سخنِ کوتاه در صورخیال
نوشته:دکتر مهدی نژاد هاشمی
یکی از مهمترین عناصر شعری، خیالانگیزی است؛ بر اینمبنا خیال شاعرانه مختص و محصور در وزن و مفهوم شعر منظوم، نیست. چهبسا در نثرهای متعددی ما با صورخیال روبهرو شویم، از جمله در نثر بیهقی (تنی چون سیم سفید و رویی چون صدهزار نگار و همهی خلق به درد میگریست.) و تذکرةالاولیای عطار (به صحرا شدم، عشق باریده بود و زمین تر شد چنانکه پای مرد به گلزار فروشود، پای من به عشق فرو شد).
خیالات درونی و روانی انسان که با روحیهای برگرفته از حسآمیزی جهان اطراف وی آمیخته میشود و در واژگان نقش میبندد، سبب کسب و شهود نو و نمایش بیداری درون انسان میشود، خمیر مایهی اصلی شعر به حساب میآید که گاه از آن با عنوان صورخیال یاد میشود و عناوینی تحت عنوان استفاده از استعاره زنده ، زیرمجموعه صور خیال قلمداد میشوند.
سوررئالیستها هنر را نتیجهی تخیل (وهم) میدانند. ناقدان اروپایی که بیشتر پیرو مکتب ارسطو میباشند، جوهر اصلی شعر را تفکر میدانند و بیشتر به دنبال جنبههای پوئتیک، همان پوئهتیکا، دانش صور و مقولات در قبال رتوریک، لفاظی، صنعت بلاغت کلام و اقناع مخاطب قرار دارد. به نظر منتقدین عناصری از جمله، وزن عروضی و قالبهای شعری همواره در معرض تغییراند لیکن، عنصر تفکر خلاق در ادوار مختلف ادبیات جهان همواره پایدار است که میتواند از نگاه و جهانبینی متفاوت نویسنده نشات گرفته باشد و هیچ شعری را نمیتوان بدون عنصر خیال تصور کرد.
روبرت فراست میگوید: شعر، این است که چیزی بگویی و چیز دیگری را اراده کنی، ناظر بر جنبهی معنوی و جوهر شعر است.
تصویر، در شعر بیانی است برجسته و متمایز که گاه از طریق اوصاف یک موضوع خود را نشان میدهد و گاه از طریق ایماژ، استعاره، تمثیل، تشبیه، و... یکی دیگر از عوامل موثر در شعر، عنصر عاطفه است. شهود از آن جهت، شهود است که عاطفه را بیان میدارد. کشف هر یک از قوانین طبیعت خود یک نوع بیداری، تجربه و شعر است؛ هر تجربهی شعری حاصل عاطفه و اندیشه است.
منظور از عنصر عاطفه، اندوه، حالت حماسی، یا اعجابی است که شاعر در اثر درک رویداد یا حادثهای در خویش احساس میکند و از خواننده یا شنونده میخواهد او را در فرازها و فرودهای این تجربه همراهی کند. رسکین میگوید: شعر، امری خیالانگیز است که از عواطف ارجمند نشات میگیرد. اندیشه با خرد و منطق ما سر و کار دارد. به نظر میرسد شاعر، کسی است که جهانبینی منحصر به فردی دارد و دریچهی نگاهش به اطراف و حقایق با دیگران متفاوت است. در این راستا تلفیق و استفاده از جنبههای زبانی و مفهومی توامان، میتواند اثری منحصر به فرد خلق نماید که به لحاظ تبادر، اطراد و توادر متمایز از اشعار صرفا طبیعتگرا، طبیعینگر و منحصرا رئال باشد.
مفاهیم فلسفی و زیست شاعرانه در خلق یک اثر و جهان شمول شدن آن تاثیر دارد. به این رباعی خیام توجه فرمایید: جامی است که عقل آفرین میزندش / صد بوسه ز مهر بر جبین میزندش / وین کوزهگر دهر، چنین جام لطیف / میسازد و باز بر زمین میزندش. به چه زیبایی زندگی و سرآخر مرگ انسان را مجسم مینماید.
عنصر خیال، قویترین عنصر شعری است. ابنسینا یکی از نقشها یا وظایف شعر را تعجب و به شگفت آوردن میداند و عواملی از قبیل وزن را یار دیگر آن میشمارد؛ همان نظریهی تلفیق که مطرح شده است، جنبههای پوئتیک و رتوریک تصاویر هر چه غریبتر و نوآور تر باشند، دلپسندتر و خیالانگیزترند و شعر در درجهی تعالی بیشتری قرار میگیرد.
شعر زیباست، از جهت توهم، خیالانگیز بودن و استفاده از صنایع و فنون ادبی سبب میشود خواننده در تصاویر ایجاد شده شناور شود و هرکسی بنابر نوع درک خویش از یک اثر لذت ببرد. شعر از نظر خواجه عبدالله انصاری به لحن، وزن و به کلام مخیل است، نغمهی درشت نشان از غضب میدهد. برای ایجاد شادی، وزنهای دوری و ضربهای مناسب مینماید و برخی از اوزان حزنانگیز است؛ برخی واژگان اشعار را سیاه و برخی را سبز یا ارغوانی مینماید. در شعر آزاد نیز، استفاده از جنبههای موسیقایی کلام، سبب بهرهگیری و اثر بخشی بیشتر صورخیال میشوند؛ صورخیال میتواند، وجه تمایز شعر سهراب با فروغ یا شاملو و دیگر شاعران باشد. زمخشیری میگوید: تخیل تصرف در بیان عادی است. شاعر، متمایز سخن میگوید، هنجارهای عادی جامعه را میشکند و با بیانی دارای اغراق، پارادوکس، کنایه و... با مردم، همکلام میشود.
صورخیال یعنی همین اغراقها، تشبیهها و کنایهها که خواننده را غرق در سیالیت وهم و خیال مینماید، آنچه یک نوشته را برجسته میکند استفاده از صورخیالی است که منحصر به خیال نویسندهی اثر میباشد، عنصر تقلید و استفاده از استعارهی مرده در آن جایگاه خاصی ندارد. تصاویر و صورخیال هرچه در پردههای دورتر به رشتهی تحریر درآیند بکرتر و اعجاز برانگیزترند.
انتهای پیام/
پاینده باشید