چند نجات باورنکردنی در سیل تهران! | یکتاپرس
هنوز لحظات پراضطراب و تلخ آن سیل مرگبار را فراموش نشده است. ؛ سیل ویرانگری که در ظهر داغ یک روز تابستانی ناغافل از راه رسید و خانواده‌های بسیاری را داغدار کرد. امروز سالگرد سیل مرگبار ۴ مرداد ۱۳۶۶ تجریش است. روزی که تهران داغدار شد و یکی از سیاه‌ترین و تلخ‌ترین روزهای تاریخ خود را تجربه کرد. روایت متفاوت چند نجات‌یافته آن سیل را بخوانید.
کد خبر: ۹۳۴۶۱
۰۶:۴۰ - ۰۶ مرداد ۱۴۰۱

چند نجات باورنکردنی در سیل تهران!


به گزارش یکتاپرس ظهر آن روز، ناگهان رعد و برق دل مردم شمال تهران را فروریخت و آسمان با هجوم ابرهای تیره سیاه شد. قرار نبود باران ببارد. اصلا ظهر داغ تابستان و مرداد گرم تهران را چه به باران!؟ عقربه‌های ساعت، ۱۲ و ۳۰ دقیقه ظهر را نشان می‌داد که آسمان ناگهان سیاه شد. در عین ناباوری باران بارید، سیل شد و رعب‌انگیزترین روز پایتخت را رقم زد. آنطور که اهالی قدیمی تجریش می‌گویند، سیل اول از محدوده‌ای معروف به «دره وزوا» در نزدیکی گلابدره راه افتاد و بعد وقتی به دوراهی دربند و جعفرآباد رسید دوشاخه شد. شاخه‌ای به سمت تجریش و روددره مقصودبیک و شاخه‌ای دیگر به سمت خیابان شریعتی راه باز کرد.

 

«عباس صالحی» یکی از اهالی قدیمی تجریش و از شاهدان عینی آن سیل مرگبار می‌گوید: «آن روز ظهر در بازار تجریش بودم که ناگهان صدای شیون و فغان از جمعیت برخاست. مردم داد می‌زدند سیل سیل! سر ظهر، هوا در یک لحظه تاریک شده و تازه باران گرفته بود؛ اما آن لحظه کسی باورش نمی‌شد که ظهر تابستان سیل آمده. من یک نان سنگک خریده بوم و داشتم از بازار به سمت خانه می‌رفتم که ناگهان همه‌چیز عوض شد. هر کسی را که می‌دیدی کورکورانه به سمت کوچه‌ها فرار می‌کرد. کسی نمی‌دانست اصلا باید به کجا فرار کند. من وارد یه خانه دو طبقه شدم و از پشت‌بام جریان سیل را دیدم که چطور خانه‌های نزدیک رودخانه مقصودبیک، تکیه تجریش و اطراف امامزاده صالح‌(ع) را با خودش برد. بعد از سیل، در زیرزمین خانه یکی از بستگان همسرم که نزدیک رودخانه بود، چند جنازه پیدا کردند و البته در خانه‌های دیگر هم اوضاع به همین شکل بود.»

تصاویر کمتر دیده شده از سیاه ترین روز تهران را ببینید | چند نجات باورنکردنی از سیل مرگبار

تراژدی تلخ بعد از به صدا درآمدن آژیر قرمز
اگرچه هرگز میزان خسارت‌های این سیل مخوف و شمار قربانیان آن به طور رسمی اعلام نشد، اما منابع مختلف اعلام کردند دست کم ۳۰۰ نفر جان خود را در این حادثه از دست دادند؛ جانباختگانی که البته پیکر بسیاری از آنها هرگز پیدا نشد. «علی بهزادی» یکی دیگر از نجات‌یافتگان آن سیل و از شاهدان عینی حادثه که آن زمان ۳۰ ساله بود می‌گوید: «سیل، مغازه‌ها و خانه‌های نزدیک مقصودبیک را درهم کوبید. وقتی سیل آمد، بسیاری از مردم در در بازار و خیابان بودند، اما سیل سر راهش با انبوهی از سنگ های ریز و درشت همه انها را در خود بلعید. با چشم خودم دیدم که سیل مردم را وارد روددره، مسیل‌ها و جوی‌ها کرد و جنازه خیلی‌ از آنها هم هرگز پیدا نشد. آن روز خیلی از زنان و کودکان هم درخانه‌ها بودند. اما سیل، خانه‌ها را هم محاصره کرد و هر لحظه بیم آن می‌رفت که خانه‌ای را با تمام ساکنانش ببلعد و با خود ببرد.» شاهدان عینی از به صدا در آمدن آژیر قرمز در هنگام وقوع سیل می‌گویند. صدای آژیر اما برای مردم معنای دیگری داشت. روزهای جنگ بود و آنهایی که صدای آژیر را شنیدند به تصور حمله هواپیماهای رژیم بعث، به زیرزمین‌ها پناه بردند که این اتفاق زمینه‌ساز فاجعه‌ای دیگر شد. بهزادی می‌گوید: «وقتی صدای آژیر قرمز در تجریش پیچید، جمعیت زیادی را دیدم که به یک زیرگذر در حال ساخت در نزدیکی سرپل تجریش پناه بردند. سیل هنوز به این منطقه نرسیده بود و آنها تصور می‌کردند حمله هوایی شده. اتفاق تلخ‌تر اما اینجا رخ داد. سیل درست به جایی رفت که آن جمعیت پناه گرفته بودند و همه آنها را با خودش برد.»

برچسب ها: طهران قدیم

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: