گروه فرهنگی یکتاپرس؛ هوشنگ چالنگی (زاده 29 مرداد 1319 مسجد سلیمان – درگذشته 2 آبان 1400) معلم بازنشسته،نویسنده و شاعر بود. وی یکی از شاعران می باشد. چالنگی از پایهگذاران شعر موج ناب و شعر دیگر و پدرخوانده ی شاعران موسوم به شعرناب به شمار می آید.
او از اعضای اصلی حلقهٔ شعر دیگر بود، در دههٔ 1340 کارهای خود را در قالب 2 جلد کتاب «شعر دیگر» همراه دیگر شاعران این گروه منتشر کرد.چالنگی پیش از انقلاب برای انتشار هیچ کتابی اقدام نکرد و انتشار کتابی مستقل از خود را، تا چهل سال پس از سرودن مشهورترین شعرهایش، یعنی تا سال 1383 که زنگوله تنبل به چاپ رسید، عقب انداخت. این کتاب در نشر سالی به چاپ رسید.
پس از این کتاب، چالنگی کتاب آبی ملحوظ را در سال 1387 با همان ناشر منتشر کرد. این کتاب نخستین بار در سال 1384 مجوز نشر را دریافت کرده بود اما با تأخیری سهساله و با اضافه شدن شعرهایی به آن در چند مرحله به چاپ رسید. یک کتاب دیگر چالنگی نیز که تاکنون در بازار نشر دیده نشده و به احتمال بسیار زیاد اصولاً به چاپ نرسیده، با عنوان نزدیک با ستارهٔ مهجور، در سال 1381 از سوی انتشارات صمد اهواز تا مرحلهٔ فهرست نویسی پیش رفتهاست. همچنین نشر سالی، در سال 1380 نخستین بار کتابی از چالنگی را با عنوان آنجا که میایستی تا مرحلهٔ فهرستنویسی پیش برد. به نظر میرسد این کتاب، شکل اولیهٔ همان کتاب «زنگوله تنبل» باشد، که 3 سال بعد، در سال 1383 با افزودهها و نامی جدید از سوی همین انتشارات به چاپ رسید.اسامی کتاب های چالنگی عبارتند از:
چند شعر از چالنگی:
آیا آن جا که میایستی
حکایت جان هاییست
که در انتظار نوبت خویشند
تا گُر گیرند؟
آیا آن جا که میگذری
انبوهیِ رودهاست
که گلوی مردگان را
میجویند و باز پس نمیدهند؟
کمانداران و آبزیان
غرق میشوند دست در آغوش
و بر هر ریگ که فرود میآیند
صدای مرا میشنوند
که نمیخواستم بمیرم
--2--
اگر بهاری هست؛ بگویيد
که اين دست؛ طفلی بازيگوش ست
شتاب دارد
بهار را می گسترانی و نمیدانی
که اين بی حوصله جز پريشان کردن نمیداند
چگونه از باد و باران میآمد
و بر گرمی اجاق جای میگشاد
دستی که ترکه های به ناحق خورده بود !
--3--
به مرگ
که دیوانه می کند
صبح را
در فاصله ی لباس من
به شب
که چرخشم می دهد
و بی دستم می کند
که اگر مرا دیده ای
که نمی خندیدم
پس مرا ندیده ای
که هر بار بیشتر دوست داشته ام
تنفس چشم هایم را
و این حباب هایی که
به تن دارم
انتهای پیام/
روح بزرگشان شاد و نام نیکشان تا ابد جاودان