اول اردیبهشت ماه همزمان با سالروز تولد شیخ اجل سعدی شیرازی كه اهالی ادب او را بهعنوان استاد سخن میشناسند،یادروز سعدی نام گرفته است.
سعدی، شاعر و نویسنده بزرگ قرن هفتم هجری بدون تردید یکی از پنج شاعر اول زبان فارسی و از بزرگترین شاعران ایران است که زیبایی کلام و شیوایی او در نظم و نثر شهرت جهانی داشته و زبانزد همگان است. غزلسرایی سعدی در مورد اخلاق و عرفان، بسیار زیبا و جذاب است. کتابهای این شاعر بزرگ به زبانهای اروپایی هم ترجمه شده است؛ تا جایی که برخی معتقدند اروپا ادبیات فارسی را با اشعار سعدی شناخت.
بوستان اولین اثر سعدی یکی از شاهکارهای ادب فارسی به شمار میرود، در نسخههای قدیمی «سعدینامه » نامیده میشد؛ اما بعدها به بوستان تغییر یافت. سعدی، این مجموعه را طی سفرهای خود سرود و پس از بازگشت به وطن، آن را در اختیار دوستانش قرار داد.
این شاعر بزرگ از جوانی مشغول به تحصیل علم و ادب بود و در مدرسه نظامیه که به علوم مختلفی آموزش داده می شد به تحصیل پرداخت.
سعدی بعد از اتمام دوران تحصیل، به شهرهای مهمی مانند مراکش، شام، حبشه و حجاز سفر کرد. بعد از گذشت چند سال تصمیم گرفت مجدداً به شهر خود شیراز بازگردد. بعد از آن، دیگر سعدی از شیراز خارج نشد و تا پایان عمر خود در شیراز ماند. سعدی آثار مختلفی را مکتوب کرد، ولی اطلاعات دقیقی راجع به بسیاری از آنها در دست نیست.
افزون بریك دههاست كه با مشاركت نهادها و ارگانهای فرهنگی فارس، سعدی پژوهان و سعدی شناسان هر سال با اجتماع بر تربت استاد سخن سعدی شیرازی با نكوداشت یاداین پیام آور انسانیت به تبیین آرا و اندیشه های شیخ اجل میپردازند
مرکز سعدی شناسی، از سال ۱۳۸۱ خورشیدی، روز اول اردیبهشت را به این شاعر بزرگ و محبوب کشورمان اختصاص داد و آن را روز سعدی اعلام کرد.
شعری از سعدی بخوانیم:
از در درآمدی و من از خود به در شدم
گفتی کز این جهان به جهان دگر شدم
گوشم به راه تا که خبر میدهد ز دوست
صاحب خبر بیامد و من بیخبر شدم
چون شبنم اوفتاده بدم پیش آفتاب
مهرم به جان رسید و به عَیّوق بر شدم
گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق
ساکن شود بدیدم و مشتاقتر شدم
دستم نداد ُقوّت رفتن به پیش یار
چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم
تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنوم
از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم
من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت
کاول نظر به دیدن او دیدهور شدم
بیزارم از وفای تو یک روز و یک زمان
مجموع اگر نشستم و خرسند اگر شدم
او را خود التفات نبودش به صید من
من خویشتن اسیر کمند نظر شدم
گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد
اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم
انتهای پیام/