دیالوگ های شاعرانه واهه آرمن / رویایی را که روی کاغذ می آورم ، دیگر رویا نیست | یکتاپرس
سخنی شعر است که در ناهشیاری شاعر سروده می‌شود و خواننده را در هشیاری ویران می‌کند.
کد خبر: ۷۵۸۹
۱۳:۴۳ - ۲۲ دی ۱۳۹۹

دیالوگ های شاعرانه واهه آرمن / رویایی را که روی کاغذ می آورم ، دیگر رویا نیست

 

به گزارش گروه فرهنگی یکتاپرس، سخنی شعر است که در ناهشیاری شاعر سروده می‌شود و خواننده را در هشیاری ویران می‌کند.
نظر شاعر و نویسندۀ بزرگ آلمانی، هاینریش هاینه را هم در تعریف شعربسیار دوست می‌دارم که می‌گوید: “شعر ممکن است نشانۀ بیماری انسان باشد، هم‌چنان که مروارید نشانۀ بیماری صدف است”.

«جان‌های شیفته» مجموعه شعرهای واهه آرمن، نویسنده ، شاعر و مترجم نام آشنای معاصر است،  که به صورت دیالوگ هایی با نویسندگان و شاعران بزرگ جهان همچون تولستوی، سروانتس، بورخس، توماس الیوت، شفیعی کدکنی، ناظم حمت و .. سروده شده است
آرمن متولد ۲۲ دی ماه ۱۳۳۹  در شهر مشهد است و به خراسان و به‌خصوص نیشابور علاقه خاصی دارد. او در نوجوانی به انگلستان رفت و جامعه‌شناسی خواند و پس از بازگشت به ایران در ۲۱ سالگی در تصادفی توان راه رفتن را از دست داد و از آن پس زندگی‌اش را وقف شعر و ادبیات کرد
آرمن در رابطه با «جان‌های شیفته» در مقدمه کتاب نوشته است:
«با آن‌که طرح بسیاری از گفت‌وگوها با چهره‌هایی که در بالا، به دلیل حضورشان در این مجموعه اشاره کردم، از مدت‌ها پیش در ذهنم ریخته شده بود، اما از سال ۱۳۹۱ اقدام به نگارش این اثر کردم که سه سال به طول انجامید. شاید گفت‌وگو با مشاهیر نادیده‌ای که بسیاری از آن‌ها چشم از جهان فرو بسته‌اند رؤیاپردازی به‌نظر آید، اما در طول سال‌ها شاعری کردن آموخته‌ام که هر رؤیایی از لحظه‌ای که در ذهنم شکل می‌گیرد و آن را به روی کاغذ می‌آورم، دیگر رؤیا نیست، واقعیتی است که در سطرهای شعرم جان می‌گیرد و نفس می‌کشد.....برای خلق چنین اثری با ویژگی‌های خاص، سخت‌ترین و درعین‌حال مهم‌ترین اصل برای من رسیدن به یک ناهوشیاریِ ناگفتنی و فراموشیِ فراذهنی بود؛ فراموش کردنِ کاملاً واقعی و ناخودآگاهِ زمان و مکان در سه سالی که مشغول نوشتن و تهیهٔ این مجموعه بودم.»
از مجموعه شعرهای چاپ شده واهه ، می توان: بال هایش را کنار شعرم جا گذاشت و رفت _ پس از عبور درناها _ باران بگیرد می رویم _اسب ها در خواب شاعران را سواری می دهند_ دوست دارم گاهی شاعر نباشم __به رنگ دانوب
را نام برد
از همان آغاز
راه ما کمی از هم جدا بود
تو مثل یک شاعر
عاشق بودی
و من مثل یک عاشق
شعر می سرودم
هر دو گم شدیم
من در پایان یک رویا
تو در یک شعر بی پایان
 واهه می گوید : برای من زندگی بدون شعر، نیستی است. نمی‌گویم هر روز و هر ساعت شعر می‌نویسم، نه، اما با اطمینان می‌گویم که لحظه‌ای از شعر و از دنیایی که با شعر برای خود ساخته‌ام، دور نمی‌افتم.
گروه فرهنگی یکتاپرس تولد واهه آرمن را که مصادف با امروز( ۲۲ دی ماه) است  تبریک می گوید

برچسب ها: شعر ، دیالوگ

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: