من جا ماندم، قرار ما مگر چند و نیم بود | یکتاپرس
اختصاصی یکتاپرس؛ مرضیه رشیدپور(کیمیا) و نگاهی به شعری از ابوالفضل پاشا
چند و نیم بهتر "آنِ" پنهان نکرده ی شاعر است که از زنده ماندنش آورده که شاخصه خروج از دورانِ "جا ماندن" است.
کد خبر: ۱۷۰۷۴۲
۱۶:۴۱ - ۰۲ مهر ۱۴۰۳

من جا ماندم

‍ گروه فرهنگ و هنر یکتاپرس؛ دکترمرضیه رشیدپور(کیمیا) نگاهی کوتاه به شعری از کتاب با همین پنج ضلعی اثر ابوالفضل پاشا داشته که در اینجا به اتفاق می خوانیم:

من جا ماندم
قرارِ ما مگر چندونیم بود؟

این‌همه گفتم که برق نرود
گفتم که هوا ابرى نباشد
که من وقتِ آن داشته باشم
این‌همه گفتم و باز هم که جا ماندم من!

آدم که جا بماند از ساعت
امیدوار مى‌شود به چندونیمِ بعدى
ولى این‌همه جا ماندن چرا مثلِ هم جا بمانم چرا؟

من از فردا به فکرِ تازه هیچ نخواهم رسید
اصلن جلوى عقربه‌ها هیچ نخواهم گرفت
بگذار بیایند 
سرِ قرارشان حاضر شوند 
مثلِ عقربه‌ها خودى نشان دهند
شاید که من سراغ از چندونیمِ به‌ترى بگیرم
و دیگر جا نمانم از کدام عقربه کوتاه بیایم یا بلند؟

چند و نیم، ورود مستقیمی ست که حجم خود را در انتظار اقرار می کند. چیزی اضافه از تنهایی ست از لحاظ دیداری به لحظه ها.

من جا ماندم/ قرار ما مگر چند و نیم بود؟

لوکیشن تمرکز بر زمان! علی رغم میل خود جا ماندن و پرورش تخیل قرار که از هم گسیخته می شود.

این همه گفتم که برق نرود/ گفتم که هوا ابری نباشد...

احساساتی ست که حاصل آن خاموشی و برون ریزی چیزی ست که نمی توان در آن فضا اشیاء را خوب دید. به زعم من اولویت اثر در این سطرها نور می باشد.

که من وقت آن داشته باشم/ این همه گفتم و باز هم که جا ماندم من!

این سطرها با نمایش خود را مجزا کرده است سعی شده است چالشی اعتراض آمیز بر خاطره و لذت دیدارچون سکانسی جلوتر از شاعر پیش رود. او(شاعر) عقربه های خود را با حوصله و دقت تکرار کرده و حالا اما جامانده از همه! انگار نه راه پس دارد و نه راه پیش! همین را نقطه ضعف دانسته و چشم انداز آینده را چنان ترسیم می کند که به "فکر تازه هیچ" نخواهد رسید. تاکید "اصلا"حرفه ای کار درست که تاکید را همگامی قرار داده و جلوی عقربه ها را هیچ نخواهد گرفت!

درک بهتر شعر ابوالفضل پاشا از این سطر آغاز می شود؛  بگذار بیایند/ سر قرارشان حاضر شوند/ مثل عقربه ها خودی نشان دهند.

دو تعادل در روان ما، تصویری از کلیات و جزئیات ترسیم می کند لجاجت بر مدار صداقت! طراحی زیبا و خیره کننده از طریق بیان واژه های حاضر شدن به سر قرار و خودی نشان دادن. او(شاعر) منطقه طبیعی ناب و اصیل رابطه را با کسب بینش نظری منحصر به خود کرده و سورئال شیفته ذهن خود را بعنوان یک هنرمند می آفریند.

شاید که من سراغ از چند و نیم بهتری بگیرم/ و دیگر جا نمانم از کدام عقربه کوتاه بیایم یا بلند؟

چند و نیم بهتر "آنِ" پنهان نکرده ی شاعر است که از زنده ماندنش آورده که شاخصه خروج از دورانِ "جا ماندن" است. روایت می کند که راه می برد جلو! هرچند که حرکت عقربه ها بر او تنگ است و همچنان فضا باقی ست در عقربه ای که نه جلو می رود و نه عقب.
در"کوتاه بیایم یا بلند!"نشانی از عقربه های کوچک و بزرگ ساعت پیداست و اینجاست که هیچ چیز شاعرتبدیل به همه چیز می شود.

انتهای پیام/





این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: