به گزارش گروه فرهنگ و هنر یکتا؛ انتشارات امیرکبیر در پنجمین نشست از سلسلهبرنامههای «آفتاب جهانتاب کتاب»، یکی از برجستهترین آثار ادبیات جهان، «پیرمرد و دریا» نوشته همینگوی را به بحث خواهد گذاشت. در این نشست، مصطفی فعلهگری، محسن باقریاصل و سمیه جمالی به بررسی وجوه مختلف این شاهکار ماندگار ادبی میپردازند.
نشست«آوردِ مرد و درد»یکشنبه،19 اسفند از ساعت 16در کتابفروشی انتشارات امیرکبیر واقع در خیابان انقلاب ، نبش فخر رازی، روبهروی سردر دانشگاه تهران، پلاک 1252 برگزار میشود.
ارنست همینگوی در21 ژوئیه ی 1899در اوک پارک ایالت ایلینوی متولد شد. پدرش کلارنس،یک پزشک و مادرش گریس، معلم پیانو و آواز بود. ارنست تابستان ها را به همراه خانواده اش در شمال میشیگان به سر می برد و در همان جا بود که متوجّه علاقه ی شدید خود به ماهیگیری شد.
او مدتی گزارشگر گاهنامه ی استار بود، بعد در جنگ جهانی اول به عنوان راننده ی آمبولانس صلیب سرخ به خدمت گرفته شد. در سال 1925نخستین رشته داستان های کوتاهش، در زمانه ی ما، منتشر شد که به خوبی گویای سبک خاص او بود. خاطرات همینگوی پس از مرگ او در سال ۱۹۶۴ با عنوان «عید متغیر» انتشار یافت، برداشتی شخصی و بی نظیر از نویسندگان، هنرمندان، فرهنگ و شیوه ی زندگی در پاریس دهه ی 1920است
ارنست همینگوی بیشتر عمرش سرگرم ماجراجویی بود. از زخمی شدن در ایتالیا بر اثر اصابت ۲۰۰ تکه ترکش گلوله ی نیروهای اتریشی در خلال جنگ جهانی اول تا شرکت در خط مقدم جبهه های جنگ داخلی اسپانیا یا سفرهای توریستی به حیات وحش آفریقا تا ماهیگیری و شکار حیوانات وحشی و زندگی در کوبا. او سرانجام با اسلحه ی شکاری خودکشی کرد.
همینگوی در سال 1952 جایزه نوبل ادبی را به خاطر همه كارهایش و كتاب معروفش پیرمرد و دریا دریافت کرد. داستان پیرمرد و دریا درباره پیرمردی صیاد است که به بدشانسی برمیخورد و هر روز كه به صید ماهی میرود دست خالی بر میگرد در حالی كه صیادان دیگر ماهی صید میكنند.
به خاطر بدشانسی پیرمرد، پدر و مادر پسركی كه همراه با او به ماهیگیری میرفت او را از پیرمرد جدا میكنند و پسرک كنار صیاد دیگر مشغول به كار میشود. اما پیرمرد هیچ وقت از كار خودش ناامید نمیشود و هر روز به صید ادامه میدهد هر چند كه دست خالی برمیگشت و......
سه داستان و ده شعر (۱۹۲۳)
در زمان ما (۱۹۲۴)
مردان بدون زنان (۱۹۲۷)
برنده هیچ نمیبرد (۱۹۳۳)
خورشید هم طلوع میکند (۱۹۲۶)
وداع با اسلحه (۱۹۲۹)
مرگ در ساعت یک بعد از ظهر (۱۹۳۲)
تپههای سبز آفریقا (۱۹۳۵)
داشتن و نداشتن (۱۹۳۷)
ستون پنجم و چهل و نه داستان کوتاه (۱۹۳۸)
زنگها برای که به صدا در میآیند (۱۹۴۰)
بهترین داستانهای جنگ تمام زمانها (۱۹۴۲)
در امتداد رودخانه به سمت درختها (۱۹۵۰)
پیرمرد و دریا (۱۹۵۲)
مجموعه اشعار (۱۹۶۰)
پاریس جشن بیکران (مترجم: فرهاد غبرایی) (۱۹۶۴)
عیش مدام (مترجم: سیروس طاهباز، ترجمه ناقص) (۱۹۶۴)
ضیافت سیار (۱۹۶۴)
با نام ارنست همینگوی (یادداشتهای همینگوی از سالهای اولیه اقامت در پاریس) (۱۹۶۷)
داستانهای کانزاس سیتی استار (۱۹۷۰)
جزایر در طوفان (۱۹۷۰)
باغ عدن (رمان ناتمام) (۱۹۷۰)
حقیقت در اولین تابش (۱۹۹۹)
تابستان خطرناک (مترجم: غلام مرادی، ۱۳۸۶) (۱۹۶۱)
انتهای پیام/