یادداشت/سعیدجهانپولاد
یک مغالطه کوچک اما غیرقابل تقلیل در نظریه ژرف خوانی متنی دقیق وجود دارد... و در روزنامه نگاری سیاسی و همچنین خوانش شعر صدق می کند، متن رازهای و مگوها و نکات ناپیدا ، نامکشوف خودش را فقط با خیره شدن بر آن، برملا نمی کند. آنها را آشکار می کند. رازهایی برای کسانی که تا حد زیادی می دانند که انتظار دارند چه رازهایی را بیابند متون همیشه با توجه به دانش و انتظارات قبلی خواننده، پیش از گشایش ، بسته بندی و بارگذاری می شوند ، مثل اینست که استادی در سر کلاس درس ، در جعبه ای شعبده بازی اش و در کلاهش خرگوشی را قرار داده تا به وقت مناسب و نقطه اوج باعث حیرت مخاطبانش و دانشجویانش شود.
(لوئیس مناند، "خارج از بیت لحم." نیویورکر ، 24 اوت 2015)
در نقد ادبی ، خوانش دقیق یا ژرف خوانی متنی ، عبارت است از تفسیر دقیق و منظم و مستمر یک قطعه کوتاهی از یک متن، ژرف خوانی متنی ، بر آحاد مفرد و جزئی کلمات ، جملات ، عبارات بر حوزه کلیاتی یک متن تأکید دارد ، روش ژرف خوانی متنی ، بر سویه های نحوی ، بلاغی ، فرمی و تکنیکی یک متن و ترتیب و توالی ، تداعی و خود ارجاعی درون متنی جهان های ممکن متنی و جهان های گفتمانی یک اثر بر اساس اینکه کلمات و عبارات چه ایده هایی را در شاکله اثر آشکار می کنند ، تاکید مفرط دارد و همچنین ساختارهای رسمی و غیر رسمی که خود ارجاعی و بینامتنی را می سازند و بر این عناصر تأثیر می گذارد را مبنای روشمند خوانش دقیق و ژرف خوانی می پندارد ، مطالعات ژرف خوانی متنی و دقیق به تعبیر متفکران بنام این نظریه متنی ، به معنای وسیع کلمه و اصطلاحی اش ، واقعاً دقیق و ریزبینانه و ژرف خوان است.
آنچه دیگران میخوانند:روشهای انتقادی نوین متن شناسی شناختی
به این تعبیر که هم در مورد آنچه در یک قسمت یا بخش گفته می شود از نظر (محتوایی) و هم در مورد نحوه بیان و اجرای زبانی آن بخش از نظر (شکلی، فرمی یعنی نحوه ارائه محتوا و اجرای زبانی اش ) این ویژگی ها را به سمت احتمالات و پرسشهای مبنایی و ژرف اندیشی می کشاند که باعث روشنگری ، و بینش متنی و مکاشفه در ناخوانی های متنی می شود ، همانطور که در مقدمه این نظریه انتقادی و تحلیلی ذکر آن به میان آمد ، خوانش ژرف خوان متنی ، پیش از این در تفاسیر متون دینی و به طور گسترده تر، در تأویل وهرمنوتیک آثار کهن، سابقه زیادی داشته ، به طور مثال می توان از پازند گونهای از ادبیات فارسی میانه و نیز به متون زند (به معنای تحت اللفظی: "تفسیر" ، "ترجمه" ، یا " ترجمان ") اشاره داشت که توضیح و تحلیل و ژرف خوانی کتاب اوستا ، متون مقدس زرتشتی را ارائه میدهد، و همچنین تفاسیر کتاب مقدس تلمود ، از نسخه های نخستین روش ژرف خوانی متنی سنتی و کلاسیک و خوانش دقیق نام برد.
همچنان در معارف اسلامی، از متون کهن دوره اسلامی از خوانش دقیق و ژرف خوانی متنی کتاب مقدس مسلمانان قرآن که دوره شکوفایی اندیشه ورزی الهیاتی و معارف اسلامی در سده های بعدی نام برد که آثار و مجموعه عظیمی از این روش خوانش متنی تولید کرده ، نزدیکترین شباهت های خوانش دقیق و ژرف خوانی متنی ادبی با ژرف خوانی متون دینی و ادبیات معاصر و ارتباطات تاریخی مبنایی آنها با ظهور جنبه ها و گفتمان های انتقادی ممتاز و علمی و تکامل شناختی نقد متنی کتاب مقدس در میان متفکران فلسفی آلمانی در اواخر قرن هجدهم پدید آمد و همچنان مطالعات نقد ادبی، و روش ژرف خوانی متون ادبی در بریتانیای دهه 1920 در آثار ای ای ریچاردز که به جنبه های علمی بودن نقد ادبی باور داشت و نیز شاگردش ویلیام امپسون و شاعر و منتقد مشهور و نوبلیست ادبی همچون تی اس الیوت پدید آمد که همگی در پی جایگزینی دیدگاه "امپرسیونیستی" به ادبیات بودند که در آن زمان غالب بود. چیزی که ریچاردز آن را "نقد عملی" می خواند که بر زبان و فرم متمرکز بود.
منتقدان جدید آمریکایی در دهههای 1930 و 1940 دیدگاههای خود را به شیوهای مشابه تثبیت کردند و روش نظری ژرف خوانی متنی را به عنوان ابزاری علمی و شناختی برای درک این موضوع ترویج کردند که استقلال اثر (اغلب یک شعر) بیش از هر چیز دیگری مهم است، از جمله قصد نویسنده، زمینههای فرهنگی دریافت و به طور کلی، ایدئولوژی آن، برای این منتقدان، از جمله کلینث بروکسویلیام کی ویمسات ، جان کرو رانسوم ، و آلن تیت ، تنها راه کشف و تحلیل نقد ادبی را از روش ژرف خوانی متنی می دانستند و بر آن تاکید داشتند ، چراکه این روش ژرف خوانی متنی بر سویه های متفاوتی ظریف و ارتباط متقابل زبان و فرم تاکید داشت که می توانست یک متن و اثر را در وحدت پیچیده اش مورد توجه قرار دهد ، تأثیر این رویکردهای جدی و مبنایی علمی بر نقد ادبی معاصر تر آمریکا و دپارتمانهای شعر شناسی شناختی انگلیسی از چندین دهه پیش و تا امروز تحت تأثیر چنین روشهایی اتخاذ شده است.
چنانکه حتا وقتی نقد جدید آمریکایی در دانشگاههای آمریکا در سالهای رو به پایان جنگ سرد کمتر مورد توجه قرار گرفت مطالعه ژرف خوانی بعنوان روشی تأثیر گذار به یک امر مبنایی و تقریباً طبیعی و اصیل بر جای باقی ماند، مهارت و دانش تحلیلی ژرف خوانی در میان منتقدان ادبی در آغاز قرن بیست و یکم و مطالعات شعر شناسی شناختی، ادبیات شناسی شناختی و علوم شناختی بینارشته ایی کوششی در جهت همگرایی و همپوشانی بین تاریخ گرایی ، زیباییشناسی گفتمان های انتقادی جدید و روشهای غیرسیاسی آن با مطالعات فرهنگی و پس زمینه های آن ، ادغامی شگفت به همراه داشت.
محققان ، منتقدان و متفکران حوزه انتقادی بهویژه در بخشهای انگلیسی زبان را بر آن داشت تا درباره روش ژرف خوانی متنی به بحث و مجادله بپردازند و در مورد وضعیت و سرنوشت چنین جریان انتقادی ، تحلیلی و توضیحی متنی به یک اجماع نظری و روشمندی علمی اش بپردازند ، برای نخستین بار انجمن دپارتمانهای ادبیات شناسی شناختی انگلیسی (ADE) در دو بولتن خود در سال 2010 مجموعهای از مقالات علمی ژرف خوانی متنی را به نمایش گذاشت که در نظر داشت آنچه را که قرن بیست و یکم برای روش انتقادی ژرف خوانی متنی نیاز بلقوه و یک ضرورت تاریخی تلقی می شود را مجددا به بررسی و تجزیه و تحلیل بگذارد ،همانطور که همه محققین خاطرنشان کردند.
انگیزه مقالات، تغییراتی بود که در کار همکاران و دانشجویان خود مشاهده کرده بودند و همچنین در فرهنگ معاصر - که آنها را وادار کرد دوباره به این فکر کنند که چرا مطالعه ژرف خوانی متنی برای مطالعه ادبیات اهمیت دارد. جاناتان کولر خاطرنشان کرد که از آنجایی که این رشته مطالعه ژرف خوانی دقیق را بدیهی انگاشته بود، از بحث در مورد اهداف نقد ادبی در دوره ای محو و یا تقلیل یافته بود برای کولر و برای جین گالوپ، این غیبت نیاز به اصلاح مجدد داشت، و بنابراین نشان دهنده فرصتی برای بخشهای زبان انگلیسی بود تا یکی از ویژگیهای متمایزتر مطالعه ادبیات شناختی را - به منظور سرمایهگذاری مجدد بر روی آن - تجدید کنند اگر نقد نو و موضع انزواگرایانه آن جای خود را به سیاسی شدن مطالعات ادبی داده بود و اگر تحولات تکنولوژیکی شیوه های خواندن مردم را تغییر می داد.
کولر و گالوپ تأکید می کردند که روش ژرف خوانی دقیق متنی ، توجه دقیق به کارکرد زبان و شکل، هنوز برایش ارزشی منحصر به فرد داشته که می باید مجددا ابقا شود ، در همین حال، کاترینا جون و هایلیز گلوری که هر یک به تأثیر رسانه های دیجیتال بر روش های مطالعه افراد علاقه مند بودند، استدلال کردند که مهارت های روشمند ژرف خوانی متنی دقیق نه تنها در زمینه های ادبیات دیجیتالی قابل ترجمه است، بلکه می تواند در کنار فراخوانی آن به فضای وب و رابط ها و پیوندها آن تاثیر قابل ملاحظه ای بگذارد و نیاز گسترش و توسعه آن امروز بیشترنمایان می شود.
در حالی که نقد جدید مطالعه دقیق را در دانشگاه ها رایج کرد، به جای تجویز روش ها و شیوه های خاص، تمایل داشت بر اصول مبنایی آن تأکید کند و مثال های گسترده ای ارائه دهد. این گرایش به آنچه وینسنت بی لیچ آن را «گزارههای متعارف» مینامد، در مقالات و مطالعات کامل کتاب، از «نقد جدید» جان کرو رانسوم (1941) و "یادداشتی درباره اتوتلیسم" آلن تیت (1949) ظاهر شد. به " کوزه به خوبی کار شده است " اثر کلینث بروکس (1947)، نظریه ادبیات رنه ولک و آستین وارن (1949) و نماد کلامی از وی ام ویمست ۱۹۵۴، ویمست قبل ازدیگران به "بدعت گذاری " روشمند علمی به طور جداگانه روی اشعار سراسر تاریخ ادبی بریتانیا (جان دان، ویلیام شکسپیر، جان میلتون، الکساندر پوپ، توماس گری، جان کیتس، ویلیام وردزورث، آلفرد، لرد تنیسون، دبلیو بی ییتس و تی اس الیوت) تمرکز و تأکید داشته با اینحال بروکس مقدماتی را که تحلیل هایش بر آن استوار است به جنبه های انتزاعی و ذهنی آن بسنده می کند.
در همین حال، هنگامی که ولک و وارن ترجیح خود را برای مطالعه «ذاتی» ادبیات در نظریه ادبیات توصیف میکنند، به نمونههایی از عناصری اشاره میکنند که ادعا می شود برای یک اثر حیاتی هستند زیبای شناسی، ریتم، و متریکی شدن سطرها گرفته تا تصویر، استعاره و اسطوره و مثالهای عینی این موارد را که از تاریخ ادبی استخراج شده است ذکرمی کند ، اما مراحلی را که خوانندگان میتوانند چنین تفکری را به تحلیلهای خود ترجمه کنند، نشان نمی دهد.
با ترکیب فصول نظری ("مغالطه های عمدی" ، اشتباهات عاطفی") با آنهایی که در مورد دغدغه هایی که او احساس می کند برای مطالعه شعر ضروری است بحث می کند ("جهان انضمامی"، "نماد و استعاره"، "سطح ماهوی"، " رابطه قافیه با عقل منطقی "، "چه زمانی تنوع زیبا است؟" ، "سبک کلامی: منطقی و ضد منطقی ")، اما او نیز تصور اینکه چگونه میتوانند این دیدگاهها را به کار گیرند، به خوانندگانش واگذار میکند، همانطور که کولر در مقاله خود برای بولتن سال 2010 دپارتمانهای انگلیسی آمریکایی اشاره میکند، این تمایل به بیان روشها به این معنی بود که اکثر دانشجویان منتقدان جدید به عنوان مثال یاد میگرفتند.
که در کلاس درس انتقادی جدید، " استاد انتقادی و کاریزماتیکشان میتواند سؤالی را مطرح کند که آنها در مورد روابط بین شکل و معنا فکر نکرده بودند یا استاد انتقادی به یک مشکل متنی اشاره کند که از توجه آنها دور مانده است" بیش از پنجاه سال بعد، این " ژرف خوانی متنی دقیق " برای مطالعه انتقادی متفکران جدیدتری که تفکرشان به تغییرات بنیادی در مطالعات ادبی و جابجایی نقد جدید بوده کمک حیاتی و مبانی شمرده می شد ، جاناتان کولر مثلا از همعصر خودش باربارا جانسون ساختارزدا نام میبرد، که به خاطر ادعای خودش متمایز تلقی می شود ، چراکه باربارا جانسون مدعی می شود که مبنایش بر اینکه ارزش مطالعه دقیق در توانایی آن برای جدی گرفتن چیزهایی است که فی الواقع معنی ندارد.
به خوبی از تفاوتهای فاحش بین نقد جدید و ساختارزدایی آگاهی یافته است کولر در اینجا این دو را به هم نزدیک میکند و پیشنهاد میکند که سرمایهگذاریهای مشترک آنها نشاندهنده درک مطالعه دقیق است که ارزش حفظ آن به مراتب بیشتر از قبل ضروری است ، در نقد فرانسوی، ژرف خوانی متنی دقیق شبیه توضیح متن است، سنت تفسیر متنی در مطالعات ادبی، همانطور که گوستاو لانسون پیشنهاد داده است ، به عنوان یک تکنیک و روش تحلیلی ، خوانش ژرف خوانی متنی مفهوم خوانش از راه دوربا آن به مقایسه می گذارد ، تکنیکی و روشی برای "درک ادبیات، نه از طریق مطالعه متون خاص، بلکه با جمع آوری و تجزیه و تحلیل حجم عظیمی از داده های متنی " همانطور که توسط کاترین شولز، در "چه چیزی مطالعه از راه دور خوانده می شود؟، مقاله ای که در مورد پژوهشگر ادبی فرانکو مورتی توسط کاترین شولز نوشته و توضیح داده شده است ، بحث بروکس در مورد " قصیده روی یک کوزه یونانی " جان کیتسم مکن اینست که او نه تنها کوزه را به عنوان نوعی مورخ توصیف می کند.
بلکه نوع تاریخی که کوزه از آن دوره تاریخی بازگویی می کند را نیز توصیف می نماید. بعلاوه، اگر جان کیتسم مکن ادعا می کند که این تاریخ نامشخص است، زیرا مشخص نیست که " انسانها یا خدایان" در آن چه ویژگی هایی دارند، همان طور که در مصراع های قصیده پیش می رود، به این خط فکری ادامه می دهد: وقتی تأکید می کند که "نغمه های ناشنیده " وشخصیت هایی روی صورت کوزه به تصویر کشیده شده است "شیرین تر از هر موسیقی شنیدنی"، " اعمال آنها ادامه می یابد هر چند نقش آفرینان آن بی حرکت مانده اند "، "دوشیزه، همیشه باید بوسیده شود، در واقع هرگز بوسیده نمی شود"، که "شاخه ها و برگهاشان ... نمی توانند بریزند" و زمانی که او ادعا میکند که این "جریان زیرین کنایهآمیز" فقط در طول شعر توسعه مییابد تا در آن سطرهای مبهم و گاهی ضدیت ، متناقض وار به اوج خودش در قصیده می رسد.
درست وقتی با این ژرف خوانی شعر را دنبال می کنیم به اشکالی عجیب بر می خوریم که توصیفی یا تحلیل را بیشتر برجستگی می بخشد ، ژرف خوانی دقیق دیگر بروکس نمونهای از سرمایه های مبنایی انتقادی جدید در موضوع متنی است ، با این حال، محققان همچنین مطالعه دقیق را برای کارهایی که از نظر سیاسی و اجتماعی بیشتر سرمایهگذاری میکنند مفید میدانند، در نتیجه اعتقاد انتقادی جدید به تعالی ادبی را رد میکنند و در عین حال مراقب دقتی هستند که با متن به آن برخورد میشود.
ساندرا گیلبرت و سوزان گوبار در کتاب "دیوانه در اتاق زیر شیروانی : نویسنده زن و تخیل ادبی قرن نوزدهم" (1979) که بیشتر به عنوان یکی از اولین بیانیههای نقد ادبی فمینیستی شناخته میشود، ژرف خوانی دقیقی را به کار بردند تا متمایز بودن این کتاب را اثبات کنند، تخیل ادبی زنانه شانزده فصل دیوانه ... را بر مبنای استدلال های خودشان دنبال کردند - اینکه نویسندگان زن نگرانی خود را در مورد نویسندگی، خشم خود از محدود شدن به زنانگی مطیع، رمزگذاری دقیق آنها از نقد مردسالارانه خود را با توجه به زبان، تصویرسازی و فرم ابراز می کنند جای بسیار تأمل داشته ، دانشجویان تحصیلات تکمیلی در اواخر دهه 1960 با چنین خوانشهایی همگرایی ویژه اي داشتند بنابراین، پژواکهای انتقادی جدید در فصلهای جداگانهای که به خوانشهای نزدیک از فرانکنشتاین مری شلی، بلندیهای بادگیر امیلی برونته ، پروفسور شارلوت برونته ، جین ایر ، شرلی و ویلت اختصاص دارد، مشهودتر هست ، اما نوآوری های انتقادی سیاسی نیز چنین است.
منتقدان - دانشگاهی و جریان اصلی - این ویژگی را تشخیص دادند و این دو محقق را به عنوان "بدعت گذاران عرفانی که ادعا می کنند رمز مخفی را پیدا کرده اند که اسرار را در متون قدیمی پیدا کرده اند" شرایر باور دارد که تفسیرو ژرف خوانی متنی دقیق آنها به مثابه نوعی "لایه برداری ماهرانه مفاصل" بوده است چنان دور از لایه های نوشتاری زنانه ای که متن از آن منتج شده ، در مثالی دیگر که حتا این ژرف خوانی متنی دقیق را کمی دشوارتر و پیچیده تر می کند ، "ژاک دریدا" به روش و تکنیک ژرف خوانی دقیق در بخش بازخوانی صدای گرامافون در رمان اولیس هشتاد و شش صفحه را به کلمه " بله" اختصاص میدهد ، تلاشی که جی هیلیس میلر آن را " انفجاری هذلآلود، عجیب و حتی ظالمانه" توصیف میکند.
خوانش دقیق متنی یا " ژرف خوانی " دقیق متنی و به تعبیری وسیع تر ، خوانش ژرف متنی ،عبارت از خواندن یا خوانش انتقادی متفکرانه و منظم یک متن است. همچنین روشی تحلیلی و تفسیری یا توضیحی از نوع دقیق تر را نسبت به " جهان های متنی " و "جهان های ممکن " و جهان های گفتمانی " را ارائه می دهد ، روشی تلفیقی و ادغام شده در ادبیات شناسی شناختی، شعر شناسی شناختی و بینارشته ای را ترسیم می نماید ، روشهای سنتی و کلاسیک شده آنرا ، در تلفیقی تحلیلی و تفسیری به روشمندی هرمنوتیکی از متون دینی در تاریخچه و پیشینه اش می توان ردیابی کرد، اما بحث این مقاله ناظر بر شبکه ای گسترده از همپوشانی و همگرایی روشمند " ژرف خوانی دقیق متنی " بر مبنای "جهان های شناختی و متنی ، طرح واره های شناختی و گفتمان شناختی " را ترسیم می نماید.
اگرچه "خوانش ژرف" یا "ژرف خوانی دقیق متنی " معمولاً با نقد جدید (جنبشی که از دهه 1930 تا 1970 بر مطالعات ادبی در ایالات متحده مرسوم و غالب بوده است ) مرتبط می شود، ژرف خوانی متنی " یک روش مبنایی انتقادی در نقد ادبی است که به طرق مختلف توسط طیف گسترده ای از خوانشگران در رشته های مختلف تجربه متنی می شود ، همانگونه که ذکر شد.
خوانش از نوع دقیق یا ژرف خوانی دقیق متنی ، در واقع روشها ومهارتی است که به واسطه طرح های استاندارد کانونی و مشترک جدید در ایالات متحده رواج یافته و هم اکنون در حال گسترش و توسعه و ادغام با روشهای دیگر شناختی متنی است ) ، روش ژرف خوانی متنی ، بر سویه های نحوی ، بلاغی ، فرمی و تکنیکی یک متن و ترتیب و توالی ، تداعی و خود ارجاعی درون متنی جهان های ممکن متنی و جهان های گفتمانی یک اثر بر اساس اینکه کلمات و عبارات چه ایده هایی را در شاکله اثر آشکار می کنند ، تاکید مفرط دارد و همچنین ساختارهای رسمی و غیر رسمی که خود ارجاعی و بینامتنی را می سازند و بر این عناصر تأثیر می گذارد را مبنای روشمند خوانش دقیق و ژرف خوانی می پندارد.
مطالعات ژرف خوانی متنی و دقیق به تعبیر متفکران بنام این نظریه متنی ، به معنای وسیع کلمه و اصطلاحی اش ، واقعاً دقیق و ریزبینانه و ژرف خوان است ، به این تعبیر که هم در مورد آنچه در یک قسمت یا بخش گفته می شود از نظر (محتوایی) و هم در مورد نحوه بیان و اجرای زبانی آن بخش از نظر (شکلی، فرمی یعنی نحوه ارائه محتوا و اجرای زبانی اش ) این ویژگی ها را به سمت احتمالات و پرسشهای مبنایی و ژرف اندیشی می کشاند که باعث روشنگری ، و بینش متنی و مکاشفه در ناخوانی های متنی می شود.
رشد روز افزون جنبه های انتقادی و بینار رشته ایی در گفتمان های شناختی از قبیل ( شعر شناسی شناختی ، ادبیات شناسی شناختی ، علوم شناختی، روان شناسی شناختی و زبان شناسی شناختی و ..) زیر مجموعه های مرتبط با تحلیل انتقادی ژرف خوانی دقیق متنی ، روشها و مهارتهای علمی و شناختی را در میان رشته ها باب کرده است ، این مقاله با ملاحظات متفکران و پژوهشگران این حوزه انتقادی در نظر دارد که مبانی علمی و نقد جدی را که در جامعه ادبی ایران کمتر مرسوم بوده ، بازنمایی کند باشد که چشم انداز ژرف خوانی دقیق متنی بتواند درک و آگاهی ما را نسبت به جریان انتقادی شناختی توسعه داده و مبنای تخصصی تر به خود بگیرد.
۱۳۹۹ سعیدجهانپولاد
منابع و مراجع
Thomas A. Foster, How to Read Literature Like a Professor: a Lively and Entertaining Guide to Reading Between the Lines (Harper, 2003).
Elizabeth A. Howe, Close Reading: an Introduction to Literature (Prentice Hall, 2009).
George Lakoff and Mark Turner, More than Cool Reason: a Field Guide to Poetic Metaphor (Chicago, 1989).
Frank Lentricchia and Andrew DuBois (eds), Close Reading: the Reader (Duke, 2002).
Christopher Ricks, The Force of Poetry (Oxford, 1995).
Elaine Showalter, Teaching Literature (London: Wiley-Blackwell, 2002).
For more on Practical Criticism, with some useful online exercises, try the Virtual Classroom on Practical Criticism
There’s a neat example by Patricia Kain at Harvard College’s Writing Center.
Trev Broughton, Alexandra Kingston-Reese, Chloe Wigston-Smith, Hannah Roche, Helen Smith, and Matthew Townend April 2018
منابع و ارجاعات داخل متن مقاله
بخشهایی که به نقل قول و یا ایراد سخنان متفکران اختصاص دارد ، به پیوست زیر نویس با ارجاعات به کتب و مقالات و عناوین کتابها در داخل خود مقاله تعبیه شده است که نگارنده نیاز ندیدم مجددا در منابع از آنها نام ببرم ، س جهانپولاد
انتهای پیام/