گروه فرهنگ و هنر یکتاپرس، فرزانه تاک، متولد 1355 کرمان است، دیپلم گرافیک،لیسانس و فوق لیسانس نقاشی از دانشگاه هنر تهران و تربیت مدرس، و دکتری فلسفه هنر از دانشگاه علوم تحقیقات تهران را دارد و تاکنون حدود سی نمایشگاه گروهی و یک نمایشگاه انفرادی در خانه هنرمندان داشته است. از سال 1386 در دانشگاههای آزاد و دانشگاههای غلمی کاربردی مشغول تدریس است و آخرین نمایشگاه گروهی وی با عنوان زن در سکوت، در گالری ایده در اسفند 1399به نمایش درآمد. و قراراست تابستان امسال نمایشگاه های گروهی در شهر تورین ایتالیا و همچنین بدروم و استانبول ترکیه داشته باشد.
در یکتاپرس گفتگوی کوتاهی با ایشان داشتیم که با هم می خوانیم
* تعریف شما از هنر چیست؟
در ابتدا باید گفت هنر تعریف ناپذیر و امری است لایتناهی. در طول تاریخ و در فرهنگهای گوناگون تعاریف متفاوتی را به خود اختصاص می دهد که این تعاریف تنها میتواند آن افق نگرشی که در آن زمان نسبت به آن داشته اند را باز نمایاند نه کلیت و ذات هنر را. به عنوان مثال در برهه ای از تاریخ هنر و صنعت با یک واژه" تخنه "مطرح می شد. بعدها شاهد تفکیک تعریف هنر ازصنعت هستیم و هر کدام تعاریف جداگانه ای یافتند. امروزه می تواند مرزهای تعریف شده دوباره تغییر نمایند.
*شما به عنوان هنرمند چه اندیشه و تفکری را در این وادی دنبال می کنید؟
آنچه من به عنوان زیر بنای فکری، درآثارم دنبال می کنم موضوعی است که در پایانامه عملی دوره فوق لیسانس به آن پرداختم، با عنوان "از کجا آمده ایم ، به کجا می رویم ، ما که هستیم" این موضوع با اقتباس از شعر مولانا صورت گرفت که چنین می سراید:
از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود؟
به کجا میروم آخر ننمایی وطنم
مانده ام سخت عجب، کز چه سبب ساخت مرا
یا چه بوده است مراد وی از این ساختنم
در این مرحله از کارم با توجه به موضوع اشاره شده، به تدریج از فضای انتزاعی به فضای فیگوراتیو روی آوردم و انسان به عنوان محور اصلی در مراحل گوناگون زیست در این جهان - در کارهایم نمایان شد. در برخی از آثارم به زهدان و یا رحم مادر اشاره دارم که مراحل نخستین خلقت انسان در آن شکل می گیرد ودر برخی مراحلی از زیستن و یا مرگ که مرحله خروج انسان از این جهان است را نمایش می گذارم.
در پی این کنکاش دریافتم این تفکر دغدغه فکری برخی از هنرمندان دیگر نقاط جهان هم بوده است که از آن جمله می توان به اثری ازپل گوگن با همین موضوع اشاره کرد. هنرمندی که به شیوه نمادین بدان پرداخته است. سئوالی که به دور از محدوده های مکانی و زمانی برای هر انسانی قابل تأمل است. گرچه انسان دارای مرزهای جغرافیایی است لیکن اندیشه و تخیلات وی بی مرز است.
همچنین پاسخ هر هنرمندی به این سئوال می تواند بر سبک و چگونگی پرداختن او به انسان درآثارش تأثیر بگذارد به همین دلیل گرچه سئوال یکی ست اما پاسخ ها متفاوت است و همین باعث شده تا تصاویر متنوعی خلق شود. در واقع هر اثر هنری نتیجه دریافت انسان از این جهان است.
* ما برای چاپ در این گفتگو دو نمونه از آثار شما را انتخاب کرده ایم. توضیحی در باره این کارها میدهید؟
در اکثر آثارم انسان صورت های گوناگونی به خود می گیرد در برخی تبدیل به پرنده هایی می شوند که سر انسان دارند و در برخی به گونه های دیگر که اشاره ای است به مراتب انسانیت.و آنچه بیش از همه در آثارم بدان پرداخته ام جسم انسان است که فانی است رویکردی که زوال این جسم را به تصویر می کشد. که در اثر شماره 1 نمایان است.
(تصویر شماره 1)
اثر بعدی ( تصویر شماره 2) را مایلم با توجه به تحلیل و تفسیری که جناب آقای دکتر شعیری نشانه شناس،معنا شناس، منتقد ادبی و هنری ایران از این کار داشته است مطرح نمایم: "در این تصویر صحنه شطرنج به ریلی در حال حرکت تبدیل شده است ودر آن لایه های متفاوت مهره های شطرنج دیده می شوند. بعضی از مهره ها محو و تبدیل به جنین شده که از درون آن نوعی زایش و تولد صورت می گیرد، این زایش تابع شرایط و بافت موقعیتی است که وضعیت جهان را نشان می دهد. و به گونه ای که لایه هایی از جهان را می نمایاند. و رویدادهایی که در آن رخ میدهد و وابسته به چند شرایط و موقعیت دارد. جنبه نمادین چیزها با جنبه های انسانی ترکیب می شوند و هر تولد یک رنسانس است. در عین حال این رنسانس با وضعیت قبلی در آمیخته میشود که همان وضعیت مجسمه و مهره های شطرنج هستند، این وضعیت بینابینی همان ضعیت انسانی و فرا انسانی است که ما را با خودش مواجه میکند. همواره جهان تبدیل به یک مسابقه و یا پویش و پیمایش می شود، بطوریکه ابتدا و انتهای آن مشخص نیست. در واقع جهان در حال حرکت و شدن است و درون آن رقابت شکل میگیرد و زایش مشکلات ویچیدگی ها را به همراه می آورد که دست از سر جامعه انسانی بر نمی دارد، و لایه های عظیمی از مصائب که همواره عبور از آن هم ممکن می شود، بطوریکه لایه های روشن و تیره این وضعیت رقابتی را به وضوح نمایان می کند .
(تصویر شماره 2)
حضور جنین در صفحه شطرنج گویا ی آن است که همواره یک انتظار وجود دارد. زایش هر موجود زنده آغازی است برای رقابت و حرکت. انتظار حرکت و جابجایی از نوزادی که از جنین سر بر آورده تا روزی این انسان مهره ها را بدست گیرد و به حرکت درآورد. بنابراین هر تولد نوید بخش آغاز حرکتی است برای آینده و تغییر و تحول. برای فردایی که نرسیده اما می دانیم وجود دارد. مهره های شطرنج در انتطار هستند تا این انسان روزی آن را بدست بگیرد و به حرکت در آورد، و به تحلیلی دیگر جهان همواره آماده و پذیرای نیروهایی است که آن را به حرکت در آورند.
انتهای پیام/