«مکانیسم ماشه»:اهرم فشار راست‌ها بر پیکره اتحادیه اروپا؟ | یکتاپرس
تهدید به راه‌اندازی «مکانیسم ماشه» را در راستای خروج از این وضعیت انفعالی تفسیر می‌کنند.
کد خبر: ۱۷۸۴۸۹
۱۲:۰۰ - ۱۶ خرداد ۱۴۰۴

«مکانیسم ماشه»:اهرم فشار راست‌ها بر پیکره اتحادیه اروپا؟

در فضای جدید سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، اروپایی‌ها آشکارا سهم کمتری نسبت به گذشته دارند. در مذاکرات هسته‌ای، دیگر مثل چند سال پیش خبری از تروئیکای فرانسه، آلمان و انگلیس نیست و این کشورها از دور نظاره‌گر گفت‌وگوهای غیرمستقیم هیات‌های دیپلماتیک ایران و آمریکا بوده‌اند.

با توجه به این اوضاع، برخی تقلای چند دولت اروپایی در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی برای آنچه در بیانیه مشترک وزارت امور خارجه و سازمان انرژی اتمی «فضاسازی‌های سیاسی علیه جمهوری اسلامی ایران» خوانده شده و نیز تهدید به راه‌اندازی «مکانیسم ماشه» را در راستای خروج از این وضعیت انفعالی تفسیر می‌کنند.

در مرحله دوم انتخابات که اول ژوئن برگزار شد، ناوروتسکی با کسب قریب به ۵۱ درصد آرا به پیروزی رسید. پس از آن بود که «دونالد ترامپ» در تبریک این واقعه در صفحه اجتماعی خود در «تروث سوشیال» اظهار داشت «پیروزی یکی از متحدان ترامپ در لهستان، تمام اروپا را شوکه کرد.»

دیگر انتخابات اخیر در پرتغال برگزار شد؛ جایی که حزب اتحاد دموکراتیکِ «لوییس مونتنگرو» با کسب ۳۲.۷ درصد و یک اختلاف ضعیف و شکننده نسبت به سایر رقبا برنده انتخابات شد؛ چالشی که این نتایج به همراه دارد این است که اختلاف بسیار اندک با دو حزب دیگر، اکثریت قاطع پارلمانی را از مونتنگرو سلب می‌کند و این مهم وی را در سیاست‌گذاری‌ها با چالش و اصطکاک دو حزب دیگر مواجه خواهد کرد. واقعیت این است که دو حزب دیگر در این انتخابات ۲۳.۴ درصد (حزب سوسیالیست پرتغال) و ۲۲.۶ (حزب راست افراطی چگا) رای کسب کردند. نکته برجسته دیگر این که سوسیالیست‌ها بدترین نتیجه چند دهه گذشته خود را گرفتند و در برابر، حزب افراطی چگا بهترین آمار خود را از زمان تاسیس در سال ۲۰۱۹ میلادی به دست آورده است. واقعیت غیرقابل انکار این است که حمایت‌ها از حزب راست افراطی چگا در هر انتخابات افزایش یافته است.

اما به راستی سیر بلندمدت اقبال به راست افراطی در اروپا چه دلایلی دارد و با در نظر گرفتن روند آن چه وقایعی را می‌توان در آینده انتظار داشت؟

از دید بسیاری از ناظران، کاهش توفیقات بین‌المللی اروپا متاثر از به قدرت رسیدن ترامپ و سیاست‌های ملی‌گرایانه او نیز در تشدید روند گرایش به سمت سیاستمداران و احزاب راست‌گرا تاثیرگذار بوده است

راست افراطی تهدیدی برای حیات سیاسی اتحادیه اروپا

با پایان جنگ جهانی دوم و ویرانی اروپا، زمینه‌های میل به همکاری و ائتلاف و همگرایی در میان دولتمردان اروپایی برای جلوگیری از جنگ‌های بعدی و ویرانی‌های بیشتر شکل گرفت.

در چنین فضایی، فرانسه و آلمان یعنی دو کشوری که برای حدود ۲۰۰ سال در مخاصمه کامل بودند، برای امضای قرارداد ذغال و فولاد به تفاهم رسیدند؛ تفاهم‌نامه‌ای که استوانه‌های اتحادیه اروپا را بنیان گذاشت و پس از حدود سه دهه ساختار فعلی اتحادیه را در پیمان ماستریخت ۱۹۹۲ ایجاد کرد. در طول این سال‌ها سیاستمداران با آغوش باز از فرایندهای همگرا و هم‌افزا حمایت کردند و انواع و اقسام ائتلاف‌ها و اتحادها را ایجاد کردند. علاوه بر این، احزاب دارای گرایش‌های فکری ملی‌گرایانه و افراطی را با جدیت طرد کردند و مانع از به قدرت رسیدن این تفکرات در کشورهای اروپایی شدند.

اولین موج جدی قدرت‌گیری راست افراطی در اروپا در دوره پساجنگ، در اتریش و در سال ۲۰۰۰ اتفاق افتاد که واکنش‌های گسترده‌ای به همراه داشت. در سال ۲۰۰۰، حزب آزادی اتریش به رهبری «یورگ هایدر» که گرایش‌های آشکار راست افراطی، ضد مهاجرت و ملی‌گرایانه داشت، موفق شد در انتخابات نتایج قابل توجهی کسب کند و وارد دولت ائتلافی با حزب خلق اتریش شود. همین موضوع باعث شوک در سطح اتحادیه اروپا و جهان شد.

در رابطه با علل اقبال به راست افراطی سخنان بسیاری گفته شده است؛ وقوع بحران‌های مالی متعدد، ایجاد بحران مهاجرت در اروپا، افزایش مسائل اقتصادی و اجتماعی مردم در اروپا، ناتوانی احزاب میانه در حل مشکلات مردم و استفاده از شعارهای پوپولیستی در ساده‌سازی مسائل اروپا از علل اقبال به راست افراطی در اروپا عنوان شده است.

احتمالا کاهش توفیقات بین‌المللی اروپا متاثر از به قدرت رسیدن ترامپ و سیاست‌های ملی‌گرایانه او نیز در تشدید این روند تاثیرگذار بوده است. با این حال شاید یکی از اصلی‌ترین دلایل اقبال به جناح راست را می‌توان در سخنان «مارگارت تاچر» در سال ۱۹۸۸ در کالج اروپا یافت کرد؛ جایی که تاچر اظهار داشت: «همکاری نزدیک‌تر [میان کشورهای اروپایی] نیازی به یک قدرت که در بروکسل متمرکز شود یا تصمیم‌گیری توسط بوروکرات‌های منصوب ‌شده ندارد. در واقع این شبیه اتحاد جماهیر شوروی است که تلاش می‌کند همه چیز را از مرکز مدیریت کند! .... اروپا زمانی قوی‌تر خواهد بود که بریتانیا، فرانسه و اسپانیا آداب و رسوم و سنت و هویت مختص به خودشان را داشته باشند. این احمقانه است که سعی کنیم آن‌ها را با شخصیت اروپایی بازسازی‌شده سازگار کنیم». مطلبی که تاچر سعی در بیان آن داشت، امروز خود را بیش از هر زمان دیگری نشان داده است.

در حال حاضر احزاب راست افراطی علت مشکلات اروپا را بی‌اعتنایی به ملیت‌ها و مردم هر کشور می‌دانند و مبدا اصلی مشکلات اروپا را هویت فراملی اتحادیه اروپا معرفی می‌کنند. از این منظر، اتحادیه سبب شده که مسائل و مشکلات کشورهای کوچک‌تر بر دوش کشورهای اصلی همچون آلمان، فرانسه و... بیافتد و این مهم توان مالی، اجتماعی و سیاسی زیادی را از احزاب میانه حاکم بر این کشورها می‌گیرد.

بدون تردید، عدم توجه به ملی‌گرایی در زیربنای احداث اتحادیه اروپا، روز به روز مردمی را که از مشکلات اجتماعی و اقتصادی به ستوه آمده‌اند به سمت احزاب راست افراطی سوق خواهد داد تا با ورود قاطع این احزاب در ساختار سیاسی کشورهای اروپایی و اتحادیه اروپا، این اتحادیه روز به روز به نقطه آغاز یک تحول جدی نزدیک شود؛ باید منتظر بود و دید که در نهایت سیر اقبال به جناح راست افراطی در اروپا چه تحولات بنیادی‌تری را رقم خواهد زد.

انتهای پیام/

منبع: ایرنا
برچسب ها: اروپا

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: