به گزارش گروه اجتماعی یکتا پرس، اختلال مسخ شخصیت یکی از انواع اختلالات تجزیهای است که فرد احساس میکند از بدن خود جدا شده و از بیرون نظاره گر فرآیندهای ذهنی و بدنی خود است. معمولا در کنار مسخ شخصیت، مسخ واقعیت نیز رخ میدهد که فرد محیط اطرافش را غیر واقعی حس میکند و یا خود را جدا از آن میپندارد. اتفاقی که ممکن است برای بسیاری از ما در خواب افتاده باشد اما اگر در طول روز این فرایند رخ دهد، احتمال ابتلا به اختلال گسست از شخصیت و واقعیت وجود دارد.
اختلال گسستگی نوعی اختلال ذهنی است که شامل گسستگی و ازبینرفتن یکپارچگی بین افکار، احساسات، خاطرات و هویت فرد میشود. کسانی که به این اختلال دچارند ارتباطشان را با واقعیت از دست میدهند؛ بهگونهای که در گذران زندگی روزمره دچار مشکل میشوند.
این اختلال با نام دیپرسونالیزیشن-دیریالیزیشن یا گسست از شخصیت و جدایی از حقیقت شناخته میشود و در دسته اختلالات تجزیهای قرار دارد. همچنین فراموشی تجزیهای و چند شخصیتی از دیگر اختلالات این دسته هستند. فرد مبتلا به اختلال گسست از شخصیت در دورههای مستمر یا مکرر احساس میکند از بدن و قالب جسمی خود بیرون آمده و از بیرون به خودش نگاه میکند. او هیچ کنترلی بر وضعیت ندارد و مثل این است که فرد در حال دیدن فیلمی درباره خود و یا خواب دیدن است.
اختلال گسست از شخصیت به صورت یک مشکل واحد شناخته میشود؛ اما به طور کلی شامل دو بخش اصلی به شرح زیر است.
در این بخش ادراک، فهم و تجربه فرد از خودش و بدنش، آنقدر تحریف شده و تغییر میکند که احساس میکند یک مشاهده گر است و فکر میکند از بیرون دارد به خودش نگاه میکند. افرادی که جدایی از خویشتن یا مسخ شخصیت را تجربه میکنند، میگویند که احساس میکنند در زیر آب غوطه ور یا در هوا معلق هستند یا احساس میکنند مردهاند و دارند از بالا به خود و به بدنشان نگاه میکنند. آنها حسی شبیه بسیاری از اتفاقاتی که هنگام خواب دیدن و رویاهای شبانه روی میدهد؛ دارند.
این مشکل که با عنوان مسخ واقعیت نیز شناخته میشود، مثل مسخ شخصیت است اما با این تفاوت که در مورد محیط اطراف روی میدهد. در مسخ واقعیت، فرد دنیای بیرونی را عجیب و غیر واقعی میبیند. فکر میکند هیچ شباهتی به محیط زندگی قبلی خودش ندارد و احساس میکند از محیط جدا شده است.
این اختلال، که در گذشته با نام اختلال هویت چندگانه شناخته میشد، باعث میشود فرد هویتهای مختلفی را در ذهن خود پرورش دهد. فرد ممکن است حضور همزمان دو یا چند هویت مستقل و جدا از هم را در ذهن خود احساس کند که باهم صحبت میکنند. ممکن است فرد تصور کند از سوی هویتهای دیگر تسخیر شده است. هر هویت نیز ممکن است نام، سن، صدا، ویژگیهای شخصیتی و رفتاری متفاوتی داشته باشند.
حتی برخی از این تفاوتهای شخصیتی خودش را در رفتار فرد عیان میکند؛ مثلا نیاز به عینکزدن برای آنکه یکی از هویتها احساس کمبینایی میکند! افرادی که این اختلال را تجربه میکنند اغلب دچار گسستگی فراموشی نیز هستند. این گونه از اختلال گسستگی را باید جدیترین و خطرناکترین نوع دانست؛ چراکه آمارها نشان میدهد قریب به ۷۰ درصد افرادی که به این گونه از اختلال گسستگی دچار شدند دست به خودکشی زدهاند.
شاخص اصلی این نوع گسستگی، فراموشیای است که نتوان آن را به دلایل پزشکی ارتباط داد. شدت این فراموشی نیز از فراموشیهای معمولیِ روزمره بیشتر است. در این نوع از گسستگی، فرد توانایی بهیادآوردن رویدادها، افراد دیگر و حتی خود را (بهخصوص پس از طی تجربهای آسیبزا) ندارد.
فراموشیِ ناشی از گسستگی اغلب به زمان همان تجربه مربوط میشود؛ اما در موارد نادری نیز ممکن است شامل فراموشی کامل شود. گاهی این اختلال باعث میشود فرد کار و زندگی را رها کند و به مسافرت برود یا بیهوده پرسه بزند. فراموشیِ رخداده در این نوع ممکن است بین چند دقیقه تا چند ساعت و در موارد معدودی نیز تا ماهها و سالها ادامه یابد.
گرچه در قسمت قبل، در حین تعریف انواع اختلال گسستگی، به علائم هر گونه نیز اشاره شد، منتها میتوان علائم و نشانههای این اختلال را در قالب موارد زیر خلاصه کرد:
احساس گنگبودن هویت
احساس گسست از خود و احساسات
استرس شدید در محیط کار و روابط فردی
ناتوانی در کنارآمدن و مدیریت استرس و هیجانات
فراموشی حافظه و ناتوانی در بهیادآوردن افراد، اشیا، رویدادها و…
افرادی که به این اختلال دچارند شاید در معرض خطر ابتلا به سایر اختلالها یا مشکلات جدی باشند، مشکلاتی مانند:
اختلالات غذاخوردن
اختلالهای شخصیت
اختلال پس از سانحه
اختلال عملکرد جنسی
افکار و رفتارهای خودکشی
اعتیاد به الکل و مواد مخدر
افسردگی و اختلالات اضطراب
شناسایی این اختلال فقط از سوی متخصصان روانشناسی امکانپذیر است. روشهای تشخیص این اختلال شامل معاینات بالینی، روانکاوی و دستورالعملهای منتشرشده در راهنمای (DSM-5) است. پیش از شروع فرایندهای تشخیصی، لازم است طیفی از آزمایشهای پزشکی صورت گیرد تا عوامل احتمالی پزشکی که ممکن است باعث بروز علائم شده باشند کنار گذاشته شوند.
این معاینهها شامل پرسشوپاسخ و انجام آزمایشهای مختلف خصوصا روی مغز است تا معلوم شود فراموشی و گسستگی از واقعیت ناشی از آسیبهای مغزی نباشد.
روانشناس پرسشهایی درباره افکار، احساسات و رفتارها میکند تا علائم و نشانههای احتمالی اختلال را شناسایی کند. همچنین، با کسب اجازه از بیمار، اطلاعاتی نیز درباره خانواده بیمار دریافت میکند.
در این مرحله، متخصص همه دادهها و علائم شناساییشده را با راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات رفتاری مقایسه میکند تا دریابد آیا فرد دچار این اختلال هست یا خیر.
انتهای پیام/