طالعی نیا، هنرمندی که به نجات نقاشی قهوه خانه ای آمده است | یکتاپرس
اختصاصی یکتاپرس؛ گفتگو با استاد مهدی طالعی نیا/ رضوان ابوترابی
نقاشی قهوه خانه ای نوعی نگارگری نوگرای ایرانی درحوزه هنر عامیانه ست و هنر پرده کشی با قدمتی ۵۰۰ ساله مادر نقاشی قهوه خانه ای و انواع هنرهای سنتی ست
کد خبر: ۱۳۱۲۴۵
۱۲:۳۰ - ۱۰ تير ۱۴۰۲

طالعی،

رضوان ابوترابی؛ میهمان گفتگوی امروز ما، هنرمندی است متواضع و خوشرو، با اندیشه ای بلند که به رنگ ها زبان یاد می دهد تا در تابلوها حرف بزنند،و پاسدار فرهنگ و هنر این مرز و بوم باشند. استاد طالعی نیا تنها کسی است که هنوز در سبک نقاشی قهوه خانه ای فعالیت می کند. و روح تازه ای در کالبد این رشته ی هنری در حال مرگ می دمد.  طالعی نیا با همتی بزرگ به نجات نقاشی قهوه خانه ای برخاسته است:  

لطفا خودتان را معرفی کنید؟ مهدی طالعی نیا هستم متولد ۱۳۵۲ و نقاش قهوه خانه ای و پژوهشگر در حوزه هنر عامیانه پرده کشی.فارغ التحصیل نقاشی از دانشکده هنر یزد۱۳۸۱ و استادکار وزارت میراث فرهنگی تهران.

در مورد نقاشی قهوه خانه ا ی و هنر پرده کشی توضیح دهید: نقاشی قهوه خانه ای نوعی نگارگری نوگرای ایرانی درحوزه هنر عامیانه ست و هنر پرده کشی با قدمتی ۵۰۰ ساله مادرنقاشی های سنتی ست و امروزه در لیست هنرهای منسوخ شده وزارت میراث فرهنگی قرار دارد و گرچه در حوزه نقاشی قهوه خانه ای چند تن به اندازه انگشتان یک دست در حال فعالیت هستند ولی در حوزه هنر «پرده کشی» بنا به گزارش وزارت میراث فرهنگی تهران تقریبا هیچ هنرمند دیگری در تمام ایران مشغول بکار نیست و من به تنهایی در این حوزه فعالیت دارم.

علت منسوخ شدن هنر «پرده کشی»چیست؟: با مدرن شدن جامعه در دوره پهلوی این هنر رو به افول گذاشت ولی بعد از انقلاب و شروع جنگ و سپس شروع تحریم ها و اوج گرفتن مشکالت عدیده ی سیاسی و اجتماعی و اقتصادی این هنر کامال از بین رفت تا آنجا که امروزه حتی پرده خوانان و قدمای پرده خوانی هم که شغل شان پرده خوانی بوده ،قصه های پرده را فراموش کرده اند. از طرفی عدم حمایت وزارتخانه ها و نهادهای دولتی مزید بر علت شده و گویا بودجه وبرنامه ای برای هنر و هنرمند ندارند... از طرف دیگر عدم پژوهش و عدم تولید پرده های جدید ازطرف نقاشان قهوه خانه ای و تکراری شدن پرده اصلی و قدیمی علت منسوخ شدن این هنر سنتی بوده است.

شما در این مورد چه کرده اید و چه دستاوردی داشته اید؟: سال ۱۳۹۴جناب آقای دکتر بهرمان مدیر وقت پژوهشکده میراث فرهنگی تهران مرا به پژوهشکده دعوت کردند. در پژوهشی که من پیرامون هنر منسوخ شده ی پرده کشی داشتم،فهمیدم که بنا به اینفوگرافی: «شاهنامه نگارگری» و «علوی نگاری» و «زنانه نگاری» در تمام مکاتب نگارگری ایرانی از ایلخانی و مغول و تیموری و هرات گرفته تا صفویه و افشار و زند وقاجار وجود داشته است و تنها جریانی که «شاهنامه نگارگری»   و «علوی نگاری» و «زنانه نگاری» در آن وجود نداشته،هنر *«پرده کشی»* از مشتقات جریان موسوم به «قهوه خانه ای» است که هنری است مربوط به ترسیم پرده های نقالی و نقالها که روایتگران قصه های این پرده ها بوده اند و مردم آنها را «درویش» می نامیده اند،این نقاشی های عریض و طویل موسوم به پرده را بر دوش خود حمل نموده و بر دیوارهای کوی و برزن نصب نموده و از روی آن قصه های صرفا مذهبی را برای مردم نقل می کرده اند.هنر«پرده کشی» بقولی از زمان آل بویه آغازمی شود.(کاظم چلیپا،نقاشی قهوه خانه ای وفادار با همه وسوسه ها، تندیس . شماره ،۱۷۲فروردین ،۱۳۸۹ص ۷۹) وبقولی دیگر هنر«پرده کشي» با قدمتی ۵۰۰ ساله از زمان شاه اسماعیل صفوی آغاز می شود(نقاشی قهوه خانه ای نمایشی از فرهنگ ملی و مذهبی ،۱۳۹۴، انتشارات ندای تاریخ، ص۱۱ نرگس ذکرعلی(و )سیر تحول مذامین در شبیه خوانی نشرجهاد دانشگاهی تهران ۱۳۶۶ صفحه .۳۰۰رحیم ناژفر)

میکله ممبره و شاردن، در سفرنامه ها و خاطراتشان ازحضور نقاشی های عریض و طویلی با محتوای مذهبی در زمان صفویه و در شهرهایی مانند تبریز یاد کرده اند. ظاهرا شاه اسماعیل از این پرده ها برای تهییج سپاه درجنگ ها استفاده می کرده و از روی آنها قصه هایی برای تهییج سربازها نقل میشده است.)نقاشی قهوه خانه ای نمایشی از فرهنگ ملی و مذهبی ،۱۳۹۴،انتشارات ندای تاریخ، ص۱۱نرگس ذکرعلی(و )سیر تحول مذامین در شبیه خوانی نشرجهاد دانشگاهی تهران ۱۳۶۶ صفحه .۳۰۰رحیم ناژفر(بر اساس خاطرات سیاحانی نظیر میکله ممبره،پرده های آن دوره بنا به جهان بینی نظام حاکم شامل تصاویر مذهبی و جنگ و سرهای بریده بوده اند که گمان می رود، به احتمال زیاد،نقاشی های عاشورایی بر آنها نقش بسته باشد. بر اساس قدیمی ترین پرده عاشورایی موجود در موزه ی آستان قدس رضوی با قدمتی حدود ۳۰۰ ساله، که قدمت آن به زمان زندیه می رسد،احتماال محتواهای پرده های قدیمی همگی عاشورایی بوده است.(تصویر ۱)

طالعی، هنرمندی که به نجات نقاشی قهوه خانه ای آمده است

این پرده ها با مستند نگاری از مقتل ها،محتوایی صرفا«مذهبی» با رویکرد و کارکرد«روایی» داشته اند. دیوار نگاره های آل بویه و صفویه در شکل گیری این پرده ها تاثیر بسزایی داشته اند و تصاویر این پرده ها،پیش از آنکه روی پرده باشد ،بر دیوارهای مکان های مذهبی دردوره آل بویه و کاخهای دوره صفویه،مانند کاخ چهلستون ترسیم شده است. به نظر بنده دیوارنگاره ی کاخ چهلستون اصفهان که در زمان شاه عباس دوم ترسیم شده تاثیر مستقیمی در شکل گیری پرده های عاشورایی داشته که در مقاله ای مستقل به تفضیل از تاثیر آن بر هنر پرده کشی صحبت خواهیم کرد. پرده ها کم کم تغییر و دگردیسی پیدا کرده و ساختاری اسطوره ای مبتنی بر قهرمان واسب سفید و ضد قهرمان بر آنها حاکم شده و از طریق اعمال پرسپکتیو مقامی، در دوره قاجار، تبدیل به«پرده های درویشی » می شوند .(تصویر ۲)

طالعی،

طبق پرده ی درویشی عاشورایی ۲۰۵ ساله ی کاخموزه گلستان،که قدیمی ترین نمونه ازپرده های درویشی ست،سنه ی ۱۲۳۱ هجری قمری بر آن نقش بسته و متعلق به دوره ی فتحعلیشاه قاجار ست، در این دوره همچنان وحدت موضوعی بر پرده حاکم و فقط قصه های«عاشورایی» بچشم می خورد و در این دوره، شیوه ی ترسیمی پرده ها کامال استادانه و در حوزه ی«هنرهای سنتی»و وفادار به شیوه ی نگارگری کالسیک ایرانی ست.

طالعی،

بر اساس مستندات بصری و پرده های نقالی موجود،در دوره های بعدی روایات و تصاویر پرده های موسوم به درویشی،از موضوعات دیگر علوی و تاریخی و تاریخ معاصر آن دوره و حتی قصه های فولکلور و بومی نیز بهره برده و در شیوه ی ترسیم،عامیانه تر میشود و از حوزه ی«هنرهای سنتی»با آن چیره دستی هنر های سنتی، خارج و وارد حوزه« هنر عامیانه » با آن خام دستی مربوطه می شود و از انواع دیوار نگاره های حمام ها و بقعه ها و امثالهم در تصویر سازی آنها استفاده می شود. در این دوره همچنان که گفته شد،کم کم شیوه ی ترسیم پرده از فرم های خام دست و عامیانه بهره برده و رسما از حوزه ی «هنرهای سنتی» خارج و وارد حوزه ی «هنرهای عامه» می شود و نقاشان خودآموخته و استاد ندیده نیزمشغول به هنرنمایی می شوند و مسائل روز را در قالبی معاصر و با فرمهای معاصر در قالب نوعی «هنر عامیانه معاصر» با محوریت «رسانه» در دسترس عموم قرار می دهند.(تصویر ۴)

طالعی،

ثیرات انکار ناپذیری بر شکل گیری نقاشی های بقعه ها، تا پرده های درویشی داشته اند،تا آنجا که تطبیق تک تک پرسوناژها در پرده های درویشی نشان می دهد که تمام این پرسوناژها پیشتر در دیوارنگاره های سقا نفار ها و بقعه های گیلان و مازندران استفاده شده اندکه بقعه های بیزکی جویبار مازندران و سقانفار چمازکتی قائم شهر و سقانفار کجا تکیه بابل از آن جمله هستند «از آستارا تا استرآباد.منوچهر ستوده.سال ۱۳۶۶» همچنین دیوارنگاره های بقعه هایی مانند سقانفار کیجا تکیه ی بابل نشان می دهد که گهگاه در میان این نقش مایه ها،تصاویر اسطوره های ملی و مذهبی و اِِلمانهایم چینی توامان در کنار هم وجود داشته اند. در طول این ۲۰۵ سال،پرده های نقالی موسوم به پرده درویشی، تنها با یک الگوی ثابت ))عاشورایی(( ساخته می شده اند(تصا ویر ۱۶ الی ۲۰) و در وسط کادر حضرت ابوالفضل العباس ع در حال جنگ با مارد بن سدیف ثعلبی و در گوشه سمت چپ حضرت سیدالشهداء اباعبدهللا الحسین ع و حضرت علی اکبر ع و در پایین کادر مار غاشیه و نکیر و منکر و ملک دوزخ و امثالهم با دیدگاهی معاد باور و صرفا مذهبی ترسیم می شده است.تا اینکه پس از ۲۰۵ سال برای اولین بار، اولین نمونه از«پرده درویشی شاهنامه ای»توسط اینجانب مهدی طالعی نیا با بهره گیری از بخش میانی شاهنامه)بخش پهلوانی(وبا قصه هاینظیر؛بارگاه سام،تولد زال،تولد رستم،تولد سهراب،جنگ های رستم،هفت خوان رستم،سهراب کشی تا کشته شدن رستم بدست شغاد ساخته و در پژوهشگاه وزارت میراث فرهنگی تهران رونمایي و موفق به کسب نشان ملی شد. این پرده توانست تعریف قدیمی هنر پرده کشی را پس از۵۰۰ سال تغییر دهد و از این پس هنرپرده کشی دیگر هنری صرفامذهبی نبوده و طبق تعریف جدید،هنر پرده کشی هنری ست«ملی و مذهبی» که در آن عالوه بر شمایل ائمه اطهار، شمایل پهلوانان و اساطیرملی نیز ترسیم می شود.(تصویر ۵)

طالعی،

در ادامه «اولین پرده درویشی پیش شاهنامه ای »با بهره گیری از بخش نخستین شاهنامه(بخش اساطیری) با نام سوگ ایرج و با روایاتی نظیر،زندانی شدن ضحاک بر دامنه ی البرزکوه،قیام کاوه ،پادشاهی فریدون تا پادشاهی منوچهر شکل می گیرد . ( تصویر ۶)

طالعی،

در ادامه ی تولید پرده های شاهنامه ای، تولید« اولین پرده درویشی زنانه»که با الهام از حضور زنان در ادبیات ملی نظیر شاهنامه شکل گرفته، جریان« پرده کشی» و به تبع آن جریان «پرده خوانی» را وارد حوزه ی جدیدی کرده که در طول تاریخ این هنر(که همیشه مردانه بوده) بی سابقه بوده است.(تصویر۷)

طالعی، هنرمندی که به نجات نقاشی قهوه خانه ای آمده است

سپس در ادامه و در سال ۱۳۹۸ اولین پرده درویشی علوی با موضوع جنگ های حضرت علی ع شکل و در پژوهشکده وزارت میراث فرهنگی رونمایي می شود و سپس در سال های بعد ۳ پرده ی علوی دیگر با موضوع زندگی گهربار امیرالمومنین علی ع ساخته می شود (تصاویر ۸ الی۱۰)

طالعی،طالعی،

طالعی،

در ۱۴۰۰ با جمع بندی همه ی این پرده های علوی، «اولین پرده درویشی جامع علوی» با بهره گیری از زندگی گهربار امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السالم و جنگ هاي ایشان و فضائل و علم و معرفت آن حضرت نیز توسط اینجانب مهدی طالعی نیا ساخته شد و گفتنی ست که در طول تاریخ پرده کشی، تا پیش از این«پرده کشی علوی» مرسوم نبوده است و پرده ها با محتوایی صرفاعاشوراییترسیم می شده است.(تصویر۱۱)

طالعی،

با توجه به «احیائ جریان پرده کشی و نقاشی قهوه خانه ای»،تولید این پرده های جدید،جریان نوینی را درحوزه ی هنر پرده کشی و نقاشی قهوه خانه ای رقم زده که اِلمان ها و محتوای هنر معاصر را دارد و می توان آن را جریان *«نو قهوه خانه ای»*نامید و که در ادامه تالش شده تا این جریان را سوای استفاده از ادبیات کالسیک، برای ورود به حوزه ی هنر معاصر،با ادبیان معاصر و مدرن ایران بیامیزد و با ترسیم پرده نقالی«بوف کور»اثر صادق هدایت،جریان سنتی وکهنه ی پرده کشی را به سمت و سوی جریان *«نو قهوه خانه ای»*پیش برد(تصویر۱۲) 

طالعیهمچنین پرده درویشی آالشت،تالشی ست برای ورود این هنر به حوزه ی *اقوام* و آداب و سنن و قصه های اقوام و ترسیم جغرافیا و تاریخ و مدنی ِت روستایی ،با استفاده از روایات و قصه های فولکلور ست.(تصویر۱۳)

طالعی،

در ادامه با احساس خالئی عمیق در حوزه ی پرده کشی که حضور کودکان ابدا در آن به چشم نمی خورد،با ترسیم« پرده درویشی خاله سوسکه» که با الهام از ادبیان و اشعار عامیانه در *حوزه کودک* ،مانند قصه «خاله سوسکه» و اشعاری چون «دویدم و دویدم» و قصه هایی نظیر« بز بز قندی»،ادبیات و سنت های دیرینه ایرانی را در حو زه کودکان معرفی نماید.(تصویر ۱۴)طالعی،

اولین پرده درویشی کودکانه با نام «پرده درویشی خاله سوسکه» تلاش می کند با حفظ فرم سنتی و با الگوی نقاشی قهوه خانه ای،مسائل و معضالت اجتماعی زنان و کودکان را مطرح کند.این پرده نقالی باظاهری کودکانه تالش می کند تا خشونت علیه زنان را توضیح داده و همچنین یک نوع فمینیسم ایرانی را تبیین کند و از منظر جامعه شناختی و اسطوره شناختی نشان دهد که چگونه زن در دوره ی معاصر به آن حد از بلوغ فکری رسیده که همچون رستم و اسفندیار،هفت خوان اسطورهای خویش را در بستر واقعی جامعه طی کند وحقوق ازدست رفته ی خویش را مطالبه نماید و هویت و استقلال شخصی و شعوری خویش را بازیابد. همچنین از منظر عرفان، سیر و سلوک عاشقانه عا فانه، با  نمایندگی آقا موشه مطرح می شود و نمادهایی چون نردبان طلا و دیگ آشی که آقا موشه در آخر در آن مستحیل می شود، بوضوح منظر عرفان و سیر و سلوک عاشقانه را رمزپردازی و رمزگشایی می کند.در حاشیه ی این پرده از حقوق حیوانات نیز صحبت می شود و به کودکان می آموزد که حیوانات بخش مهمی از زندگی ما انسان ها هستند.

پرده ی خاله سوسکه حوزه ی پرده خوانی را نیز دچار تغییرات عمده ای کرده و قالب حماسی پرده خوانی را شکسته و آن را وارد حوزه ی عامیانه و کودکانه نموده تا در  کنار سیاه بازی و روحوضی و موسیقی لاله زاری و خیمه شب بازی،بجای گویش حماسی،گویش عامیانه را به پرده خوانی تحمیل و وارد کرده باشد که در نوع خود و در طول تاریخ پرده خوانی اتفاق شگفت ی ست و دیگر در پرده خوانی از لحن قلدرانه و حماسی خوانی و داد و فریاد خبری نیست و لحن کودکانه و قصه گویی دلنشینی جای آن را گرفته است. امید ست که این پرده های جدید که مشابه آنها هرگز در طول تاریخ نقاشی قهوه خانه و هنر پرده کشی وجود نداشته، بتوانند معانی کمرنگ شده ی سنتی که مفاهیم مدرن و معاصر بسیاری در آن ها نهفته را دوباره جانی تازه ببخشند.

انتهای پیام/

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: