یاوری: زندگی به قفسه سینه ام فشار می آورد | یکتاپرس
در گفتگوی یکتا پرس:
رضا یاوری، گفت: آدم پراکنده است ، آدم یک نفر نیست، آدم بیشمار آدم است درون یک آدم ، پس روایت این همه آدم  چگونه می شود.
کد خبر: ۲۷۳۰۲
۱۰:۵۷ - ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۰

یاوری

رضا یاوری، شاعر در گفتگو با خبرنگار فرهنگ و هنر یکتاپرس درباره موضوعات مختلف حوزه شعر گفتگو کرد.


*کمی از خودتان برایمان بگویید؟

رضا یاوری هستم .با 45 سال سن . در شهر مشهد  به دنیا آمدم .

*ادبیات و شعر از چه زمانی در شما جدی شد؟

ادبیات سخت ترین درس ها بود در زمان مدرسه و همه ی این شکوه باور نکردنی در 24 سالگی تمام شد. من

ماندم و پرس سخت زندگی که به قفسه سینه ام فشار می آورد و باید کاری می کردم و باید....

تا از خودم چیز نوشتن را یاد گرفتم، طوری که آرامم کند، طوری که کمتر جای مهدی پیشه کار بروم ،کمتر

افسرده باشم و بیشتر بتوانم با تاکسی کار کنم

و قسط ها و اجاره خانه از وقتی شروع شدند تقویم هم زودترو زودتر و زودتر  ورق می خورد.

پس می نوشتم و این بار به عنوان شعر قطعه قطعه چیزی شبیه شعر نو که دیده بودم  و حس خوبی داشتم 

می نوشتم آرام می شدم ،می نوشتم آرام می شدم، تا به  طمع شاعر شدن، دست کشیدم در  تاریکی

اطراف خودم و آنچه به دستم آمد کتاب "یک بسته سیگار در تبعید" غلامرضا بروسان بود که قبل از هر ویژگی

نزدیک بود- خیلی نزدیک- طوری که  می شد وسط آن دری باز کرد به ذهن شاعرش و شاخه ای را کنار زد تا

آفتاب بیشتری بتابد که در "چشم های بسته آفتاب بیشتری هست"*

و رضا بروسان استاد شد و من شاگرد ،و فریب همین آرام شدن تا به امروز تا به همین سطرها ادامه دارد
 
*تعریف شما از شعر خوب چیست؟

سوال درستی است تعریف من از شعر خوب چیست ؟ به نظر من به تعداد آدمها تعریف از شعر خوب وجود دارد 

با خواندن شعرهای هر شاعر می شود که نوع سلیقه و نگاه به شعر شاعرش را فهمید و همانطور که از نوشته

های من پیدا ست ورودی متن در شعرهای من نباید مخاطب را معطل کند وهر اتفاقی که قرار است در متن

بیفتد بعد از ورودی متن است و می توانم بگویم من "یک ساده نویسم مطلق هستم "یعنی اینکه  در اتفاقی

که در من مواجهه با جهان می افتد شعر شکل می گیرد و من باید به ساده ترین شکل ممکن آن را برای بعد از

من( مخاطب)در متن بگذارم تا آن اتفاق(بخوانید شعر) دستخوش کلمات چه به طور مستقل چه در موقع

همنشینی در کنار یکدگر قرار نگیرد به روایت دیگر تمام کلمات و جملات و صنایع ادبی و تکنیک ها و هر چه که تا

امروز دلالت بر شعر بودن یک متن داشته است به عنوان ابزار در اختیار متن قرار می گیرد که شعری را در متنی 

زنده نگه دارد.

*مجموعه ی شعر سارا  مجموعه ی شعر جدید شماست؟ کمی از این مجموعه برایمان بگویید؟

این مجموعه شامل شعرهای سال 90 تا خرداد97 است

تکه پاره­ های زندگی من است در این چند سال که هر یک در حال خود و بیان خود اتفاق افتاده. جمع­ آوری آنها

دریک کتاب به دشواریِ درهم آمیختن روغن و آب بود که آدم پراکنده است که آدم یک نفر نیست که آدم بی

شمار آدم است درون یک آدم پس روایت این همه آدم  چگونه می شود! پس آنگونه گفتم که آنگونه بودم در آن

زمان و مکان.)

