ادبیات جهان باید به نجات معنا بیاندیشید | یکتاپرس
مراد قلی پور: شعر جهان در جغرافیای زبان فارسی در حال تولدی جدیدتر است. بدنی تازه و بکر که با نام "نجات معنا" متولد گشته است.
کد خبر: ۹۸۳۵۶
۰۹:۱۵ - ۱۳ شهريور ۱۴۰۱

ادبیات جهان

یادداشت: مراد قلی پور
شعر امروز جهان، شعر نجات معناست. نه معنا گریزی و نه بی معنایی و نه معنای معناها. ادبیات جهان نیازمند این است که به نجات معنا بیاندیشید.
بنیان شعر 1400  بر نجات معنا استوار است که در واقع مرکز توسعه پروژه نجات معناست .این پروژه خودساخته در ایران با نام شعر 1400 در حال شکل گرفتن است. متن هایی وجود دارند و طبیعتا شکل یافته اند که در ذات خود این آمادگی را دارند که معانی را نجات دهند.
شعر در جغرافیایی بزرگ تر بر اثر ارتباطات بی حد و حصر جهانی در ایران تبدیل به پیامی جهانی شده است. گویا مرکز توسعه شعر جهان در جغرافیای زبان فارسی در حال تولدی جدیدتر است. بدنی تازه و بکر که با نام "نجات معنا" متولد گشته است.
بیش از هر چیزی باید این مرکز توسعه و پروژه گسترده شعر را معرفی درست نمود . این پروژه محصولی گلخانه ای نیست بلکه حاصل ابر خلایی است که در ارتباطی پر ازدحام  خودش را از تمامی تعاریف خالی کرده است.
نجات معنا نه ستیز علیه معناست و نه معنای معنا بل که فرصتی برای نجات آن است. معنایی که با همه شعار های کلاسیک تا پست مدرن هنوز در اسارت است. اسارت معناستیزی و بی معنایی. چیزی که قرار است جغر افیای شعر زمین را ترسیم نماید این است که شعر را از وضعیت کلاسیک تا پست مدرن جهانی به موقعیت تبدیل کند. نجات معنا یعنی نجات از وضعیت شعر جهان. شعری که با همه پیشنهاداتش در صدد تعیین و تکلیف برای معناست حتی زمانی که معنا را بی معنا می کند.
شعرِ در موقعیت برای نجات معنا سعی دارد که جلوی سیطره همه پیشنهادات را در مورد معنا بی اثر سازد. برای این که معنا نجات یابد باید آن را بعد از تعقیب و گریز قرن ها قرن ، از کلاسیک تا آخرین پیشنهاد فراپیشرفت، رها ساخت. نجات معنا نوعی فراموشی است. البته نه فراموشی به معنای قبلی بلکه بی پیشنهادی است. این که معنا را با موقعیت موجود بپذیریم نه این که همچنان در وضعیت باقی بماند تا بروز رسانی شود.
معنا در موقعیت کنونی جهان، نیازی به تبدیل وضعیت ندارد. مساله تبدیل وضعیت معنا برای آن سرشتی خنثی ناپذیر به ارمعان آورده است که به خاطر محدود شدن در وضعیت جهانی شعر، موقعیت آن را به خطر انداخته است.شعر برای این که همچنان در چرخه گفتمان جهانی باقی بماند باید خود را از "وضعیت جهانی معنا" به" موقعیت جهانی معنا"  تغییرشیفت نماید.
شعرِ در وضعیت هرگز قادر به نجات معنا نیست. شعر در وضعیت خاص جغرافیای مشخصی نیست. تمامی جغرافیای جهان ، شعر را در وضعیت با همه زیر و بم هایش تجربه نموده است. شعر نیازمند این است که پا فراتر بگذارد. خودش را در موقعیت جغرافیای جهانی بیازماید.
در هیچ جای جهان ،شعر نتوانسته از "وضعیت" نجات یابد. شعر جهان محصور در وضعیت است. این است که از آغاز شعر جهان تا اکنون ناچار است که تبدیل وضعیت شود تا جایی که دیگر تمام شده است.
سرشت جهان دیگر سرشت ِ در وضعیت نیست. جهان از وضعیت تهی شده است و در دارد خودش را عبث مرور می کند. اینجاست که جهان به سمت موقعیت روی خواهد نمود. شعر اگر نتواند خود را به محیط موقعیت جهان برساند ناپدید خواهد شد.
شعر ایران بر اثر ارتباطات بی حد و حصر و بی برنامه خود توانسته متن هایی را ناخواسته  بزاید که در حال حاضر جلوتر از بسیاری متن ها در جهان، در موقعیت نجات معنا قرار گرفته است چیزی که مثل همیشه، بعد ها و دیرتر باید اتفاق می افتاد اما اکنون وجود دارد.

شعرِ در موقعیت ،فراموشی و نجات معناست. معنا اگر فراموش شود دیگر تعقیب و گریز ندارد.تعقیب و گریز معنا، ساختار های بی معنا و بی ساختاری های معنای معنا در خود ارجاعی زبان، همان سرشت ِ در وضعیت است. چیزی که هم در گفتار و هم در نوشتار وجود دارد.
ذات نجات معنا در همه ساختار ها _فراتر از خاص شعر _ عبور از دال و مدلول هاست.معنا که نجات یابد ،فرصتی در موقعیت ساختار جهان پیش می اید که در آن موقعیت ، هم دال ها و هم مدلول ها یکسان سازی می شوند. چیزی که در جهان را در ساختار وضعیتی خود به "کور رنگی مدلول ها" تحمیل ساخت.

شعر ایران دانسته یا نادانسته شعر در موقعیت شده است. اگر قادر به معرفی خود نیست مساله ای دیگر است. مساله ای که باید به نجات خود بیاندیشد. جهان، جهان در موقعیت شده است و دارد از وضعیت تاریخی خود که" همیشه ی همیشه" بوده است نجات می یابد. این موقعیت در شعر ایران روی نموده است و دارد خوانده می شود.

انتهای پیام/

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: