اول اردیبهشت روز جهانی سعدی | یکتاپرس
ویکتور هوگو: باید گلستانی ساخت که “باد خزان را بر ورق او دست تطاول نباشد و گردش زمان، عیش ربیعش را به طیش خریف مبدل نکند”
کد خبر: ۱۶۲۲۵۸
۱۲:۱۶ - ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳

اول اردیبهشت روز جهانی سعدی

روز اول اردیبهشت ماه، روز آغاز نگارش کتاب گلستان، توسط  مرکز سعدی شناسی ایران، روز سعدی نامیده شده است. این رسم از سال ۱۳۸۱ برقرار بوده و در اول اردیبهشت ۱۳۸۹ و در اجلاس شاعران جهان در شیراز ، نخستین روز اردیبهشت ماه از سوی نهادهای فرهنگی داخلی و خارجی به عنوان روز سعدی نامگذاری شد.

سعدی از نگاه بزرگان

♦️ ویکتور هوگو(شاعر و نویسنده بزرگ فرانسوی سده نوزدهم):
همه چیز گذران است، شرق عظمت خود را از دست داده است. غرب نیز به زودی از دست خواهد داد. پس چه باید کرد؟ همان کاری که سعدی شیراز کرده است: باید گلستانی ساخت که “باد خزان را بر ورق او دست تطاول نباشد و گردش زمان، عیش ربیعش را به طیش خریف مبدل نکند”

محمدعلی فروغی
سرافرازانه می‏گویم که قوم ایرانی، در هر رشته از علم و حکمت و ادب و هنرهای دیگر، فرزندان نامی بسیار پرورانده است؛ ولیکن اگر هم به جز سعدی کسی دیگر نپرورده بود، تنها یکی برای جاوید کردن نام ایرانیان بس بود…

♦️ عبدالحسین زرینکوب
سعدی‌ مهندس‌ و معمار بزرگ‌ نثر فارسی‌، استاد و سرمشق‌ تقلیدناپذیر غزل‌ عاشقانه‌ در شعر دری‌ و ممتاز ترین‌ سراینده‌ شعر تحقیقی‌ و تعلیمی‌ عرفانی‌ در تمام‌ اعصار شعرفارسی‌ است‌.

♦️ ملک‌الشعرا بهار
سعدیا چون تو کجا نادره گفتاری هست
یا چو شیرین سخنت نخل شکرباری هست
یا چو بستان و گلستان تو گلزاری هست
هیچم ار نیست‌، تمنای توام باری هست
مشنو ای‌دوست که غیراز تو مرا یاری هست
یا شب و روز به جزفکر توام کاری هست‌

♦️ ضیا موحد (فیلسوف و نویسنده معاصر)
زبان فارسی ، پس از فردوسی، به هیچ شاعری به اندازه سعدی مدیون نیست. زبان سعدی به “سهل ممتنع” معروف شده است – از آنجا که به نظر می رسد نوشته هایش از طرفی بسیارآسان اند و از طرفی دیگر، گفتن یا ساختنِ شعر های مشابه آنها ناممکن

♦️ همام تبریزی (شاعر معاصر سعدی) در ستاش استاد سخن می‌گوید:
همام را سخن دلفریب و شیرین است
ولی چه سود که بیچاره نیست شیرازی

♦️ خواجه شمس‌الدین محمد حافظ
استاد سخن سعدی‌ست بیش از همه کس اما
دارد سخن حافظ طرز سخن خواجو

♦️ سیف فرغانی (معاصر سعدی، زاده فرغانه، مدتی در تبریز زیست و در آق سرای (واقع در ترکیه امروزی) درگذشت):
حدیث شعر من گفتن به پیش طبع چون آبت
به آتشگاه زردشت است، خاکستر فرستادن
ضمیرت جام ِ جمشید است و در وی نوش جان پرور
بَرِ او جرعه ای نتوان از این ساغر فرستادن

♦️ عبدالرحمان جامی (سده نهم، اهل خراسان)
در شعر سه تن پیمبرانند
هر چند که لانبی بعدی
اوصاف و قصیده و غزل را
فردوسی و انوری و سعدی

♦️ آنا کنتس متیو دونوآی (شاعر فرانسوی)
سعدیا، تا دلی در دنیا می تپد و تا نگاهی از شیفتگی به نگاهی دوخته می شود، تو با مردمان جهان راز عشق و هوس خواهی گفت… زبان فرانسه ما، با همه کمال خود، قدرت آن را ندارد که زیبایی سخن تو و عمق آن را کاملاً منعکس کند. ولی عطر پنهان این سخن، از خلال ترجمه کلام تو به مشام همه می رسد

♦️ گوته، شاعر ملی آلمان، دیوان شرقی-غربی خود را با این ابیات سعدی به پایان برد:

ما نصیحت به جای خود کردیم
روزگاری در این بسر بردیم

گر نیاید به گوش رغبت کس
بر رسولان پیام باشد و بس

♦️ ارنست رنان (فیلسوف و زبان‌شناس فرانسوی)
در حقیقت سعدی یکی از خود ماست. عقل سلیم خدشه‌ناپذیر او، لطافت و اندیشه‌ای که به گفته‌های وی روح می‌بخشد، لحن شوخِ ملایمی که سعدی بدان وسیله عیوب و انحراف‌های عالم بشری را انتقاد می‌کند، همه‌ این محسنات که در شرق کمیاب است، سعدی را در چشم ما عزیز می‌دارد.

♦️ الکساندر پوشکین، شاعر و نویسنده بزرگ روس، چنان از سعدی تاثیر گرفته که یکی از حکایات بوستان را در منظومه یوگنی انگین در قالب تضمین سروده است.
در همین زمینه، رهی معیری سروده است:
ای پوشکین درود فرستم تو را درود
وز اهل دل پیام رسانم تو را پیام
گفتی سخن ز سعدی آثار وی از آنک
گوهرشناس بود، دل تابناک تو

 ***********************************          

و غزلی از سعدی


چنان به موی تو آشفته‌ام به بوی تو مست
که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست

دگر به روی کسم دیده بر نمی‌باشد
خلیل من همه بت‌های آزری بشکست

مجال خواب نمی‌باشدم ز دست خیال
در سرای نشاید بر آشنایان بست

در قفس طلبد هر کجا گرفتاریست
من از کمند تو تا زنده‌ام نخواهم جست

غلام دولت آنم که پای‌بند یکیست
به جانبی متعلق شد از هزار برست

مطیع امر توام گر دلم بخواهی سوخت
اسیر حکم توام گر تنم بخواهی خست

نماز شام قیامت به هوش باز آید
کسی که خورده بود می ز بامداد الست

نگاه من به تو و دیگران به خود مشغول
معاشران ز می و عارفان ز ساقی مست

اگر تو سرو خرامان ز پای ننشینی
چه فتنه‌ها که بخیزد میان اهل نشست

برادران و بزرگان نصیحتم مکنید
که اختیار من از دست رفت و تیر از شست

حذر کنید ز باران دیدهٔ سعدی
که قطره سیل شود چون به یکدگر پیوست

خوش است نام تو بردن ولی دریغ بود
در این سخن که بخواهند برد دست به دست


انتهای پیام/

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: