شعر ماندگاری از خود بجای بگذارد.
درباره وضعیت نقد و منتقدان این روزها توضیح دهید.
گفتن شعر آسان است اما کار نقد کار بسیار دشواری است. به همین علت هم ما منتقد حرفهای زیادی را نداریم و کسی که میخواهد منتقد باشد باید حداقل بر زبانی بهجز زبان مادر خویش تسلط کامل داشته باشد و بقول ملکالشعرای بهار ادیب کسی است که هم ادبیات کلاسیک را بداند و هم ادبیات معاصر. پس یک منتقد باید این موارد را هم بشناسد و به غیرازآن یک منتقد علاوه بر اینکه ذوق و استعداد دارد باید بر ادبیات ایران و جهان و بسیاری از علوم آگاهی داشته باشد زیرا اگر اینگونه نباشد نمیتواند نقد درستی از آثار دیگران داشته باشد و صرفاً بر تکیهبر احساسات خود دست به نقد سلیقهای میزند اما درست آن است که یک منتقد مشعر و مشرف باشد بر ادبیات.
یک منتقد حرفهای پشت سر شاعر و نویسنده حرکت میکند وگرنه هر شاعر و نویسنده به عقیده من منتقد است چراکه ما در آثار بسیاری از شاعران و نویسندگان شاهد نقد کردن خودشان هستیم. همانند فردوسی با شاهنامه، نظامی و حافظ و یا نیما که هرکدام بهنوعی با سبک و اسلوب خاصی که داشتهاند بدون اینکه نقدی بنویسند در آثارشان خود را نقد کردهاند.
درزمینهٔ داستان هم همینگونه است. مثلاً هوشنگ گلشیری و یا صادق هدایت هم داستان مینوشتند و هم نقد میکردند. حتی در شعرهای سهراب سپهری هم هویدا است که عرفان زمینی دارد و با چه زبانی آن را بیان میکند. ما این موارد را در شاعران و نویسندگان اروپایی هم میبینیم و به عقیده من شاعری وجود ندارد که خود نیز منتقد نباشد.
اما اگر بخواهم چند منتقد حرفهای را نام ببرم که بیشتر نقد کردهاند میتوانم براهنی یا محمد حقوقی و امثال آنها را یاد کنم. هرچند که آنها هم در کنار نقد، داستان و شعر هم نوشتهاند.
با توجه به اینکه خودتان مترجم هستید کار ترجمه را چگونه میبینید و به نظر شما ترجمه درست مستلزم چه چیزی است؟
عمدتاً مترجمهای بزرگ کسانی هستند که بر زبان مبدأ بیشتر از زبان مقصد اشراف دارند و زبان شعر را بهخوبی میشناسند. همانند شاملو که خود نیز شاعر بوده است و توانست در کنار آن مترجم خوبی نیز باشد؛ بنابراین مترجمی که میخواهد شعری را به زبان خود ترجمه کند باید چند شاخصه را دارا باشد؛ که آن شاخصهها به این قرار است: مترجم باید تفکری پشت کارش باشد، اسلوب تازهای را خلق کند، زبان فارسی را خوب بداند و مایههای شاعرانه را در خود داشته باشد وگرنه نمیتواند مفهوم شعر را به زبانی دیگر برگرداند.
مسئله دیگر در ترجمه داشتن الگوی اندیشگانی مترجمان است همانند " ابوالحسن نجفی" و "به آذین" که از الگوی اندیش رانی برخوردار بودهاند و به عقیده من اگر کسی همانند به آذین «دن آرام» را در ایران ترجمه نمیکرد اثر «کلیدر» هم نوشته نمیشد و اگر کسی همانند ابوالحسن نجفی «آلن رب گریه» را ترجمه نمیکرد کتاب «بره گمشده راعی» و «کریستین و کید» هم توسط گلشیری نوشته نمیشد.
پس معمولاً مترجمان بزرگ خط خاصی را ایجاد میکنند اما مترجمهای امروز با همان زبانی آثار نویسندگان روسی را ترجمه میکنند که نوشتههای پابلو نرودا را.
حضور معیارهای زیباییشناسی در شعر امروز را در چه سطحی میبینید؟
زمانی منتقدان تنها بر استعاره تأکید داشتهاند که ازنظر روانشناسان عقدهای ناگشوده است. بعضیها هم توقع دارند که شعر پر از اصلاحات، کنایه، صور خیال، تشبیه، مجاز و امثال آن باشد.
اما مسئله اصلی در شعر و حتی داستان عاطفه است. معضل ما در حوزه شعر این است که میخواهیم بر اساس نظریاتی ادبی شعر بگوییم و از فلسفه در شعر استفاده کنیم درحالیکه فلسفه تنها 10 درصد از شعر را شامل میشود.
درواقع شعر باید آمیختهای از تخیل، اندیشه و عاطفه فردی، اجتماعی، فرهنگی و انسانی باشد. علاوه بر آن چگونه بیان کردن مطلب هم در شعر بسیار مهم است. برای مثال همه شاعران درباره عشق گفتهاند اما بیان هریک با دیگری متفاوت است بهگونهای که هرکدام ما را در دنیایی متفاوت غرق میکند.
پیشنهاد میکنم کسانی که میخواهند شعر بسرایند آثار دیگر شاعران بزرگ تاریخ را بسیار مطالعه کنند تا از تکرارهای بیشمار باوجود نگاه زیباشناسی خاص افراد در سرودن شعر جلوگیری شود.
اوضاع فرهنگ و هنر کشور را چگونه میبینید؟ همچنین جایگاه شعر و ادبیات را در فرهنگ ما؟
ما امروزه اسیر بحرانهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هستیم که به طبع بر بحرانهای فرهنگی و ادبی تأثیر گذاشته است. علاوه بر آن بحران بیماری کرونا هم دامنگیر ما شده است و ما در طی یک سال اخیر شاهد تعطیلی و زیان سینماها و تئاترها که همگی جز فرهنگ ما به شمار میآیند بودهایم. در پی آنهم نویسندگان و شاعران هم در این وضعیت اقتصادی ضرر دیدهاند؛ بنابراین من در اوضاع فرهنگ و هنر چشمانداز خوبی را نمیبینم.
باوجوداینکه درگذشته ناشران کتابهای زیادی را در دست چاپ داشته و نمایشگاههای کتاب هرساله با شور خاصی برگزار میشد اکنون دیگر چنین چیزی وجود ندارد و من حتی کتابهای خودم را هم بهزحمت در کتابفروشیها پیدا میکنم. اکثر آنها نایاب شده است، چراکه ازلحاظ مالی و باوجود گرانی کاغذ چاپ کتابهای جدید برای ناشران صرفه اقتصادی ندارد.
دوست دارید دولتِ آینده در راستای فرهنگ و هنر چه اقداماتی انجام دهد تا اوضاع فرهنگ از این بحرانها خارج شود؟
دوست دارم در دولت جدید به نحوی از ناشرانی که کارهای برجستهای را درزمینهٔ نقد، داستان، شعر، نمایشنامه و یا سینما به چاپ میرسانند حمایت مالی شود، تسهیلاتی در جهت دریافت کاغذ ارزانتر برای آنها در نظر گیرند، حداقل از هرکدام از آنها تنها صد کتاب خریداری کنند، از کتابفروشیها مالیات نگیرند و تنها به دنبال کتابهایی با زمینههای سیاسی و مهندسی و امثال آن نباشند تا حوزه نشر گستردهتر شود. همچنین اگر قرار است کتابی درزمینهٔ هنر و ادبیات چاپ شود آن را از دیدگاه حرفهای بررسی کنند و به آن اجازه چاپ دهند نه بر اساس نظریات سیاسی اجتماعی و یا روانشناسی.
از شما برای شرکت در این گفتگوی صمیمی متشکریم.
من هم ممنونم و برای شما همکاران آرزوی موفقیت دارم.
انتهای پیام/
پیروز باشید
یکتا پرس
حضور اندیشمندانی نظیر استاد فیض شریفی تلاش بسیار خوبی برای اشنا کردن جوانان این مرز و بوم با چنین سرمایه هایی در فرهنگ ماست از همینجا به ایشان سلام و درود
می فرستم