او فارغ التحصیل رشتهی مترجمی زبان و دانشجوی ارشد زبان و ادبیات انگلیسی است و دریچه نگاه او به شعر، پنجرهای دو لتهای رو به شعر جهان و ایران بوده است.
او میگوید: مهمترین دغدغه اش این است که دلواپسیهای انسان را به زبان معاصر، با محتوا و فرمی تازه بنویسد و از تقلید و تکرار حذر کند.
این شاعر بیش از هر چیز در آثارش چهره زن امروز با مسائل، رنج ها، ترس ها و آرزوهایش را به تصویر میکشد و همچنین میتوان در سروده هایش ضرباهنگ ذهن خودش را نیز شنید.
نسترن شلت هم اکنون به تدریس زبان انگلیسی مشغول است و علاوه بر سرودن اشعار سپید به ترجمه شعر و داستان به زبان انگلیسی نیز می پردازد.
در ادامه دو شعر از او می خوانیم:
--- ۱---
ای کاش دونفر بودم
یکی در کنارت راه می رفت
لبخند می زد
دیگری از دور نگاهمان می کرد
از خوشحالی، بی صدا جیغ می کشید
--- ۲ ----
اگر این پوست دهان باز کند
به هزار زخم زنده ی دنیا حرف می زند با تو
از اتفاق می گوید
از اتفاق که در تاریکی راه گم میکند
میافتد دقیق میان دو پوست
و درونش را عمیق
غرق در خون میکند
از درد می گوید
که تو را می کشاند به درد
از فاصله میان سلول هایش
که با تنهایی پر شده است
اگر این پوست دهان باز کند
به تو از مرگ میگوید
که خلاف جریان رگ ها می رود
میریز در تاریک ترین گوشه از تن
تا نجات دهد زندگی را
از اتفاق
از فاصله
و این تنهایی
انتهای پیام/