متن بالا از مقدمه کتاب است که در آن چاپ شده همانطور که در مقدمه آمده این کتاب قرار نیست زبانی یک

دست داشته باشد و به اعتقاد من اگر شاعری بخواهد تمام ابعاد زندگی اش را در شعر بریزد نمی شود که به

یک زبان مشترک این کار را کرد مگر قستمی از زندگی را نوشت و مابقی را گذاشت که با آدم بمیرد

این کتاب با همت نشر چشمه چاپ شده است

*وضعیت شعر در استان خراسان را چگونه ارزیابی می کنید؟

بزرگی خراسان و کوچکی من شاید این سوال را سخت کند که اگر هم جوابی بیابید در ادامه همان برخورد من

با آن قسمت از شعری هست که خودم دنبال می کنم و می نویسم که دوستان دیگری هستند که متفاوت از

من می اندیشند و می نویسند. شاید به جرات می توانم بگویم که یکی از تاثیر گذار ترین افراد در شعرآزاد

 خراسان استاد محمد باقر کلاهی اهری است . کسی که بی مهابا می نویسد و می نویسد و می نویسد

و می توان رگه های این بی امان نوشتن را در اکثر شاعران امروز خراسان پیدا کرد  و دید که از این آبشخور لبی

تر کرده اند. شعر در خراسان در این دو ده اخیر توانسته از سطر گویی به فرم گرایی نزدیکترشود طوری که شعر

خودش یک اتفاق مستقل است  ماننده یک اتاق و تمام سطرها و اتفاقات شعری چون اسباب و اثاثیه درون اتاق

همراه اتاق  شعر را رقم میزنند که در گذشته شاید این اسباب و اثاثیه بود که شعر می نمود که امروزه این دگر

گونی در خراسان دارد شکل می گیرد

فخامت ، چینش وسواس گونه کلمات ، و تن تنه موسیقی را می شود ویژگی های شعر آزاد  خراسان دانست

*آیا از نظر شما تفاوتی بین   نوشتن شعر در دوره امروز با  دوره های قبل تر خود وجود دارد اگر هست چه چیزهایی را شامل می شود؟

نوشتن در این دوره و دوره قبل تر را نمی دانم که حتی در یک زمان و مکان مشترک بین دو شاعر حتی با یک

سبک نوشتن هم می تواند متفاوت باشد اما اگر این تفاوت را بخواهیم از قبل تر بگوییم زمانی که شاعر حکیم و

دانای کل بود و می گفت به زبانی که مختص خودش بود و جدا می نمود از آنچه بقیه می نوشتند و می گفتند

باید بگویم بله فرق کرده که امروزه شاعر در میان مردم و در میان کوچه بازار شبیه مردم کوچه و بازار راه می رود

و تماشا می کند و می نویسد نه این که میداند آنچه را که بقیه نمیداند بلکه به عنوان کسی که می بیند آنچه

را که بقیه نمی بینند.


*ارزیابی شما از وضعیت جو حاکم بر شعر امروز چیست؟

شعر در این سه چهار دهه اخیر دوران پر هیاهویی را پشت سر گذاشته و این جوبیار از مسیر کوهستانی

خودش عبور کرده است و  حالا دارد کم کم مسیر آرامی را پشت سر می گذارد و این اتفاق خوبی برای شعر

است و می تواند در مسیر خودش نقاط تاریک و مبهمی را با کمک ذهن مخاطب روشن کند.  

*برای مخاطبان ما یکی از شعرهایتان را هدیه می دهید ؟


"همین حالا"
 

همین حالا

که رفتی

و چشم­ های روشنت را بُردی ازاین شهر

همین حالا

که در کوپه ­اَت نشسته ­ای

و انگشتان کشیده ­ات را تکان می­ دهی در بی­ حوصلگی
  
اگر درست نگاه کنی
مردی که روبروی تو نشسته نزدیک پنجره
                                                            منم
مردی که پشت به تو ایستاده در راهروی قطار
                                                                منم
و باز منم

مردی که چند ایستگاه جلوتر منتظر توست

                           با کفش­هایی که تازه خریده است
 
هرچه می­خواهی سفر کنی

هرچقدر هم که دورتر

فقط جابجاییِ کوچکی­ ست

که تو
در من انجام می­دهی.
 
*از کتاب سارا

 انتهای پیام/

برچسب ها: اخبار روز

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر:
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
سیامک
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۵۴ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۴
درود بر شما دوست عزیز
نوشته هایتان(اشعار) زیبا و عمیق است