صورت گل کرده/ به شکوفه های این روستا می آید | یکتاپرس
با شعرهایی از: فرهاد عابدینی/ حمیدرضا شکارسری/ غزل تاجبخش/ کورش مهرگان/ محسن میرزایی/ مژده تمری/ سمانه دانیانیان/ عاطفه غلامزاده
کد خبر: ۱۳۱۸۱۹
۰۹:۳۰ - ۱۵ تير ۱۴۰۲

صورت گل کرده

************************************************************************************

صورت گل کرده/

 فرهاد عابدینی

یک دقیقه مانده به صبح
کجا میروی؟
آجرهای خانه
بوی تو را گرفته
و نقش دیوار
ازتو رنگ باخته
و هوای خانه
پر از نفس های توست
یک دقیقه مانده به صبح
خروس همسایه
هنوز نخوانده
و رهگذران پگاهی
در خواب شیرین اند
و آفتاب
هنوز در نیامده
نه ... یادم رفت
تا تو هستی
آفتاب طلوع نمی کند

--------------(2)-------------

تو از خیابانی می گذری
که به زیبایی و غرور می رسد
و من از کوچه ای
به شعر و بی پناهی
دو خط موازیاند
تا بهم برسند
گل ها را می چینند
بی پناهی را

-دسته می کنند
و در سکوتی سنگین
مهربانی را
-منتشر

************************************************

صورت گل کرده/

حمیدرضا شکارسری

نه رقصیدند
نه شراب نوشیدند
دور از هیاهوی مردان
اما تمام شب نخوابیدند...
*
حدس روشن فیل ها
زلزله ای بود
که فردا بارید
---------(2)---------------------
با انگشتانی که به هر سو شلیک می کردند
هیچ سینه سرخی
سینه سرختر نمی شد
با انگشتانی که دیگر شلیک نمی کنند
سینه سرخ ها بر آتش
سرخ می شوند
-----------(3)-------------------------------
باران، اثر انگشت ها را شست
آفتاب، رد پاها را پاک کرد
ابرها گریختند و گناه سیل
به گردن آسمان افتاد
مظنون همیشگی !!!

**********************************************

صورت گل کرده/

غزل تاجبخش

تکاپو مکن برگ‏ ها ریختند
و سبزینه بر خاک‏ ها ریختند
ملخ‏ها جویدند اندام باغ‏
و سرمست و رقصنده بگریختند
مرا پیکرى مانده بر دست باد
رها کرده خود درهم آمیختند
دل استخوان‏ ها تراشیده شد
مجوّف که در آن شفق ریختند
سد ناله چون سیل فریاد شده‏
فروخفتگان را برانگیختند
تعجب مکن، من همانم، ولى
به یک گوش من حلقه آویختند!
-------------------(2)-------------------------
گرگى نشسته در درون من آهسته مى جَوَد
الماس باطنم، که زلال است و بى‏ غَش است‏
آب دهان زهرى او، مى‏ چکد، غلیظ
بر تارهاى روشن جانى که سرخوش است‏
من با عذاب دایم گرگ درون خویش‏
آن سان شوم که دانه اسپند و آتش است‏
آن برکه‏ هاى پرتپش و شاد دل مدام‏
با پنجه‏ هاى گرگِ درون در کشاکش است‏
امّا چگونه من به دلم، باور آورم؟
ما را حدیث گرگ درون نغز و دلکش است!
گرگ ملول، تنگ دلم، ضجه مى‏ کشد،
او خاطرش ز مَردُم گرگى مشوش است!!

*************************************************

صورت گل کرده

 کورش مهرگان

ردیف ِشعرهایم را
به هم ریخته ای

خوب می دانم:
قافیه را
به  چشم هایت باخته ام

-----------(2)--------------

پیش از تو

کوچه های نرسیدن هموارتر بود
من بودم و
خیالی یکطرفه
در  آستانه ی فصلی  سبز

حالا اما
در  این تابستانِ بی دلیل
من مانده ام و یک شوخیِ کال
کنار انزوای کلمات

فقط نمی دانم
با  این شعرهای بی مخاطب
چه کنم ؟

*************************************************

صورت گل کرده/

محسن میرزایی

«عمل به وصیت برشت» 

زندگی در شهرهای بزرگ
خیلی سخت است آقای برشت
روزگاری یوگی و میکی ماوس و حاجی فیروز می شدیم
و در ورودی فروشگاه ها و رستوران ها می رقصیدیم
و خدا را شکر امورات مان می گذشت
اکنون اما بیلبوردها، عروسک های هیدروژنی
و فروشگاه های اینترنتی
تمام هویت ما را نابود کرده اند
دوستانت یک به یک خود را به دار می کشند
و از افسردگی می میرند
و ما آن شعر معروف را
زیر لب تکرار می کنیم:« همه ی ما می میریم
و این خنده دار است!» 
و بعد با لباس های مبدل 
بر جسد آن ها می رقصیم
و باز خدا را شکر
امورات مان می گذرد
باید منعطف بود
و با روزگار کنار آمد
ببخش نتوانستیم از تو و همکارانت به نیکی یاد کنیم
اصلا چه عیبی دارد
این هم گونه ای به یادآوردن است آقای برشت
وقتی نان همچنان بهانه ی ابدی ست

پ. ن: جمله گیومه از اشعار بوکفسکی

*************************************************

صورت گل کرده/
مژده تمری 

سیگار پشت سیگار ...این داغ داغِ دیدار
رفتی برای یک عید، ماندی...خدانگهدار

شب تا سحر خیالت آغوش می گشاید
مست، از شراب عشقت خالی شدم به یکبار 

این زندگی کنارت رویای هر شبم بود 
خالی نمی شوم از کابوس های بسیار

گفتم کنار قلبت دنیا شبیه رویاست
تو انتقام عشقی از عقل های بیمار

آن هفت شهر عشق و این هفت سنگ جادو
باطل شده پس از تو منظومه های عطار

از بین دست هایم با پای خود تو رفتی
با دست خود سپردی دل را به چوبه ی دار

مهتاب چشم هایم رفت و ستاره بارید
ساحل چه می کند با این آسمان آوار
------------(2)--------------------------
از عاشقی گذشتم، گویا که شهر خواب است
تاثیر می دراینجا مستی که نه، نقاب است

مفهوم زندگی‌ را در شهر خاک کردند
‌تکریم مرده اینجا بالاترین ثواب است

یک عمر مردم شهر مدیون عشق بودند
تنها نشانه از عشق امروز در کتاب است

حک کرده ایم خود را روی هزار تندیس
گویا که نیک بختی جایی درون قاب است

شهری شبیه مرداب با مردمان بی روح
دریای این زمین هم تب کرده و مذاب است

سخت است ماه باشی بالای این سیاهی 
وقتی که درک مردم تصویر روی آب است

من ساحل خیالم در شهر مرده خوها
از عاشقی گذشتم، گویا که شهر خواب است

************************************************
صورت گل کرده/

عاطفه غلامزاده

واگویه های
خاکستری
پوشاند پنجره ی خیال را
اینگونه که حرف می زنم
همزاد تنهاییِ
زنی شدم
که سایه مرگ
بر او افتاده
تسلیت اندوهگین
شبیه پرنده ای
گذر می کند
بر آسمان بافت هایم ....

-----------------(2)-------------

کِل می کشد باد
برای جنونی که می گذرد
از سر زنی که 
می بوسد
پیشانی دیوانگی را 
----------------(3)-----------------
تو
رفتی که نیایی
بهار
دلخوشی برای سرمای
اسفند بود

************************************************

صورت گل کرده/
سمانه دانیانیان

لیلا کوه
سراز پا نمی شناسد
پابه پای شکوفه های درختان
زیبا
و سرمست 
مثل دختر روستایی
که بهار 12ساله می شود
مادرش می گوید
رخت عروس
              و صورت گل کرده
به شکوفه های این روستا می آید
--------------(2)--------------

بریده بریده حرف می زد
واژه دوستت دارم
کامش را سنگین کرده بود
وچشم هایم لکنتش را می خواند

*************************************************

انتهای پیام/

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر:
انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
کوروش مهرگان
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
۰۹:۵۸ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۵
بینهایت سپاس از لطف جناب ابوترابی بزرگ که همیشه به نوشته های بنده لطف داشتند و دارند

از همه ی گردانندگان سایت ادبی یکتاپرس هم واقعا ممنونم

برقرار باشید
ناشناس
Germany
۱۱:۲۰ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۵
سپاس از صحفه پرتلاش یکتا پرس
حسین قمری
Belgium
۱۶:۲۹ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۵
باسلام
( روز قلم مبارک باد )
اشعار هنرمند عزیزمان سرکار خانم سمانه دانیانیان بسیار زیبا و دلنشین میباشد.
سپاس بابت زحمات شما استاد گرامی
شیرکوند
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۱۲ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۶
با سلام وعرض ادب

اشعار هنرمند گلمون سرکار خانم سمانه دانیانیان مثل همیشه بسیار زیبا و دلنشین وجذاب هست و امیدوارم همیشه بدرخشید
الهه
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۱۵ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۶
خانم دانیانیان عالی بودن
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۲۴ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۶
با سلام
روز قلم برهنرمندان عزیز بخصوص سرکار خانم دانیانیان مبارک باد..از اشعار این عزیز استفاده وبهره بردیم.موفق باشید