به گزارش گروه فرهنگی یکتاپرس، فرنگیس حقیقی شاعر، درباره موضوعات مختلف در رابطه با شعر با خبرنگار
فرهنگی یکتاپرس گفتگو کرد.
بیوگرافی کوتاه از خودتان برای ما بگویید
فرنگیس حقیقی هستم . متولد یک روز سپید و برفی از دومین ماه زمستان. مادرم نسب شیرازی و پدر ریشه در جنوبی ترین نقطهی ایران دارد. بهارنارنج های اردیبهشت و موجهای آبی دریا بی تاثیر نبوده در سرودن، کلام من نیست، زبان طبیعت شدم که زبان عشق است.
چرا عاشقانه؟ صلح از جایی که سلم و امنیت ست میآید.
جایی که امنیت باشد، مهر و دوستی وجود دارد. عشق درست در چنین جایی به وجود میآید. جایی بدون خشم و کینه و جنگ...، بنظرم شعر عاشقانه، حسرت صلح یک سرزمین میتواند باشد.
طرفدار شعر کلاسیک هستید یا شعر امروز ؟
شعر کلاسیک اقتضای زمانهی بسته ست.
در این سرزمین دقت کنید موسیقی و نوای حزن انگیزش بیشتر ست و ترانهها و سرودههای کلاسیک با آن گره خورده است.
شعر کلاسیک بسته به فضای زمانه اجازه می دهد سخن بگوید ولی در عین حال، وقت قضاوت بشود گفت چیز غریبی نگفته، هر کسی تفسیر خودش را میتواند داشته باشد و میتوان آن را منکر شد. نگاه کنید به تاریخ معاصر شعر نو، هرگاه در جامعه فضای بازتری برای گفتن وجود داشته، بیشتر گفته شده و میدان داشته، معنای واضحتری دارد.
شعر چیست؟
شعر درونی ترین احساس و کلام ست که در بهترین حالت هم ، باز گویای حس و تجربهی شاعر نیست.
به قول ابتهاج شما برای توصیف میز در نهایت بعد توصیفی که کامل نباشد، میز را نشان میدهید، اما شعر توصیف درونیات کودکی ست بالغ که بال بال می زند به وسع آتشی که دستش را سوزانده و شدت درد و سوختنش را بیان کند. من به نسبت قرابتم با کودک یا نزدیکی حس انسانیام، آن درد را درک میکنم به وسع نه کامل...، بنابراین زبان برای بیان بیرونی ساخته شده و گفتن احساس درونی با کلمات بسیار سخت ست.
موسیقی یا شعر؟
شعر بیان احساسات شاعر به زبانیست که سخن میگوید. همین شعر را حالا ترجمه کنید به زبانی دیگر، ترجمه هرقدر گویا باشد باز هم برمیگردد به فرهنگ و رسوم و درک کلمات سرزمین مبداء.
موسیقی یک سرزمین اما میتواند زبان مشترک باشد و مخاطب ارتباط برقرار کند با تجربیات و درک درونی و شخصی و منحصر به فرد خودش.
توصیه به شاعران جوان؟
بیشتر و بسیار یاد بگیرند، نترسند.نقطه و سکوی اولی وجود ندارد و باید هر روز رشد کنند.در نوع خودشان با تمام تلاش، بهترین ممکن باشند.از نقد شدن نترسند، اغلب منتقدها نه همه، کتاب شعر ندارند.
برای چاپ اثر دچار هیجان نشوند و مطمئن باشند که ده سال بعد با افتخار در مورد آن اثر صحبت میکنند؟
مهم نیست که اسم شما را نشنیده باشند، مهم است که بخشی از شعر شما را وقت خواندنتان، زمزمه کنند.
آنجا درست جاییست که شما شاعرشان شدهاید.
انتهای پیام/