نادر چگینی: آیا رباتها در جایگاه مؤلف، آینده ادبیات را تغییر میدهند؟
اگر فرهنگ را مجموعه ای از داشته های مادّی و معنوی انسان ها بدانیم بی گمان یکی از اجزای بنیادین آن ادبیات خواهد بود. گذشته از تعاریف و تقسیم بندی های مصطلح و متداول از ادبیات در کلام حکما،فیلسوفان و اندیشمندان از روزگاران کهن تا به امروز، از بوطیقای ارسطو گرفته تا معیارالاشعارخواجه نصیرالدین طوسی وصور خیال شفیعی کدکنی، آنچه قابل تأمل و تأنی ست عناصر مشترک و مؤثر درشکل گیری یک واحد و متن ادبی است. انتقال عاطفه در اشکال متأثر خود در پیوند با استعلای زبان به یاری چینش سحرآمیز واژگان، کلامی را تولید می کندکه با نقش معمول و مرسوم آن یعنی ایجادارتباط میان انسان ها، تفاوت شگرفی دارد.
با ذکر مقدمه ی مذکور باید اذعان داشت ؛آینده پژوهان سناریویی را متصور هستند که بر اساس آن رویدادهای این عصر را به عنوان تغییرات برگشت ناپذیر ایجاد شده توسط فناوری در زندگی انسان طبقه بندی می کنند.
در این رویدادها اشاره می کنند که بشرّیت به یک دگرگونی اجتناب ناپذیر نزدیک می شود.گرچه حقیقت پیش رو این است که هیچ یک از آینده پژوهان و حتی بزرگترین کمپانی های علاقمند در این حوزه ها، نمی توانند آینده را به درستی پیش بینی کنند. تنها یک واقعیت قطعی وجود دارد و آن این که بسیار بعید است که انسان بتواند فناوری بیتاب و پیشرو و عاصی را کنترل کند زیرا موجودیت هوش مصنوعی به شکلی تمام عیار، معادلات را به طرزی هراسناک درهم ریخته است.
و این یک حقیقت است که ابر انسانی از طریق ادغام هوش انسانی با ماشین یا شکل گیری آگاهی انسانی پدیدار شده است.
با این نگره اگر مابه سناریوی اعجاز تکینکی اعتقاد داشته باشیم پس در اینصورت چه متوجه باشیم چه نباشیم، در حال حاضر ما فرا انسانی هستیم.
این واقعیتی ست که در این عصر ما با تکیه برتکنولوژی به آن تعلق داریم. هوش مصنوعی آمده تا در تطور حیات بشری نقش خود را به طرز ویژه ای نمایان سازد.
لیکن در اين راه، هنوز در سالهای نوجوانی این دگرگونی هستیم، اکنون بی محابا از مشکلات فزاینده ای از این تاثیر گذاری در اطرافمان احاطه شده ایم. هنوز رابطه پدرخوانده و فرزند فانی با تکنولوژی داریم.
پرسش اساسی این است حال که تکنولوژی توانسته، اختاپوس وار در تاروپود زندگی بشری رخنه کرده و بیش از آن که زیستن را برای او آسان کرده باشد با خلق مخرب ترین و مهلک ترین سلاح های اتمی و شیمیایی و بیولوژیکی و حتی با تولیدات فرساینده، زیستگاه بشری را دستخوش آفات و مصائب فراوانی کند اگر بخواهد بیش از این در عرصه ی ادبیات نقش آفرینی کند داستان این عنصر مهم فرهنگ انسانی را دچار چه آسیب ها و لطماتی خواهد نمود؟!
عاطفه که شاکله ی اصلی ادبیات است قطعآ قربانی این هیولای هفتادسر تکنولوژی با عنوان هوش مصنوعی خواهد شد.
بی گمان هر چیزی را می توان از حضور واقعیتی به نام هوش مصنوعی در ادبیات متصور بود جزعنصر اصیل و بی بدیل عاطفه ی زلال و بی شائبه ی انسانی.
درهمین راستا ادبیات باید سناریوهای آینده پژوهی را جدی بگیرد به باور من دراین واقعیت پیش رو،ما از هر زمان دیگری به آبشخور ادبیاتی که انسان سرخورده معاصر بدان تشنه است، بیشتر نیاز داریم.
انسان امروز،این رسالت را باید بپذیرد و مشکلات وجودی انسانهایی را که درلبه ی بیمصرفی تکنولوژی گرفتار گشته اند را موضوع خود قرار دهد.
و این امر را به سطح مقبول و مطلوبی از محصول «فرهنگ عالی» که شایسته اوست در آینده ادبیات ارتقا دهد.
واما باز این سؤال اصلی خواهد بود که آیا رباتها در جایگاه مؤلف ، آینده ادبیات را تغییر میدهند؟
در سال ۲۰۲۱ مک داول کتابی نوشته بود بهنام «Pharmako-AI» که حاصل گفتوگوی بلند او با GPT-۳بود. در آن کتاب، مصاحبه کننده انسانی از یک ربات سؤالهایی میپرسید و ربات جواب میداد. آدلا مکداول میگوید که برخی از پاراگرافهای کتاب را او نوشته و برخی را GPT-۳ و در متن نهایی کتاب چنان جملات و پاراگرافها با هم همآهنگ و اقدام شدهاند که او دیگر به یاد ندارد چه چیزی را خودش نوشته و چه چیزی حاصل کار GPT-۳ است. نکته جالبتر این است که این ربات دست به خلاقیت ادبی زده است.
حقیقتا آیا ما شاهد انقلاب جدیدی در مقیاسی چون اختراع ماشین چاپ گوتنبرگ خواهیم بود؟
تأثیر هوش مصنوعی بر ادبیات و صنعت کتاب چه خواهد بود، و آیا برنامه های کاربردی ربات ها با تولید داستان، رمان و شعر امکان ایجاد محتوا سازی را فراهم می کنند. علاوه بر این، آنها می توانند ذائقه هر خواننده را بر اساس علایق او شناسایی کنند و بر این اساس، کتاب هایی را توصیه کنند که برای خوانندگان جذاب باشد یا از نظر ژانر و سبک ادبی با خواسته های شخصی مخاطب مطابقت داشته باشد.و شکی در این نیست ربات ها می توانند شیوه ی نگارش کتاب ها و موضوعاتی را که برای نوشتن در مورد آنها انتخاب می کنیم، تغییر دهند.
در دیدگاه اکثر صاحبنظران؛ متون ادبی نوشته شده توسط الگوریتم ها، بی شک می تواند از دیدگاه فنی صحیح و منسجم باشد. اما فاقد عواطف عمیق احساسی خواهد بود که ادبیات بشری را متمایز می کند.
در ادبیات و شعر و دیگر متون این فقدان احساسات مانع بزرگی است که هوش مصنوعی را ازجایگزینی نویسندگان انسانی محروم می کند.
با در نظر گرفتن اینکه ما درفلسفه ی یونان باستان با دو دیدگاه روبرو هستم دیدگاه اول ادبیات را محصولی کاملاً الهامبخش و بدیع میداند، بدان معنا که ادبیات در ذات خود، اساساً بیانگر احساسات و عواطف عمیق انسانی ست که مؤلف در میان بافت تاریخی و اجتماعی خاص تجربه میکند.دیدگاه دوم ادبیات را بیشتر به عنوان فرآیند ی زبانی و علمی میداند که مبتنی بر زبان است و فضای کمی برای نبوغ و الهام دارد. با این توصیف سوال های بی جواب همچنان باقی ست آیا همدردی و جنبه ی عاطفی و نگاه همذاتپنداری در مؤلفه های اصلی ادبیات باقی خواهند ماند؟ و این را هم ما امروزه خوب می دانیم سیستمهای هوش مصنوعی از دادههای جمع آوریشده از دنیای واقعی یاد میگیرند و این دادهها ممکن است به خوبی شامل سوگیریها، تعصبات و کلیشه های دگرگونه باشد که اگر هنگام طراحی الگوریتمها از آنها اجتناب نشود، پایگاههای اطلاعاتی هوش مصنوعی را تغذیه خواهد کرد.
از این رو هوش مصنوعی ممکن است تفاوتها و جنبههای تبعیض فعلی را در بین انسانها افزایش دهد و حتی تشدید کند و همچنیین در دنیای ادبیات خصوصا درداستان نویسی و ودنیای سینما طبیعی است که نویسندگان دوست دارند به آینده فکر کنند. و بدیهی است که داستانهای علمی، تخیلی تنوع فوقالعادهای ازآینده را به ما می دهند ازمستعمرات مریخی گرفته تا شهر سازی هابا بُرج های بلند و مدرن ومناظر جهنمی پساآخرالزمانی.
از این منظرنگاه کنیم آینده ادبیات چگونه خواهد بود؟
وقتی درادبیات،صحبت از آثار برترمیشود به گمانم نکتهای که میخواهم به آن اشاره کنم این است که داستان هابخش فوقالعاده مؤثر و مهمی از گفتمان معاصر و نیز آینده ی ما را شامل خواهند شد چرا که به ما این امکان را میدهند که تاریکی را تعلیق کنیم با دیدگاهی بسیار متفاوت - وما میتوانیم در این شکل از ادبیات ، زندگی دیگران را تصور کنیم، میتوانیم راههای جایگزین برای تعامل با افراد دیگر را تصور کنیم و آثاری در خور و سزاوار جهانی پویا داشته باشیم.
امروزه آمازون حدود 200 رمان جدید را به نام «رمانهای ChatGPT» چاپ کرده است که هر رمان توسط نویسنده انسانی و ChatGPTربات نوشته شده است و بیش از هشصد هزار کتاب دیگراز انواع مختلف. این یک پدیده کاملاً بی سابقه در تاریخ ادبیات و نقد ادبی است.
آینده متون ادبی تولید شده توسط ربات ها به طور کلی کاملاً به استقبال خوانندگان از آنها بستگی دارد. میتوانیم تصور کنیم که اگر این دسته از کتابهای تولید شده توسط ربات ها بسیار محبوب شوند، تأثیر چنین ادبیاتی بر نویسندگان انسانی چقدر مخرب خواهد بود.
اکنون هوش مصنوعی وارد عرصه ادبیات داستانی شده است ربات ها میتوانند از سبک نویسنده داستان تقلید کنند و محتوایی تولید کنند که شبیه نحوه ی نوشتن نویسنده اصلی باشد.حتی میتوانند رمان خودشان را بنویسند. واقعأ ادبیات آینده، آینده ادبیات چه خواهد؟
انتهای پیام/