به گزارش یکتاپرس حضور پرنیان در سالن «آرتمس» شهر صوفیه بلغارستان و درخشش در پنجمین دوره از رقابتهای تکواندو قهرمانی نونهالان جهان اصلاً اتفاقی نبود. از ۵سالگی برای دیدن چنین روزی عزمش را جزم کرد. در باشگاههای مختلف جنوب شهر دوره دید و تمرین کرد تا چندی پیش با اعضای ۶نفره تیمملی همراه شود و در مسابقاتی که با حضور ۶۶۹تکواندوکار از بیش از ۹۰ کشور برگزار شد به عنوان نماینده حوزه جنوب غرب حریفش را از پیش رو بردارد و روی سکوی قهرمانی بایستد.
صلابت نگاهش یاد لحظات پایانی رقابت برابر حریف تایلندیاش «سانگ تونگ» میاندازدم. برای گفتن از تجربیاتش هم مثل همان روز آماده است و باوجود سن کم با مقدمهچینی و بهخوبی صحبت میکند: «تلویزیون استعدادم را کشف کرد. با پخش مسابقات تکواندو، میخکوب تلویزیون میشدم. خودم را جای تکواندوکار میگذاشتم و در ذهنم با حریف مبارزه میکردم. خودم خوب میفهمیدم که در رزمی استعداد دارم. از ۵سالگی ورزش را با ژیمناستیک شروع کردم اما با حمایتهای خوب پدر و مادرم به ۶ماه نرسید که به تکواندو روی آوردم. من کوچکترین فرد کلاس خانم «اختر کیانی» بودم. دیگر بچههای کلاس پیشرفته و ارشد بودند، ولی به جای سرخوردگی، برای رشد، همپای آنها تلاش میکردم. در تمام این سالها در مجموعههای ورزشی فرهنگسرای بهمن و قیانوری دوره دیدم و زحمت کشیدم تا به اینجا برسم.»
ببینید | ۸سال آرزو و قهرمانی در یک دقیقه و ۳۰ثانیه | این دختر قهرمان جهان از هادی ساعی درس گرفته بود
چند ماه دور از خانواده
روزهایی که خیلی از همسالان ۶-۷سالهاش وقتشان را در کنار خانواده و به گردش سپری میکردند او مستقل شدن را تمرین میکرد: «هیچ اجباری در کار نبود. من خودم عاشق تکواندو بودم، از اینکه اوقاتم به جای حضور در مهمانی، در باشگاه صرف تمرین تکواندو شود عشق میکردم. مربیام خوب متوجه این موضوع شده بود. خیلی زود در همان سنین کم شرکت در مسابقات و کسب مدالهای منطقهای، استانی و کشوری برایم رقم خورد. سال۹۷ نفر سوم مسابقات کشوری، سال۹۸ نفر دوم و سال۱۴۰۰ نفر اول این دوره از مسابقات شدم و سال۱۴۰۰ در مسابقات اپن ترکیه هم مدال قهرمانی کسب کردم. حدود ۳ماه پیش عضو تیم ملی تکواندو نونهالان شدم و در مسابقات جهانی مدال طلا کسب کردم.»
شرکت در مسابقات جهانی و دست پر برگشتن برای دختری به سن و سال او اتفاق کمی نیست. برای گفتن از تجربیات آن روز انگار پر از حرف است: «اگر استاد محمدیان سرمربی تیم ملی، کنارمان نبود، نمیدانم اوضاع چطور میشد. این اولین تجربه دوری طولانی ما از خانواده بود. حدود ۲-۳ماه در اردو بودیم. در تمام شب و روزهای این اردو هرکس دلتنگ خانواده میشد و نیازمند همدردی بود، سراغ استاد محمدیان میرفت. خودش مادر نیست اما علاوه بر مربیگری حرفهای در تمام این مدت برای همه بچهها مادری کرد و حقش بود که در این دوره از مسابقات به عنوان بهترین مربی جهان انتخاب شوند. خیلی جالب بود که شروع اردو ۱۵روز در همدان بود و مابقی اردوها در تهران برگزار میشد درحالی که خانه خود استاد هم تهران بود و میتوانست برود خانه خودش و سر تمرینها پیش ما برگردد، اما پابهپای ما در اردوها بود و او هم در دلتنگیهای دوری از خانواده با ما همراه بود. در مسابقه هم برخوردشان عالی بود. من خودم در فینال مسابقات وقتی ۳ بر صفر عقب افتادم، مثل خیلی از مربیها من را با استرس کوچ نمیکرد و طوری به من انرژی دادند که جلو افتادم و پیروز میدان شدم.»