به گزارش یکتاپرس در قدیم برای اینکه بگویند یک نفر مغرور است و تکبر دارد، از این ضربالمثل استفاده میکردند. «نصرالله حدادی» پژوهشگر تهران قدیم در کتاب «با من به طهران بیایید» میگوید: «احمد امیراحمدی، نخستین سپهبد ایران در زمان پهلوی اول بود که تا زمان مرگش پستهایی از جمله وزیر جنگ، وزیر کشور، فرماندار نظامی تهران و فرمانده کل ژاندارمری را تجربه کرده بود. خانهای در میدان حسنآباد داشت و باغ و اقامتگاه تابستانیاش در چهارراه حسابی الهیه بود که امروز آن را با «باغ موزه هنر ایرانی» میشناسیم.»
قصههای خواندنی تهران را اینجا ببینید.
براساس منابع تاریخی، سپهبد امیراحمدی فردی مغرور بود و تکبر زیادی داشت، حتی با تکبر راه میرفت و خیلیها به جای اینکه از سمتهای او حرف بزنند، غرورش نقل محافل بود. البته او که ۸بار وزیر جنگ، ۲بار وزیر کشور، ۵بار فرماندار نظامی تهران، ۲بار فرمانده کل ژاندارمری و سالها فرمانده لشکرهای لرستان و آذربایجان بود و رضاشاه در سال۱۳۰۸ به او درجه سپهبدی داده بود، پس از مدتی مورد سوءظن و بیمهری رضاشاه قرار گرفت، به گونهای که همه مشاغل خود را از دست داد تا اینکه رضاخان شهریور سال۱۳۲۰ برای اینکه او را تحقیر و کنترل کند، به سمت ریاست اصلاح نژاد اسب منصوب کرد.
درباره همسر و فرزندانش گفته شده که پس از ازدواج با دختر سردار عظیم (سرلشکر محمد توفیقی) صاحب ۴پسر و ۴دختر شد. با وجودی که هیچکدام از فرزندانش از لحاظ علمی و سیاسی به جایی نرسیدند، اما احتمالاً فخرفروشی فرزندان به خصوص دخترانش به دیگران که ارثیه امیراحمدی بوده، منجر شد تا این ضربالمثل به دهانها بیفتد. برداشت دیگری که میتوان از این ضربالمثل داشت این است که انسان مغرور، ممکن است روزی همچون امیراحمدی از مناصب بالا که موجب غرورش شده، به پایین کشیده شود.
تولد در منطقه۱۲، دفن در منطقه۲۰
گفته میشود امیراحمدی سال۱۲۶۳ خورشیدی در اصفهان به دنیا آمده، اما در برخی منابع ذکر شده ۱۳۸سال پیش در یک خانواده نظامی در محله سنگلج متولد شد. پدرش از افسران عالیرتبه دوره قاجار بود و امیراحمدی تحصیلاتش را از ۶سالگی در مدرسه «افتتاحیه» و سپس مدرسه «تربیت» در محله سنگلج شروع کرد. بعد از تحصیل در مقطع مقدماتی، برای ادامه تحصیل به مدرسه قزاقخانه رفت و در ۱۴سالگی با درجه گروهبان دومی فارغالتحصیل شد. او در جنگهای زیادی شرکت داشت و از همه مهمتر برخورد قاطعی با قیامها و شورشها داشت. قساوت و شهامت او سبب شد اعتماد رضاخان را جلب کند و در جشن تاجگذاری او حامل گرز سلطنتی شود.
او یکی از متمولان درجه اول ایران بود و به او «سپهبد یکصد کنتور» لقب داده بودند چون مستغلات زیادی در تهران داشت. جسور، قلدر، جدی، وظیفهشناس و وفادار، از خصلتهای او بود و با زیردستانش به خشونت رفتار و شخصاً آنها را تنبیه میکرد.
امیراحمدی ۵آذر سال۱۳۴۴ در ۷۷سالگی بر اثر ابتلا به بیماری سرطان معده درگذشت و در آرامگاه خانوادگیاش در امامزاده عبدالله(ع) شهرری دفن شد، اما جسدش ۲۷فروردین سال۱۳۴۷ به درخواست خانوادهاش به باغ موقوفهاش در سهراه ورامین منتقل و دفن شد. همان سال مسجدی در بالای سردابی که امیراحمدی و خواهرش (قدسی ایران) در آن مدفون بودند، بنا و سپس نام این مسجد الهادی(ع) نامگذاری شد.