دعوت برای دگرگونی در تعریف تماشا | یکتاپرس
اختصاصی یکتاپِرس: نگاهی کوتاه به مجموعه شعر «شهری پر از کلاغ» اثر انسیه مظفری
ذهن شاعر آبستن اندیشه های نو است و از همین است که دلربایی تصاویر به شعرهای او ارزش بیشتری می دهد.
کد خبر: ۱۶۳۰۱۱
۰۹:۰۰ - ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۳

دعوت برای دگرگونی در تعریف تماشا

گروه فرهنگ و هنر یکتا؛ نگاهی کوتاه به مجموعه شعر «شهری پر از کلاغ» اثر انسیه مظفری

مجموعه شعر شهری پر از کلاغ مجموعه ای ازشعرهای آزاد و کوتاه انسیه مظفری توسط انتشارات شالگردن به چاپ رسیده است. دراین مجموعه غالب شعرها با مضامین اجتماعی و عاشقانه و با رویکردی مینیمال سروده شده اند و شاعر با رعایت فشردگی زبان، به خلق تصاویر و بسط معنا پرداخته است.

در اینجا با نگاهی کوتاه به شعرهایی از مجموعه شهری پر از کلاغ می پردازیم:

می کوفت و می رفت
با شتاب و پرادعا
کنسرو خالی در جوی کوچک آب...

نگاهی به زندگی و سفر آخر انسان که لحظات آخرعمر را چه با شتاب و خالی خواهد رفت. یک تدوین ذهنی با حضور هماهنگ شعور و معنا.  

که گفت درختان پای بند خاک می مانند؟
که گفت درختان کوچ نمی کنند؟
مگر هرسال
جمعیت درختان این شهر کمتر نمی شود؟

شعری به شکل یک بغض. و حرف فردا را امروز گفتن. و صدای طبیعت را به گوش انسان امروز رساندن. راستی چه کسی در دنیای پهناور ما به فکر فردای سبز برای آیندگان است؟ 

جسارت طعم تلخ هم دیگر
از جسارت زیستن در شلوغی این شهر
کم نمی کند.

شاعر، محدود نگریستن و در حاشیه قدم زدن را از واژه های خود بیرون می کشد. او به ما می گوید همچنان که دیدگاه ها در حال تغییر هستند، زندگی نیز متغیر است و انسان می تواند با جسارت خود زندگی با مهربانی را در شهری شلوغ بارور سازد.

نگاه شهری مان خاکستری است و
باران نیست و
باد نیست و
ما در هیچ کجای این خیابان ها
تکه ای از آسمان نداریم.

بارانی که دیگر مثل گذشته نمی بارد و دنیا رو به خشکسالی و تشنگی می رود. بی تردید وقتی باران می بارد تکه ای از آسمان روی زمین می افتد. و آن گاه چه تماشایی خواهد داشت خیابان های آبی در تن شهر.

دیشب پیراهنم پر بود از صورتی و سفید و نارنجی
صبح با صدای این ساعت وحشی
تمام گل ها روی تخت جاماند و
پیراهنم هیچ گلی نداشت.

بهره گیری از تصویرهای آشنای بصری و هم نشینی واژه ها در اجرا، بیانگر احساس لطیف و ذهن پویای شاعر است که با زیبایی ِ تمام خواننده شعرش را به دگرگونی در تعریف تماشا دعوت می کند.

نامت را به آب می سپارم
خودم را به موج
به قایقی که من از نام تو می سازم.

بُرشی از تصویر عاشقانه در نگاهی سرشار از قداست. تمام واژه ها در این شعر از یک چشمه زلال و پاک انتخاب و کنار هم گذاشته می شود. آب نهایت پاکی ست و در این شعر عشق به پاکی سپرده می شود.

ديشب خواب درخت
پر از شكوفه هاي صورتي بود
وقتي دختري
با دامني از برگ هاي خشك
از جاده مي گذشت.

ذهن شاعر آبستن اندیشه های نو است و از همین است که دلربایی تصاویر به شعرهای او ارزش بیشتری می دهد. او در این شعر تکوین امید را پیام آور است و چه بهتر که پایان هر شعر و داستانی بوی امیدواری بدهد.

انتهای پیام/

دبیر گروه فرهنگ و هنر: رضوان ابوترابی

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر:
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
علی جعفری
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۰۳ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۹
شعرها و شرح ها عالی
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۳۲ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۹
متن با همراه شعرهای کوتاه برای من آموختنی بود ...

درود برای فرهیختگان درصفحه ی ادبیات یکتا پرس
سپاس برای شما فراوان باد