گروه فرهنگ و هنر یکتاپرس،نویسنده وقتی میتواند کودک شود که بتواند حاصل تجربه ها دیده ها و زندگی خود را نه چندان واقعی بنویسد که برای همه عادی باشد، بلکه او باید بتواند با رگه هایی از تخیل و جهان بینی و زبان، ماجراها را چنان به هم بیامیزد تا روایت ها، درحوادث و بحران ها و برون رفت از آن ها، در نگاه مخاطب، لذت بخش و صمیمی باشد؛ چندان که او خود را بخشی از رمان بداند.
رمان «من نمی ترسم»چنین ویژگی هایی دارد. نویسنده با تجربه های خود و دیگران، با استفاده از دو زبان نوشتاری معیار و گفتاری به نقل داستانی می پردازد که در شهر کوچک «آکوآ تراورسه» ی ایتالیا در خانواده ای فقیر اتفاق می افتد.
کودک قهرمان رمان «میکله» ذهنی جستجوگر و نکته بین و ماجراجو دارد. او ضمن بازی و گشت و گذار، با کودکان هم سن و سال خود در مزرعه های گندم، در یک اتفاق، در پی کنکاش در خانواده و اطرافیان، به کشف یک آدم ربایی می رسد و این اتفاق تمام زندگی او را تحت تاثیر قرار می دهد.
او در پی دنبال کردن این ماجراها برای رهایی کودک ربوده شده، تن به فداکاری در حد مرگ می دهد. او در می یابد که خانواده و همسایه ها و افراد پست و جانی شهر، در این کار دخالت دارند در حقیقت ماجرا های رمان از کودک آغاز شده وارد خانواده و اجتماع می شود. علت غایی مسئله با ریزبینی خاص بدون شعار دادن و فریاد را با خواندن رمان، می توان در متن جامعه یافت.
زبان رمان آنجا که روایت است زبان شسته و رفته و دستوری است اما آنجا که به گفتگو می رسد زبان شکسته صمیمی و چندان تأثیرگذار است که گویی مخاطب آن را می گوید نه نویسنده. این یکدستی زبان از ابتدا تا انتهای کتاب رعایت می شود. همین مسئله سبب می شود که خواننده تا آنجا که توان دارد کتاب را زمین نگذارد و داستان را بخواند؛ چندان که گویی با نویسنده در خلق اثر شریک است. ماجراها و گره ها و گره گشایی ها در این داستان به گونه ای طرح شده که با عبور از یک بحران مخاطب قادر به حدس باقی ماجرا نیست. همین در انتظار گذاشتن مخاطب، سبب رها نکردن داستان و لذت بردن از آن است.
این رمان با چنان زبان ساده وصمیمی و ماجراهای شگفت و مرتبط نوشته شده که مخاط چه نوجوان چه جوان و پیر بتواند آن را بخواند. شاید این رمان بتواند الگوی خوبی برای نویسنده ایرانی باشد تا او با چگونگی تطبیق حوادث اجتماعی، اثر تاثیر گذاری خلق کند.
از مسائل دیگری که میتوان به آن اشاره کرد، زندگی نویسنده و فراز و فرود آن است نویسنده در برههای از زمان بهخاطر امرار معاش، دانشگاه را رها می کند و به ماهیگیری و ماهی فروشی روی می آورد. همین مسئله نشان می دهد که او جزء مردمان پاییندست اجتماع است.
گاهی می شود چنین نتیجه گرفت که شاید «میکله»، قهرمان داستان، خود نویسنده است. به گمان من نویسنده در انتخاب شخصیت و رشد آن ها و پیش بردن خط داستانی که چندان خطی نیست، موفق بوده. از آنجا که ترجمه از متن اصلی (ایتالیایی) صورت گرفته،قابل اعتماد است. ویرایش داستان هم کمک بسیاری به یکدستی جمله ها و زبان داستان کرده تا مخاطب بتواند ضمن خواندن سریع مجبور به بازگشت نباشد و با درک عناصر داستان از آن لذت ببرد.
این کتاب را ملینا گل بوداغیانس ترجمه کرده و در نشر وازتاب منتشر شده است.
انتهای پیام/
موفق باشند