به گزارش یکتاپرس گوشه ای از شور و هیجان دنیای کودکان را می توان از جوک هایی که به همدیگر تعریف می کنند حس کرد جوک هایی که در عین سادگی شان در دیدگاه آنها پر از شادی و تنوع و البته خنده دار است کودکان همیشه علاقه دارند به بزرگترها و دوستانشان جوک و لطیفه تعریف کنند و آنها با شنیدن همان جوک ها از ته دل بخندند آنجاست که کلی ذوق میکنند.
با توجه به اهمیتی که پیش از این در مطالب قبلی درباره تاثیر جوک و لطیفه در رشد فکری و روحی کودکان سخن گفتیم این بار سری جدیدی از لطیفه های خنده دار را در اختیار شما و کودکان دلبندتان قرار دادیم. در ادامه با ما همراه باشید.
پدر :پسرم بگو ببینم چند تا نمره تک داری ؟ پسر گریه کنان پاسخ داد :بابا جون فقط 2 تا . پدر می پرسه :در کدام درس ها آوردی ؟ پسر گریه اش شدید تر شد و گفت:از شفاهی و کتبی !
2 نفر بودن که خیلی تنبلی می کردن یکی از آنها خمیازه می کشه و آن یکی زود به او میگه :قربون دستت تا دهنت بازه بچه من رو هم صدا بزن!
اولی :ماشینی که به تازگی اونو خریدی ازش رضایت داری ؟
دومی :خودم که نه ولی مکانیک سر کوچمون خیلی راضیه !
بچه:بابایی چطور هواپیمایی که به این بزرگی هست رو می دزدن؟
بابا:اول منتظر می مونن بالا بره, هر موقع که کوچک شد بعد از آن می دزدنش
یه روزی هواپیما در حال سقوط بود به جز یه دیوونه همه جیغ می کشیدند. از همون دیوونه می پرسن تو چرا ساکتی؟
میگه:مال بابام که نیست، بذار سقوط کنه!
یه قورباغه ازیه گربه می پرسه:قورقورقوربونت بشم، کلاس چندمی؟ گربهه می گه پیش پیش... دانشگاهیم!
همون قورباغه با یه زنبور ازدواج میکنه! قورباغه میگه قوقوقوقوقوقوربونت برم زنبور میگه وظ وظ وظ وظ وظ وظ وظیفته!
بیمار:آقای دکتر! دندونی که شما می کشید همونی نیست که می خوام بکشم.
دکتر:جانم صبر کن، کم کم به اون هم می رسیم!
مریض:آقای دکتر!من ریش درد دارم.
پزشک:چیزی خورده ای؟
مریض:نان و یخ.
پزشک:خاک بر سرت که نه غذایت شبیه آدم هاست و نه دردت!
اسب بخار
یه روز یه مرد یه اسبی میبینه که از دماغش بخار بیرون میاد با خودش میگه فهمیدم، پس همیشه که اسب بخار میگن همینه!
دانشگاه
به یه نفر میگن اجازه میدی پسرت بره دانشگاه؟
میگه:اگه لطمه ای به درس خواندنش نزنه آره!