صدای پای اردوغان در کوچه ی بن بست | یکتاپرس
موسیقی بخشی تفکیک ناپذیر از فرهنگ یک ملت یا یک قوم است.
کد خبر: ۲۳۸۶
۱۶:۰۶ - ۲۳ آذر ۱۳۹۹

به گزارش یکتا پرس؛ موسیقی بخشی تفکیک ناپذیر از فرهنگ یک ملت یا یک قوم است ، مخصوصا اگر فولکلور باشد که بی تردید انگار تصویری از گذشته های دور یک ملت را با اتفاقات افتاده در آن زمان به معرض تماشا می گذارد .
و این موسیقی و ترانه ها دهان به دهان خود را تا به امروز رسانده است . در این راستا آذربایجان ما هم فرهنگ و آداب سنت مخصوص به جغرافیای خودش را تا کنون حفظ کرده است . مردم آذربایجان در گذشته ، اتفاقات مهم را در شعرهایی دو بیتی به نام " بایاتی " می سرودند تا آیندگان از تاریخ خود بی اطلاع نباشند . بعد از " بایاتی " ها ، ترانه های فولکلور هستند که تا به امروز بار سنگین رویدادهای تاریخی را به دوش کشیده اند .
یکی از این ترانه های معروف " آی لاچین " است که این روزها بخاطر عدم آشنایی رنیس جمهور ترکیه با ادبیات و فرهنگ یک قوم ، و بی اطلاعی از دلیل بوجود آمدن یک ترانه و استفاده از یکی دو بیت ان در سخنرانی خود ، سر زبان ها افتاده است .
باید گفت که این ترانه کاملا ایرانی ست و صحبت از جدایی دو عاشق بخاطر برنامه عهدنامه ی ننگین ترکمنچای است .
" لاچین " به غیر از این که در زبان آذری ، به باز شکاری گفته می شود ، نام ییلاقی بسیار سرسبز و تماشایی در نزدیکی قاراباغ است ، که بعد از تقسیم آذربایجان ، توسط روسیه ی تزاری بخاطر اختلاف اقوام و جلوگیری از اتحاد ، به کشور ارمنستان واگذار شد .
این جدایی ها باعث بوجود آمدن ترانه های معروفی شد که " قاراباغ شکسته سی " از آن جمله است . شعرهای بسیاری نیز توسط شاعران کشور آذربایجان درباره ی جدایی از تبریز به نام مادر وطن سروده شده و هنوز هم ادامه دارد که یکصدا شکایت از این جدایی دارند ..
بنابراین هر کسی اندک اطلاعاتی داشته باشد متوجه می شود که این یک ترانه ی فولکلور ایرانی ست . چرا که در دوره فتحعلی شاه قاجار ، بخاطر حمله روس ها ، و ترس و بی لیاقتی درباریان ، توجهی به رشادت عباس میرزا و سلحشوران آذربایجانی نشده و ۱۷ شهر را به روس ها هدیه کردند . و این ترانه ها قطعا نمی تواند غیر ایرانی باشد ، چون در این عهدنامه به ایران ظلم شده است نه به کشوری دیگر .
بایاتی ها و ترانه ها ، ناله ها و درد دل های خانواده هایی هستند که از برادران و عموها و بستگان خود جدا شدند و تا قبل از انقلاب اسلامی ، سال های سال خبری از هم نداشتند .‌
در اینجا به قسمت هایی از ترانه ی آی لاچین می پردازیم ، که با گذشت زمان و معنای وسیعی که جدایی به دلیل دوری خانواده ها از همدیگر ، پیدا می کند ، دچار تغییراتی می شود .
آراز اوسته ، بوز اوسته
کباب یانار کوز اوسته
قوی منی اولدورسونلر
بیر سودیگیم قیز اوسته
آی لاچین ، جان لاچین
جان سنه قوربان لاچین
ترانه با ارس و سردی و یخ زدگی آن شروع می شود و کباب هایی که دارند روی آتش می سوزند .. که سوختن کباب روی آتش بجای پختن آن حکایت از پریشانی و اندوه دارد . بعد گفته می شود که : بگذار من را بکُشند ، بخاطر دختری که دوستش می دارم ..و با گذشت زمان این بیت تبدیل می شود به :
قوی منی اولدورسونلر
دانیشدیقیم سوز اوسته
یعنی بگذار من را بکُشند بخاطر حرفی که می زنم
آراز آراز ، خان آراز
سلطان آراز خان آراز
چایین ، چشمه ن قوروسون
منیم کیمی ، یان آراز
در اینجا از ارس بخاطر این که رودی بزرگ است ، مثل راه بزرگ که شاهراه می گویند ، بنام خان و سلطان یاد می شود و می گوید : امیدوارم رود و چشمه های تو خشک شود و مثل من بسوزی
آراز آخار لیل ایله
دسته دسته گول ایله
من یاریمی سئومیشم
شیرین شیرن دیل ایله
آی لاچین ، جان لاچین
جان سنه قوربان لاچین
آراز جاری می شود با دسته دسته گل های که روی آن ریخته شده است و من یارم را دوست داشته ام ، بخاطر زبان شیرینش ..
پس معلوم می شود که ابتدا این ترانه بخاطر جدایی دو عاشق که معشوقه ساکن لاچین است و از هم دور مانده اند سروده شده است
اما بعد از چند قسمت ، می رسیم به همان بیتی که آقای اردوغان در سخنارنی خودش خواند
آرازی آیردیلار
قوم لان دولدوردیلار
من سندن آیریلمازدیم
ظلم لن آیردیلار
ارس را جدا کردند و پر کردند از شن و ماسه . من از تو جدا نمی شدم ، تو را با ظلم از من جدا کردند .
پس به این نتیجه می رسیم ، حتی توضیحات اردوغان که این شعر توسط شاعر کشور آذربایجان سروده شده ، درست نمی تواند باشد .
ای کاَش اردوغان به شاعران بزرگ کشور آذربایجان مثل سلیمان رستم که در راستای جدایی و آرزوی به آغوش کشیدن تبریز شعرهای زیبایی سروده اند ، اشاره می کرد

برچسب ها: ترکیه

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: