نقدی بر مجموعه داستان چاه ارمنی اثر افسانه آقائی | یکتاپرس
اختصاصی یکتاپرس/ نقدی بر مجموعه داستان چاه ارمنی: نعمت مرادی
نویسنده طبق شناختی که از مضامین جامعه شناختی و روانشناختی و مسائل تاریخی دارد،ما را با ژنتیک و محیط و طبقه هر کدام از شخصیت های این مجموعه آشنا می کند
کد خبر: ۱۷۶۱۲۱
۱۴:۱۶ - ۲۰ بهمن ۱۴۰۳

داستان چاه ارمنی

گروه فرهنگ و هنر یکتاپرس؛ نقدی از نعمت مرادی بر مجموعه داستان چاه ارمنی اثر افسانه آقائی

ژنتیک-محیط- طبقه
مجموعه داستان چاه ارمنی نوشته افسانه آقائی با هشت داستان کوتاه از طرف انتشارات هیلا روانه بازار کتاب شده است.

در این مجموعه، نویسنده طبق شناختی که از مضامین جامعه شناختی و روانشناختی و مسائل تاریخی دارد، ما را با ژنتیک و محیط و طبقه هر کدام از شخصیت های این مجموعه آشنا می کند.
«برای من که شده ایستادن یک جایی کنار اتوبان آزادگان و مالیدن انگشت شصت و اشاره به هم. انگشت هایم را به هم می مالم تا به آن هایی که برای فروش ماشین می آیند آن سمتی اشاره کنم. من هم خریدارماشینم .»
«طبقه اجتماعى به بخشى از اعضاء جامعه اطلاق مى‌شود که از نظر ارزش‌هاى مشترک، حيثيت، فعاليت‌هاى اجتماعي، ميزان ثروت و متعلقات شخصى ديگر و نيز آداب معاشرت، از بخش‌هاى ديگرجامعه تفاوت داشته باشند.» 
ما در این مجموعه با شخصیت های دست و پنجه نرم می کنیم که محصول طبقه پایین جامعه هستند . طبقه ای که در آن دارا و مالک وجودندارد. طبقه ای که شخصیت های له شده ای در آن زیست می کنند که اکثریت در حاشیه شهر زندگی می کنند. شخصیت های که براساس ژنتیک شان ماهیتی سنتی تردارند و گاهی با حماقت هایشان، همان پس مانده های زندگی شان را با توحش برا رسیدن به زندگی بهتری دود می کنند (داستان کوتاه اطراف خلازیر و زمین خالی های ته مرتضی گرد) و به هوا می فرستند.

نویسنده به وسیله زیست و لحن و نوع بیماری شخصیت ها دست به کنش می زند. کنشی که مستلزم نوعی آگاهی و شناخت از وضعیت بی رمق و رغبت بار و بیمار گونه آنهاست. این شخصیت ها با تمام فراز ونشیب ها یی که دارندباز به آن معنای واقعی زندگی نمی رسند و برای آنها زندگی جز پوسته ای مضحک و توخالی،چیزی برایشان باقی نمی گذارد.
در داستان کوتاه چهاردهمی همان ژنتیک و زیست و طبقه، یقه (ام نجمه) را می گیرد. او برای فرارکردن از خلا درونی و رنج تنهایی و بیماری نجمه و حتی سنگینی نگاه محبوبه و بقیه روستائی ها، آن خودانگیختگی شادی ناب را در خود سرکوب و نابود می کند. ام نجمه در پایان داستان با به آتش کشیدن درمانگاه، ضعف شخصیت و عقده های درونی و کودکانه و آن عدم استقلال خودرا به رخ جامعه می کشد. روشن است در اینجا با انجام این عمل مفهوم ذهنیت حلولی را با تکیه بررابطه نفس و غیر نفس و مادی سازی آن در وجود خود بازسازی می کند . کنشی کاملا مادی و برخاسته از همین محیط که شکلی خدا گونه و مادی به خود می گیرد.

در ابتدا همه چیز شکل ایدئولوژیک خودرا حفظ می کند. عملی که همیشه در چهاردهم صفرانجام می گیرد. او در ابتدا دارای یک ذهنیت استعلایی است و به اوایمان دارد و دنبال آن واقع بینی و اعتدال است.

آیا ام نجمه دنبال قدرت و اقتدار خوداست. یا محیطی که درآنزیست می کند باعث این حماقت و تفکر می باشد. رفتار ام نجمه تابعی از شرایط محیط اجتماعی و فرهنگی است كه می تواند بر ژن ها ی او هم تاثیر بگذارد. ژن ها دارای توانایی هایی هستند كه می توانند در محیط خود را نشان دهند و برعكس آن اینكه محیط و شرایط زندگی فرهنگی انسان می تواند عاملی باشد در بروز توانایی ها و آمادگی های ژنتیكی. حال این توانایی ها منفی باشد یا مثبت. افسانه آقائی حتی در داستان کوتاه (تی تی پی زن بود) می کوشد تا با خلق شخصیت برادر و زهره و سومان، آن خصلت ناب تراژیکی را برای سومان رقم بزند. دوگانگی تقابل تنهایی و بی کسی و جهان اخلاق با جهان طبیعت و همان طبقه اجتماعی که گاهی برای همان طبقه پایین، ارزش است.

شاید از درون همین طبقه است که زهره و برادرش برای رسیدن به حق و همان سرمایه کم، باعث زوال وتباهی سومان می شوند. کدام درست تراست حق و حساب ریاکارانه از حقوق به جامانده پدر ویا بی پناهی سومان؟ این آواره گی حاصل همان ناعدالتی اقتصادی است که دریک طرف احساسات انسان گرایانه موج می زند و در طرفی دیگر، یک خشونت زیر پوستی تمام عیار.

درداستان لپرسی هم اوضاع به همین شکل است.داستان یک جذامی طرد شده که الان بچه اش دنبال پس گرفتن زمین هایش راهی روستای قره شیران می شود. در وجود پدر هنوز نوعی رابطه پدرسالارانه با دخترش دیده می شود.

این نوع رابطه با وجود آن بیماری برای شکل گیری ساخت قدرت که مبتنی بر یک اقتدار فردی شکل گرفته است ، محسوس و نمایان است. اما این رابطه زیر پوستی شکل می گیرد. در اصل رابطه معنا دار و ارزش عینی دارد. اما چرا هیچوقت به شکل درست در مورد زن برادرش نارین حرفی نزد؟ تنها دلیلی که می شود برایش آورد، همان محیط عینی افسون زده است که اگر عاشق کسی هم باشی که به تو نزدیک است،ضرورت محیط باعث شکاف این قضیه می شودکه به طور ضمنی مسئله ضرورت تغیر واقعیت و یا فرار از واقعیت شکل می گیرد. اما هیچوقت فراموش نمی شود.

در داستان مار بوا باز طبقه اجتماعی و ژنتیک و محیط، بستری برای جهان دوگانه پسرانه و دخترانه که کانال به عنوان یگانه هستی برای بازی کودکانه شان وجود دارد،مورد بحث است.یگانه جهانی که انگار همه درون کثافات آن دنبال حقیقتی از خود وزندگی خود می گردند.

انتهای پیام/

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر:
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Sweden
۱۶:۱۸ - ۱۴۰۳/۱۱/۲۰
تشویق شما برای اهالی ادب قابل درک است واین نشئت گرفته از مرام وشخصیت" قلم " شماست
درود برای شما در واحد ادبیات یکتا پرس
شهلا اسدی تهرانی
Germany
۱۱:۵۴ - ۱۴۰۳/۱۱/۲۱
نحوه ی نوشتن را دوست داشتم