گروه فرهنگ و هنر یکتاپرس، مرضیه منجزی اهل اهواز است و از شهروندان دنیای شعر و ادب . او مدتی ست به هنر گویندگی و دکلمه روی آورده و با دکلمه زیبای شعر ها و متون، سعی در تکوین و ترویج این هنر در میان قشر جوان را دارد.
گفتگویی با این شاعر و هنرمند داشتیم که می خوانیم:
* از چه زمانی وارد دنیای هنر شدید ؟
باید بگویم ، خوشبختانه این هنر بود که از بچگی دست هایم را گرفت و پابپای من تا به امروز آمد. ابتدایش با خواندن کتاب های شعر آغاز شد، بعد شعر ، برای این که بسرایمش قلم و کاغذ را دستم داد. مشغول به سرودن بودم که ناگهان سر از دکلمه شعر در آوردم .
و با همتی بزرگ سال ها به تمرین دکلمه پرداختم . اما نه اطلاعات کافی داشتم و نه کسی که از او بیاموزم . تا این که آشنایی من با دنیای حرفه ای فن بیان از کلاس های پربار استاد جعفری زاد شروع شد و از محضر ایشان علم و هنر فن بیان و گویندگی را آموختم .
*کارهای هنری چه تاثیری در سلامت روان می تواند داشته باشد؟
در علم روانشناسی گاهی برای درمان بیماران ،آنها را به سمت کارهای هنری مثل نقاشی و موسیقی سوق میدهند. و ذهن بیمار را از اضطراب و تلاطم دور می کنند که خیلی تاثیرگزار هم هست. بی تردید آرامشی که هنر به آدمی می دهد ، چیزی از راه رفتن روی ابرها کم ندارد.
*دوست دارید با استادان بنام دنیای فن بیان و سخنوری آشنا شوید؟
بله خیلی دوس دارم با دکلماتور های معروف همکاری داشته باشم. چون دنیای دکلمه دنیای بزرگی ست . ما خوب می دانیم که در جای جای دنیا، خیلی ها سخنرانی می کنند ، خیلی ها شعر می خوانند ،اما آن شخصی در این راه موفق است که بتواند با قدرت و فن بیان خود ، صدایش را مثل عطر روی واژه ها بپاشد تا شنونده با رغبت تمام آن ها را نفس بکشد.
*دیدگاه شما نسبت به هنر و خلاقیت چیست؟
بی تردید هنر، زندگی را برای انسان ها از یکنواختی در آورد و فکر خلاقیت و زیبا کردن زندگی خیلی زود ذهن آدمی را درگیر خود کرد.
بدین سبب هنر به شکل های مختلف به وجود آمد. در جایی خواندم که نوشته شده بود : ستارگان زیبایی خود را مدیون بی نظمی شان هستند. و شاید همین زیبایی ستارگان انسان را به سمت خلاقیت های متنوع کشید که امروزه هنر انسان در هیچ نهایتی نمی گنجد و روز به روز هم فراتر می رود . بنظرم هنر برای بزک کردن زندگی به وجود آمد. تا تمام به لحظه ها زیبایی ببخشد.
*اگر میتوانستید چه جیز را راجع به خودتان تغییر میدادید؟
من اول سعی می کردم آینه های خانه ام را عوض کنم ، و از آن ها می خواستم که شکل واقعی من را به من نشان بدهند . انسان تا خودش را با چشم دل نبیند ، دیدار دیگران هم برایش مفهوم زیبایی نخواهد داشت. کاش می شد آدم به خودسازی بپردازد . و با آینه ها کنار بیاید.
اگر داری یک قدرت فوق العاده بودید چه چیزی را برای مردم تغییر میدادید ؟
انسان بیشتر از هر چیزی به مهربانی، صلح و لبخند نیاز دارد . من اگر توانش را داشتم در تمام دنیا بذر مهر و دوستی می کاشتم . و واژه جنگ را از تمام کتاب های لغت پاک می کردم . حال که چنین قدرتی ندارم ، اما می توانم بگویم ،اگر ما بخواهیم در روابط فردی و اجتماعی و روابط احساسی خودمان، با چالش های کمتری مواجه شویم،و اصول درست حرف زدن و ارتباط برقرار کردن را در الویت قرار بدهیم. می توانیم به ارزش های نهفته ی خودمان پی ببریم.
*و حرف آخر ؟
بنظرم بزرگترین معضل جامعه ما در این هست که همیشه سعی می کنیم به جای خودمان، رفتار دیگران را زیر ذره بین قرار بدهیم و متاسفانه به خیال خودمان در تلاش اصلاح رفتار دیگران هستیم. اما ایکاش لنز دوربین ها را پاک کرده و از سمت دیگران به سمت خودمان می چرخاندیم و می دانستیم که برای گرفتن عکسی زیبا از خودمان، باید به تعریف زیبایی دست پیدا کنیم.
*ممنونیم از شما بخاطر این مصاحبه صمیمی.
این وظیفه من است که از شما و یکتاپرس تشکر کنم که اینقدر به هنرمندان جوان بها می دهید و در معرفی و حمایت ار آن ها تلاش می کنید.
انتهای پیام/
منم گهگاهی کلماتی ردیف وار بصورت شعر جاری میشن رو زبانم
شعر و گویندگی رو هم خیلی دوس دارم اماهنوز تلاشی براش نکردم