وداع با مردی که گفت«اجازه بدهید غلط بنویسیم» | یکتاپرس
زبان فارسی می‌تواند یک زبان علمی باشد، به شرط این‌که زنجیری را که ما به پای آن زده‌ایم باز کنیم.
کد خبر: ۳۱۱۶۰
۱۰:۵۰ - ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۰

وداع

گروه فرهنگ و هنر یکتاپرس، محمدرضا باطنی مترجم و زبان شناس نام آشنای معاصر بسیاری از کاغذهایش را نانوشته گذاشت و رفت.

باطنی در کارنامه خود آثار ارزشمندی را ثبت کرده است که می توان به کتاب های : چهار گفتار درباره زبان - زبان و تفکر - توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی - مسائل زبان‌شناسی نوین - نگاهی تازه به دستور زبان - پیرامون زبان و زبان‌شناسی - درباره زبان و به آثاری که ترجمه کرده ، مانند مغز و رفتار، فرانک کمپ بل - زبان و زبان‌شناسی، رابرت هال - زبان‌شناسی جدید، مانفرد بی یرویش - درآمدی بر فلسفه، بوخینسکی - دانشنامه مصور یان اوزوالد - ساخت و کار ذهن، بلیک مور - اشاره کرد.

 باطنی در مورد زبان فارسی مقاله‌ها و دیدگاه‌های جنجال برانگیز و متفاوتی داشت که جریان حاکم بر فضای ادبی و فرهنگی کشور را زیر سئوال می برد.

واژه‌های علمی برای مردم کوچه و بازار ساخته نمی‌شوند، بلکه برای جمعی کارشناس و اهل فن و دانشجویانی که در رشته خاصی تحصیل می‌کنند، ساخته می‌شوند. بنابراین اگر انتظار داشته باشیم که واژه‌های تازه را همه بفهمند و احتمالا خوش‌شان هم بیاید، انتظار بی‌جایی است، برنامه‌ریزی زبانی ( language planning ) از کارهایی است که بسیاری از کشورها به آن دست می‌زنند. در برنامه‌ریزی زبانی آگاهانه در مسیر زبان دخالت می‌کنند؛ بعضی روندها را تند و بعضی دیگر را کند می‌کنند تا برآیند آن متناسب با نیاز جامعه باشد. برای این‌که سوء‌تفاهمی پیش نیاید باید اضافه کرد که این دخالت‌ها از آن گونه نیست که مثلا مردم نباید بگویند «حمام گرفتن» بلکه باید بگویند «به حمام رفتن» و مانند آن، بلکه مسائلی در حیطه برنامه‌یزی زبانی قرار می‌گیرند که به خط مشی کلی زبان مربوط شوند: مثلا دادن پاسخ به این سوال که آیا در واژه‌سازی علمی باید فقط از عناصر زنده زبان استفاده کرد یا می‌توان ریشه‌ها و پیشوندها و پسوندهای مرده را نیز احیا کرد و به کار گرفت؟ یا این‌که آیا می‌توان از عناصر قرضی در زبان فعل ساخت و مثلا گفت «تلویزیدن»؟ و «تلویزیده»؟ و مانند آن.  و نکته مهم دیگر این است که مشکل واژه‌های علمی را باید یک‌جا و به طور خانواده‌ای حل کرد. 

در وضع فعلی برای برآوردن نیازهای روزمره مردم با مشکلی مواجه نیست، ولی برای واژه‌سازی علمی از زایایی لازم برخوردار نیست و نمی‌تواند یک زبان علمی باشد، مگر این‌که برای کاستی‌های آن چاره‌ای اندیشیده شود. او در عین حال گفته بود زبان فارسی می‌تواند یک زبان علمی باشد، به شرط این‌که زنجیری را که ما به پای آن زده‌ایم باز کنیم. زبان فارسی زایایی لازم را بالقوه دارد منتها ما این توانایی را از قوه به فعل نمی‌آوریم.

او می گوید: زبان‌شناس‌ها در مسائل زبانی روادارتر و آسان‌گیرتر هستند، نه به این دلیل که در کاربرد زبان شلخته و بی‌بندوبارند، بلکه به این دلیل که از ماهیت زبان‌، شناختی درست‌تر و واقع‌بینانه‌تر دارند. آن‌ها خوب می‌دانند که آن‌چه مایه دغدغه خاطر برخی از افراد می‌شود درست همان راهی است که زبان باید طی کند و خواهد کرد. بنابراین، در اکثر موارد آن‌چه باعث غیظ و غضب این افراد می‌شود و آنان را بر این برمی‌دارد که به هر نوگرایی در زبان سخت بتازند و اتهام بی‌سوادی و نفهمی و مانند آن به دیگران بزنند، خم به ابروی زبان‌شناسان نمی‌آورد، زیرا آن‌ها اکثر این «غلط‌ها» را درست و در جهت تحول زبان می‌دانند.

هیچ مرجعی نمی‌تواند بگوید که من تعیین کنم که چه درست است و چه درست نیست؛ تا آن‌جا که به زبان مربوط می‌شود زبان معنی خودش را می‌رساند، مردم واژه می‌سازند، لغت می‌سازند و خیلی از این‌ها وارد زبان می‌شود، خیلی‌ها پس از مدتی به عنوان زبان عامیانه از بین می‌رود. منتها خط و زبان نوشتاری به اصطلاح همیشه محافظ‌کارتر است و دیرتر حرکت می‌کند. الان ما می‌گوییم «می‌گم» ولی اگر آن را بخواهیم بنویسیم می‌شود «می‌گویم». در مورد خط همه جای دنیا هم همین‌طور است و خط از گفتار عقب است. خط انگلیسی را اگر نگاه بکنید الان بیان‌کننده تلفظ زبان انگلیسی نیست؛ مثلاً کلماتی هستند که املای خاصی دارند که زمانی آن‌طور تلفظ می‌شدند ولی الان دیگر آن‌طور تلفظ نمی‌شوند اما شکل نوشتاری همان‌طور باقی مانده است، کشورهایی هم هستند که به دلایلی خاص توانسته‌اند خط‌شان را عوض کنند یعنی این‌که خط‌شان را با گفتار هماهنگ کنند. اما در مورد خط فارسی مسئله چیز دیگری است چون ما اصلا خط‌مان معلول است. برای مثال حرف «غین» را در نظر بگیرید؛ ما یک  «غین» اول داریم، یک «غین» وسط داریم، یک «غین» آخر چسبیده داریم و یک «غین» آخر تنها. حال اگر شما بخواهید کل کلماتی که دارای این‌جور ساختار هستند به هم بچسبانید، ولی خیلی از حرف‌ها مثل «و»، «د»، «ذ»، «ر» و...  این‌ها به هم نمی‌چسبند. بنابراین شما توجه کنید این مشکل اصلی در ذات این خط است و این‌طور نمی‌شود که سیستمی درست کرد. 

او در مقاله ای می نویسد: مطلب دیگری هست و آن این‌که معمولا نمی‌دانم چرا مدعی خط در ایران خیلی زیاد است، هر کسی یک شیوه برای خودش دارد؛ مثلاً یک نویسنده که سرش به تنش می‌ارزد یک شیوه خاصی برای خودش درست می‌کند. ولی مردم دنبال این نیستند که چیزی را جا بیندازند و از نظرات شخصی خود چشم بپوشند و یک لغت را که یک نفر ساخته و در عام به کار برده می‌شود، جا بیندازند. اگر کسی دلش برای زبان فارسی بسوزد باید این لغت را  هل دهد تا جا بیفتد؛ مثلا برای Process، «فرآیند» درست شده اما می‌آیند می‌گویند فرایند نیست، «فراشد» هست. یعنی تازه می‌آیند آن لغت را به هم می‌ریزند و آشوبی به پا می‌کنند. حکایت این است که «به شتر گفتند گردنت کجه گفت آره ولی آخه من کجام راسته» نقل داستان مملکت ماست.

و در گفتگویی عنوان می کند: هیچ خطری  زبان فارسی را تهدید نمی‌کند و زبان فارسی در درخشان‌ترین دوران خود به سر می‌برد. اما می‌توان گفت زبان فارسی دستخوش نوعی بحران است و این بحران از ناحیه گویندگان رادیو و تلویزیون و مطبوعات سرچشمه می‌گیرد؛ مثلا شما از رادیو و تلویزیون رسمی چندین بار در روز می‌شنوید که می‌گویند عملیات‌ها و در اغلب گزارش‌های ورزشی نوعی فارسی به کار برده می‌شود که به صورت مکتوب پیش چشم ما قرار بگیرد واقعا از آن وحشت می‌کنیم.

مقاله‌های تاثیرگذار او «اجازه بدهید غلط بنویسیم»، نقدی بر کتاب «غلط ننویسیم» ابوالحسن نجفی بود،در زمان خود بحث های جنجالی زیادی را به همراه داشت: کتاب «غلط ننویسیم» را زبان‌شناس نوشته است که به ساخت و کار زبان آگاهی کافی دارد و با نگرشی علمی آن را تولید کرده است، پس باید آن را چون  آینه همواره پیش ‌رو داشته باشند و از فتواهای آن پیروی کنند. من می‌خواهم به کسانی که در نتیجه خواندن این کتاب ممکن است اعتماد به نفس خود را در کاربرد زبان مادری‌شان از دست بدهند و از این پس در هنگام نوشتن دست‌شان بلرزد و هنگام سخن گفتن زبان‌شان به هلاکت بیفتد که مبادا اشتباه کنند به بانگ بلند بگویم که این کتاب یک اثر زبان‌شناختی نیست.

او سال ۱۳۱۳ در اصفهان به دنیا آمد. به عنوان معلم  آموزش و پرورش استخدام شد.  بعد وارد دانشسرای عالی شد و در سال ۱۳۳۹ از رشته زبان و ادبیات انگلیسی فارغ‌التحصیل شد. در سال ۱۳۴۰ به انگلستان رفت و از دانشگاه لیدز فوق لیسانس زبان‌شناسی گرفت و با دفاع از رساله‌ای که بنا بود از آن در لندن دفاع کند، در دوره تازه‌تاسیس دکتری زبان‌شناسی دانشگاه تهران، در خردادماه ۱۳۴۶ دکتری زبان‌شناسی همگانی و زبان‌های باستانی دریافت کرد. پس از آن در مهرماه ۱۳۴۶ به عنوان استادیار زبان‌شناسی در گروه زبان‌شناسی دانشگاه تهران آغاز به کار کرد. او در سال ۱۳۶۰ و پس از انقلاب فرهنگی با بازنشستگی از دانشگاه مواجه شد.

و در شامگاه سه‌شنبه (۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰) در سن ۸۷سالگی از دنیا رفت

فرهنگ معاصر پویا: اصطلاحات و عبارات رایج فارسی (فارسی - انگلیسی)» تالیف باطنی عنوان برگزیده سی و دومین دوره جایزه «کتاب سال جمهوری اسلامی» را در سال ۹۳ به خود اختصاص داده بود.

انتهای پیام/

برچسب ها: اخبار روز

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: