گروه فرهنگ و هنر یکتاپرس،سال ۱۳۴۵ با کمک «حسین توفیق» به تهران منتقل شد و در دبیرستان به تدریس پرداخت. عصرها، همکار ثابت توفیق بود که پس از مدت زمانی کوتاه، به معاونت حسین توفیق که سردبیری مجله را به عهده داشت، رسید. صفحهبندی واصلاح و آماده چاپ کردن مطالب و بعدها داشتن ستون ثابتی با عنوان «هشت روز هفته» او را به شخصیت هایی دوست داشتنی مانند: میرزاگل، عبدالفانوس، ریش سفید، لوده، گردن شکسته فومنی و...تبدیل کرد .
اما در سال 1350بعد از توقیف مجله توفیق که طنزهای گزنده اش در دوره پهلوی زبانزد همگان بود ، مجددا سراغ تدریس رفت و در سال 1352 با شهید رجایی آشنا و دوستی عمیقی پیدا کرد . چنان که در دوره ریاست جمهوری شهید رجایی مشاور فرهنگی ایشان شد.
او در آبان ماه ۱۳۶۹ اقدام به نشر اولین شماره هفتهنامه گلآقا کرد که با استقبال باور نکردنی مردم از این مجله، روبرو شد. و در مدت نیم ساعت تمامی نسخههای اولین شماره هفتهنامه گلآقا، در سراسر تهران به فروش رفت (شمارههای سال اول گلآقا بعداً در تیراژ وسیع تجدید چاپ شد).
مجله گلآقا از هر قشری خواننده داشت، و در حوزه طنز جایگاه ارزشمندی پیدا کرد . چنان که در اولین نمایشگاه مطبوعات که در اردیبهشت ۱۳۷۱ همزمان با «چهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران» برگزار شد، گلآقا از میان تمامی نشریات کشور، مقام اول را از آن خود کرد . و لوح بلورین و تقدیرنامه نمایشگاه مطبوعات به گل آقا داده شد . در دومین نمایشگاه مطبوعات هم (اردیبهشت ۱۳۷۲) جایزه دوم نمایشگاه نشریات کشور را نصیب خود کرد.
پس از آن جایزه مقام اول جشنواره مطبوعات (اردیبهشت ۱۳۷۳) در سومین نمایشگاه مطبوعات،به گلآقا اهدا شد و کمیته آیین نگارش اولین جشنواره مطبوعات، متشکل از اعضای گروه نگارش فرهنگستان ایران، گلآقا را به عنوان نشریه برتر در زمینه درستنویسی و حراست از حریم زبان و ادب فارسی تأیید و برای احراز مقام اول به هیأتداوران جشنواره مطبوعات معرفی کرد.
در بیوگرافی او آمده است: کیومرث صابری نامور به گل آقا با کار خود، میزان تحمل مسئولان را پس از انقلاب تا حدی بالا برد.بی تردید نوشتههای او در نظیرهسازی از منابع غنی ادبیات فارسی، فوقالعاده بود. و شیوه نگارش ایشان، سهل و ممتنع و غیرقابل تقلید بود.
صابری در سال ۱۳۴۵ ازدواج کرد. و درگذشت پسرش در سانحه اتومبیل (سال ۱۳۶۴) اندوهی بزرگ برای صابری به همراه داشت. اما او همچنان با عزمی راسخ از هدفش که شادیآفرینی و مقابله با مفاسد بود، دست برنداشت و در راستای تربیت نسل آینده طنز کشور نام بزرگی از خود به یادگار گذاشت.
همانطور که گفته اند: شخصیت گلآقا در «دو کلمه حرف حساب» شخصیتی بود دانا به امور، یک دنده، مستبد، جدی و مدیر که همیشه حرف اول را میزد و گوشش به حرف هیچکس بدهکار نبود. عینک و عصا و قلم، از ملزومات شخص گلآقا بود. او در سال 1370 امتیاز انتشار دو نشریه ماهنامه گلآقا و همچنین انتشار اولین سالنامه گلآقا را هم گرفت، تا این که مرد بزرگ دنیای طنز در 11 اردیبهشت 1383 به علت بیماری سرطان خون در بیمارستان مهر تهران آخرین لبخندش را جا گذاشت و رفت.
انتهای پیام/