به گزارش گروه اجتماعی یکتاپرس؛ به دلیل افزایش جمعیت، زباله های شهرها نیز افزایش یافته است. از آن گذشته رواج فرهنگ مصرف سبب شده است در شهرهای بزرگی چون تهران، هر فرد روزانه به طور متوسط ۹۰۰ گرم و در کل بیش از هفت هزار تن زباله تولید کند. این امر نه تنها مدیریت شهری را با مشکل فزاینده ای روبرو می سازد بلکه در آینده ای نه چندان دور می تواند محیط زیست را نابود کند. عدم آگاهی مردم از خطرات آینده مسائل زیست محیطی ناشی از زباله، می تواند یکی از بزرگترین مشکلات این بخش باشد. از سوی دیگر، به گمان بسیاری از محققین، آگاهی و سپس فرهنگ سازی در این حوزه می تواند راهگشای این مسئله مهم زیست محیطی باشد.
نام زباله که میآید همهمان به یاد دورانداختنیهای کثیف و بد بو میافتیم. اما یک جوان خلاق در ابتکاری جالب از همین طلای کثیف برای محرومیت زدایی از چهره روستایشان استفاده کردهاست. او با راهاندازی یک طرح جامع تفکیک زباله توانسته است زمینه اشتغال بسیاری از افراد را در روستایشان فراهم کند. بخشی از درآمد این کار صرف راه اندازی صندوق محلی شده تا از این طریق نیازمندان را مورد حمایت قرار دهد. آموزش فراگیر و فرهنگسازی مستمر 2 رمز موفقیت او در این طرح است.
*استفاده از ظرفیت محلی برای محرمیت زدایی
ابتدا یک گروه جهادی بودند که با راهاندازی مرکز نیکوکاری به نیازمندان رسیدگی میکردند. حسینی نسب با اشاره به اینکه گفتیم اگر قرار باشد از ظرفیت مردم استفاده شود باید ابتدا آنها قانع شوند تا پای کار بیایند، ادامه میدهد: «قبلا کارهایی که انجام میدادیم از نگاه ما و الویت ما بود که عده ای در آن مشارکت میکردند یا مشارکت نمیکردند. تصمیم گرفتیم از مردم نظرسنجی کنیم و ببینیم از نگاه آنها چه مشکلاتی الویت دارد. نظرسنجی نشان داد که 60 درصد مردم محل نگران محیط زیست هستند. قبلا محل دپوی زباله دقیقا از مسیر چشمه آب شرب روستا میگذشت و شیرابه زبالهها موجب آلودگی آب چشمه میشد.
از طرفی نایلونهای رها شده در فضای روستا راه جوی آب را گرفته بود. از بوی بدش که نگو، سراسر آب را جلبک پوشانده بود. با محیط زیست صحبت کردیم و آنها برای آزماش آب آمدند. جواب آزمایش تایید میکرد که وجود جلبکها به دلیل آلودگی آب است. کار تخصصی شده و نظر کارشناس محیط زیست باعث شد مردم حرف ما را بیشتر گوش کنند.»
*** کار را از خانه مردم شروع کردیم
حسینی نسب و دوستانش مسجد را قرارگاه و هسته مرکزی تفکیک زباله قرار میدهند. از سوی دیگر مردم هم قبول کرده بودند که مشکل زباله از خودشان و جایی که زباله تولید میشود خانههایشان است پس باید کار را از خانه و از خانمهای خانهدار شروع کنند: «روستا را به 13 محله تقسیم کردیم و برای محله یک رهبر اجتماعی که توانمندتر بود و روابط عمومی بهتری داشت انتخاب کردیم. اولین قدم آموزش بود آموزشی که همه فهم و همه گیر باشد که چه چیزهایی را با هم جمع و چطور تفکیک کنند. اینکار توسط رهبران اجتماعی انجام شد. قدم دوم ایجاد انگیزه بود. با منابع طبیعی صحبت کردیم که ببینیم چه پشتیبانی از ما میکنند. آنها گفتند شما هر مقدار کاغذ که جمع کردید خودتان بفروشید و پولش برای خودتان بگیرید اما صورتش را به ما بدهید ما به ازای هر 5 کیلو کاغذ به شما یک وعده نهار میدهیم این خیلی قشنگ بود. محیط زیست هم سطل تفکیک زباله و نایلون نانو را عهدهدار شد. با دهیاری هم صحبت کردیم و از ماشین و نیروهای روستا استفاده کردیم. حتی مردم توجیه کردیم که پوست میوه و آشغال سبزی زباله نیست بلکه علوفه است و اینها را به همسایههایی که دام دارند، بدهید. میزان تولید زباله به تدریج کم شد. زبالههای خشک و تفکیک شده را هم به عمده با قیمت خوبی فروختیم. هم پول خوبی گیر مردم آمد هم این میان از سودی که عاید ما شده بود صندوق محلی برای کمک به نیازمندان درست کردیم.»
انتهای پیام/