گروه فرهنگ و هنر یکتاپرس ، عطارمردی با سیمایی درخشان ازنیشابور در یک تحول بزرگ روحی روی به عالم معنا آورد. این تحول و ظرفیت شخصی عطار در پذیرش این تحول، زمینهساز خلق آثار گرانبهایی در شعر و نثر زبان فارسی شد . آثار شعری اوسرشار از حکایتها و نکتهسنجیهای بسیار است. عطار شیوهای خاص در روایت قصه دارد و در پس هر حکایت لطیفهای عرفانی را بازگو میکند.
او را فریدالدین ابوحامد محمد عطار نیشابوری می نامیدند که بعدها به شیخ عطّار نیشابوری عارف معروف شد.
باید گفت تاکنون محققان نامداری به تحقیق و پژوهش درباره زندگی ، آثار و حال و هوای غریبانه او پرداخته اند که از این جمع می توان از : استاد بدیعالزمان فروزانفر، دکتر عبدالحسین زرینکوب، دکتر تقی پورنامداریان، استاد سعید نفیسی ، محمدرضا شفیعیکدکنی و از دیک دیویس، مارگارت اسمیت،هامر پورگشتال، سیلوستر دوساسی، هلموت ریتر و لئونارد لوئیزن نام برد
اصولا آثارعطار را به دو دسته منظوم و منثور تقسیم کرده اند که آثار منظوم او: 1- دیوان اشعار كه شامل غزلیات و قصاید و رباعیات است. 2- مثنویات او عبارت است از: الهی نامه، اسرار نامه، مصیبت نامه، وصلت نامه، بلبل نامه، بی سر نامه، منطق الطیر، جواهر الذات، حیدر نامه، مختار نامه، خسرو نامه، اشتر نامه و مظهر العجایب.
ازمیان این مثنوی های عرفانی، بهترین و شیواترین آنها كه به نام تاج مثنویهای او به شمار می آید منطق الطیر است كه موضوع آن بحث پرندگانی است که برای دیدن سیمرغ به سمت کوه قاف پرواز می کنند و درنهایت سی مرغ به قله قاف می رسند كه منظور از پرندگان سالكان راه حق و مراد از سیمرغ وجود حق است كه عطار در این منظومه با نیروی تخیل خود و به كار بردن رمزهای عرفانی به زیباترین وجه سخن می گوید .این منظومه یكی از شاهكارهای زبان فارسی است .
طرح مراتب عرفانی و تعلیم با زبان حکایت، دو ویژگی منحصر به فرد وارزشمند آثار عطار است. عطار در تذکرهالاولیاء با معرفی و نقل زندگی و کرامات و سخنان تعدادی از عرفا یکی از تابناکترین نمونههای نثر فارسی را پدید آورد. سادگی و شیرینی سخن عطار حلاوت حکایتهای تذکرهالاولیاء را چندبرابر کرده است.
امروز 25 فروردین ماه روز بزرگداشت این عارف بزرک تاریخ ایران است که مراحل و منازل پوییدن و جُستن عرفان یعنی شناختن رازهای هستی را در هفت منزل به ماعنوان آموزش داده است .
و مرگ غریبانه اوکه تذکره نویسان دراین خصوص نوشته اند: پس از تسلط چنگیز خان مغول بر بلاد خراسان شیخ عطار نیز به دست لشکر مغول اسیر گشت. گویند مغولی میخواست او را بکشد، شخصی گفت: این پیر را مکش که به خونبهای او هزار درم بدهم. عطار گفت: مفروش که بهتر از این مرا خواهند خرید. پس از ساعتی شخص دیگری گفت: این پیر را مکش که به خونبهای او یک کیسه کاه ترا خواهم داد. شیخ فرمود: بفروش که بیش از این نمیارزم. مغول از گفته او خشمناک شد و او را از پای در آورد.
با خوانش شعری از شیخ عطار، این روز بزرگ را گرامی می داریم .
جانا، حدیث حسنت، در داستان نگنجد رمزی ز راز عشقت، در صد زبان نگنجد
سودای زلف و خالت، در هر خیال ناید اندیشهٔ وصالت، جز در گمان نگنجد
هرگز نشان ندادند، از کوی تو کسی را زیرا که راه کویت، اندر نشان نگنجد
آهی که عاشقانت، از حلق جان برآرند هم در زمان نیاید، هم در مکان نگنجد
آنجا که عاشقانت، یک دم حضور یابند دل در حساب ناید، جان در میان نگنجد
اندر ضمیر دلها، گنجی نهان نهادی از دل اگر برآید، در آسمان نگنجد
عطّار وصف عشقت، چون در عبارت آرد زیرا که وصف عشقت، اندر بیان نگنجد
انتهای پیام/