رومن گاری؛ دوگانه ی هملت، دن کیشوت در یک کالبد | یکتاپرس
اختصاصی یکتاپرس/ نگاهی به رومن گاری نوشته محمدصابری
باید همیشه به آینده نظر داشت و به نظرم دل پسند است که انسان معاصر لااقل بخشی از وجود خود را دست نخورده نگه دارد
کد خبر: ۱۴۸۳۹۰
۱۰:۳۱ - ۱۳ آذر ۱۴۰۲

رومن گاری

 محمد صابری: رومن گاری؛ دوگانه ی هملت، دن کیشوت در یک کالبد

«بشر این خود فریب دائمی و ابدی می کوشد از طریق هنر والا و پرشکوه که پیوسته محکوم به ناکامی و نقض است پاسخ متقاعد کننده ای فراهم آورد» -- رومن گاری 

دوم دسامبر سال 1980 سال وداعی غمگنانه بود برای دوستداران ادب وهنر دنیا با مردی که با خودکشی اش زندگی را تحقیر کرد، چه آن که پیش از او همینگوی در پیرمرد و دریا به خوبی این نکته را به جهانیان فهماند که آدمی می تواند در جدال بی وقفه اش با زندگی نیست و نابود شود اما هیچ گاه شکست نخورد.

سخن گفتن از رومن گاری مشهور به کذاب کبیر- مردی که دوبار و با دو عنوان مستعار موفق به دریافت گنکورد، معتبرترین جایزه ادبی پاریس شود، آن هم به بهانه ی سال مرگش سهل است و ممتنع، سهل از آن باب که سال های سال برای برآوردن تنها آرزوی مادرش در کسوت خلبان آسمان های پاریس و برلین را درنوردید و ممتنع از این باب که در بازی جنون آمیز زندگی دو نقش هملت و دن کیشوت را به زیرکانه ترین شکل ممکن ایفا کرد و دنیا و دنیا نشینان را به سخره گرفت!
مرور آثار درخشانش را از میعاد در سپیده دم تا زندگی در پیش رو و... را به وقتی دیگر می گذارم و اینجا تنها به مرور جستارهایی از آن یگانه ابرنویسنده می پردازم که جزء به جزء آن زندگی سازست و گاه زندگی سوز!

گاری می اندیشد باید با دستی که به سوی ابدیت دراز شده، آن اشتیاق خرد کننده به رسیدن به ژرفا، دریافتن ،فایق آمدن، تعالی که در نهایت هیچ گاه به فراسوی زیبایی دست نمی یابد، آن تکه ی شرافت مند را دریافت و به مبارزه ای بی امان با دروغ پردازی پرداخت.
گاری مشفقانه و به دور از هر گونه فرو رفتگی در ژست اندرزگویان زوال اخلاق وانسانیت و در نتیجه ی آن ترس ها و حقارت ها و درنده خویی ها را در همین دروغ های به ظاهر مصلحت جویانه می داند و می گوید:« آن قدر به انواع بردگی، حقارت، هراس و درنده خویی تن در داده ایم که مشاهده ی سختگیری مان دشوارست. باید همیشه به آینده نظر داشت و به نظرم دل پسند است که انسان معاصر لااقل بخشی از وجود خود را دست نخورده نگه دارد،ذخیره ای برای بعد،تا بتواند در فرصت مقتضی چیزی برای تسلیم کردن و فروختن داشته باشد.

رومن گاری با آن که هیچ گاه از میدان جنگ فرار نکرد وتا آخرین روز در کنار رزم آوران برای دفاع از هویت و اعتبار میهن اش باقی ماند اما بر اساس و بنیان تفکرات جنگ به هر انگیزه وهدفی مهر تایید نزد.
او در چهره ی هم رزمانش البته کینه ها، نفرت ها و شهوات سیاسی ای عجیبی می بیند که بزرگترین آرزوی شان این بوده که نام خود را بالاتر از نام کشورشان قرار دهند. گاری اعتراف می کند که در میدان جنگ با آن که اغلب لحظات خوشی را داشته اما همیشه برایش دشوار بوده که از روی حماقت محض – که آدم باید به آن مرحله برسد تا جنگ را راه حلی جدی به حساب آورد – به تلاشی عظیم دست بزند. از واقعیت های تلخی که گاری در جنگ به آن اشاره می کند یکی اینست که از هر ده خلبان تنها یکی از آن ها پایان جنگ را می بینند والبته که او خود یکی از آن ده نفر بود.
«هرگاه که انسان تنها با پذیرش و تسلیم بتواند لقمه ای به چنگ آورد، حال تهوع به من دست می دهد.»

انتهای پیام/

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: