گروه فرهنگ و هنر یکتاپرس، مجید افشاری ، شاعر و مدرس فروتن که با اخلاق و منش خوب خود از محبوبیت خاصی درمیان اهالی ادب و هنر برخوردار است. سرآغاز فعالیت های فرهنگی هنری خود را از سال ۱۳۷۰ خورشیدی شروع کرد که ما در اینجا به قسمتی ازکارنامه ادبی و هنری این شاعر فعال و نام آشنا می پردازیم:
شاعر برگزیده کشوری در جشنواره ی مهدوی سرود انتظار سال ۷۵.
داور و ناقد ادبی جشنواره ها ی متعدد و کانون های ادبی.
عضو شورای کتاب ( شعر) وزارت ارشاد ۲ سال سال های ۸۶ _ ۸۷.
عضو شورای شعر و ترانه در حال حاضر.
داور دو دوره جشنواره ی ترانه ی فجر.
مولف و مدرس دوره ی کارگاهی خشت اول آموزش فرایندی شعر .
مولف ۹جلد کتاب شعر( ۸ جلد در قالب غزل و رباعی ۱ جلد شعرسپید.
همکاری با صدا و سیما و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان.
همکاری با مطبوعات (ستون طنز ورزشی روزنامه ی ابرار.. کیهان، اطلاعات، هفته نامه ی گزارش روز و....)
فعال در ترانه سرایی و آموزش مبانی ترانه.
سراینده ی تیتراژ های برنامه ی ماه عسل برنامه ی سبزینه و....
همکاری با خوانندگان و...
در ابتدای گفتگو دوست دارم خودتان را از زبان خودتان بشنویم :
آن چه می توانم از خودم بگویم این است که از هشت سالگی با جهان سراسر حیرت شعر آشنا شدم. تحت تربیت غیر مستقیم زنده یاد سیروس طاهباز .. و دایی ام مسعود توکلی که معلم بود و دستی بر آتش شعر داشت. مادرم برایم خیام و باباطاهر می خواند و پدرم کارمند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود و هر از گاهی مرا با کتاب خوشحال می کرد و این پدیده های به ظاهر عادی اما معجز وار نقش موثری در شاکله ی شاعری ام داشتند.
از سال ۷۲ به بعد پایم به انجمن های ادبی باز شد. حوزه ی هنری و چند محفل ادبی مثل انجمن ادبی غزل. جلسات بانو پوران فرخزاد. انجمن ادبی خواجوی کرمانی و ده، دوازده تایی دیگر. آن ایام روزنامه کم بود و در کیهان و اطلاعات و رسالت و جمهوری و.. شعرهایم چاپ می شد.
سال ۷۵ به عنوان شاعر برگزیده از طرف کانون پرورش فکری در جشنواره ی سرود انتظار شدم که بعدش به شیراز پروازمان دادند. اوایل چهار پاره نویسی می کردم. بعد مثنوی و بعد دست و دلم با غزل و رباعی آشنا شد. در یک انقلاب روحی و عاطفی سال ۷۵ از شعر فاصله گرفتم و به بیان دقیق تر شعر مرا ترک گفت. چرا که شعر غیور است و بازی برنمی تابد. تا آذر ماه ۹۵ که با کتاب * از کف دریا تا کف دریا * شعر مرا پذیرفت این کتاب به همت احسان افشاری از ورق پاره هایی گردآوری شده بود که خودم به یاد نداشتم کجا و کی گمشان کرده بودم.
در حال حاضر هم معلمی شعر می کنم. کارگاه سپینود را دارم و سه سالی می شود که درباره ی شعر با عزیزان علاقه مند و مستعد، همنفسی و همدلی دارم.
به عنوان یک شاعر و یک مدرس از دغدغه های خود برای ما می گویید؟
فقر آموزش دقیق مبانی شعر در آموزش و پرورش و نظام آموزشی کشور، و آشتی دادن نسل حاضر با لطافت های مخصوص زیست شاعرانه که نیاز امروزین انسان معاصر است صرف نظر از فارسی زبانان.
کاستی در سرانه ی ناقد که مسلط به زوایای پنهان و آشکار شعر ایران و جهان باشد.
چاپ فله ای آثار کم مایه توسط ناشران کاسبکار که ماجرایش در جامعه ی معیشتی معاف از توضیح اضافه ی بنده است.
نامهربانی مسئولان امر با استعدادهای فراوانی که دسترسی به امکانات پایتخت ندارند.
عدم درک درست بسیارانی از سپید نویسی پسانیمایی و الگو سازی های فرمی در نگارش که راهی به دهی نخواهد برد.
از شعر برای ما بگویید؟
شعر را هم افزایی خردورزی ، خیال پردازی و زبانمندی می دانم که به شهادت آثار چاپ شده در سنوات اخیر می توان دریافت عنصر زبانمندی پر رنگ تر است و چون و چرا در این خصوص از حوصله مصاحبه افزون.
مشرب نگارشی ام در شعر مضمون پردازی است هنوز هم بر این باورم می توان شعر توصیفی و روایی را در توازن با شعر معنا گرا و مضمون محور نگه داشت. محاوره نویسی و گپ عروضی را چندان نمی پسندم. و گزارش مخیل انشایی از رخدادهای زندگی را شعر سپید نمی پندارم. که متاسفانه این رویکرد شایع را در همه ی ساحت های رسانه ای شاهدیم و چه نامورانی در شعر معاصر که مبتلا به این کاستی هستند که بماند.
خیلی ها شکل و فرم را در شعر یکی می دانند، در این مورد توضیح می دهید؟
به شخصه صرفاً فرم را نمایش اصوات و الحان نمی دانم و قبض و بسط سطرها. فرم حکم دالانی را دارد که به نحو نامرعی در نوشتار ایجاد شده است تا مارا به لذت، حیرت، دقت. رهنمون باشد. و شکلک های نوشتاری من درآوردی و برساخته در چپ نویسی و منطق گریزی و نحو ستیزی هیچ ربطی به فرم ندارد. صرفا شوخی کودکانه و خامدستانه با کلمات است.
تحول در شعر امروز ما ، که سرشار از چشم اندازهای تازه و دگرگونی در تصاویر و معنا بود ، از چه زمانی و از طریق چه کسانی پایه ریزی شد ؟
تحول در امور هنری قائم به شخص نیست بلکه شاخص هایی مورد اقبال هنرمندان عصری میشود که وجه قالبی به مناسبت های هنری می دهد.
تاریخ سازی برای نظام های اجرایی در هنر مطلوبم نبوده و نیست چرا که ساحت ها همپوشانی دارند و عنصر خطی زمان و اشخاص برای دلالت گری خوبند که چه جریانی با چه نشانگانی رایج است یا رایج بوده.
چه علت هایی در این چند سال اخیر ، بین مردم و شعر امروز فاصله انداخت ؟
مردم از شعر دور نمی شوند شعر از لالایی گهواره تا نوحه ی گور با مردم است. بحران رسانه مردم را حواس پرت کرده که طبیعی است. اما نگرانی خاصی در این خصوص ندارم.
تعریف صلح از زبان شما ؟
من صلح را درک تفاوت های فردی می دانم. نفی سیاست و سیاست مدار. به بیان دیگر ما در مدینه ی فاضله زندگی نمی کنیم اما می توانیم قائل به فضائل مدنی باشیم.
صلح لذت بردن از هستی به نفع آیندگان است.
انتهای پیام/