گروه فرهنگ وهنر یکتاپرس، دکتر علیرضا زارعی از چهره های برجسته هنر تئاتر در خراسان جنوبی است. سال های زیادی از عمرش را در ایتالیا گذراند و ضمن تحصیل در رشته داروسازی به کارهای هنری پرداخت و با هنرمندان ایتالیایی بسیاری همکاری داشت. زارعی پس از فارغ التحصیلی به زادگاهش برگشت و کارهای هنری اش را در بیرجند ادامه داد. در این سال ها جوانان بسیاری زیر نظر او هنر تئاتر را آموخته اند و همچنین کارهای قابل توجهی به کارگردانی او در این شهر روی صحنه رفته است. او غیر از تئاتر در عرصه ترجمه هم فعال است و تا کنون کتاب هایی همچون «ابله» ، «بانکدار آنارشیست» ،«جوجه مرغ دریایی»،«رویا در رویا»، « پیرمردی که رمان های عاشقانه می خواند» و... با ترجمه او منتشر شده اند.آنچه می خوانید گفتگو با این کارگردان ، نویسنده و مترجم است درباره چالش های انجام کارهای هنری در شهرستان ها.
چطور شد به نمایش علاقه مند شدید؟
من از دوران کودکی در کار تعزیه و تئاتر بوده ام و پس از تحصیل در رشته تئاتر در ایتالیا به تدریس در آنجا به مدت 18 سال پرداخته ام و از همان دوران به کار ترجمه هم مشغول بوده ام.
زمانی که به ایران بازگشتید چه فعالیت هایی انجام دادید؟
چند سال در انجمن نمایش تدریس کردم و چند نمایشنامه بنام «ابله» داستایوفسکی و «آرش شیواتیر» را بر روی صحنه برده ام. یک سالی هم می شود که به علت شیوع ویروس کرونا نتوانسته ام تئاتری اجرا کنم.
آسیب های موجود برای هنرمندانی که در شهرستان فعالیت می کنند چیست؟
ما در شهرستان ها همیشه مشکلاتی مثل کمبود بودجه را داشته و داریم. از همین رو من مجبور شده ام خودم هزینه اجرای نمایش هایم را بپردازم. همچنین در محیط کوچکی مانند شهرستان بیرجند حمایت آنچنانی از هنرمندان نمی کنند اما تنها دلیلی که همچنان هنرمندان استان خراسان جنوبی مشغول به فعالیت هستند آن عشقی است که به هنر دارند.
وضعیت فرهنگ و هنر در ایران چگونه ارزیابی می کنیدرا ؟
وضعیت هنر در ایران بنای خوب شدن و پیشرفت را ندارد. بنابراین نه تنها از هنرمندان حمایت نمی شود بلکه بودجه زیادی هم برای آنها در نظر نمی گیرند. در صورتی که فرهنگ، مادر تمام خوبیها است و تمام ناهنجاریهایی که ما اکنون در جامعه مشاهده میکنیم ریشه در فرهنگ ناقص ما دارد.به عقیده من دلیل ناراحتیها و پرخاشگریهای ما در جامعه هم از عدم تغذیه فرهنگی است چراکه فرهنگ ما ضعیف نگه داشته شده و اگر آن بودجه ای را که به زمینه نظامی می دهند را به زمینه فرهنگی اختصاص دهند اوضاع بسیار بهتر میشود.علاوه بر آن فرهنگ کارآفرین است و من فکر میکنم زمینه بسیار خوبی برای اشتغال زایی محسوب میشود چراکه فرهنگ همه چیز را تحت تاثیر قرار میدهد و شرایط زندگی مردم را بهبود و قدرت دوستی و محبت را افزایش میدهد.
بنظر شما برای بهبود وضعیت فرهنگ کشور چه راهکاری بهتر است؟
باید برنامه های دراز مدت اصولی فرهنگی ارائه شود و علاوه بر آن در راه فرهنگ هزینه شود. هم اکنون کشورهایی در دنیا هستند که از راه فرهنگ برای هزاران نفر اشتغال زایی کردهاند پس قطعا ما هم می توانیم در کشورمان اینکار را انجام دهیم.
استقبال مردم از از کارهای هنری در شهرستان ها چگونه است؟
مردم در شهرستانهای کوچک برنامه زیادی برای اوقات فراغت خود ندارند و به همین دلیل زمانی که تئاتری بر روی صحنه میرود و یا نمایشگاهی برگزار میشود از آن استقبال میکنند.
وضعیت آمفی تئاترهای بیرجند چطور است؟
در بیرجند آمفی تئاتر بزرگی وجود داشت اما چندسال پیش سوخت و مسئولان هنوز اقدام به بازسازی آن نکردهاند.
اگر بخواهید تئاتری را در شهرستان بیرجند بر روی صحنه ببرید با چه مشکلاتی روبه رو هستید؟
از لحاظ اقتصادی ضرر زیادی را متحمل می شود به همین دلیل دیگر تمایلی به اجرای تئاتر ندارم و اگر هم تاکنون کاری کرده ام به دلیل پیشنهاد و اصرار دوستانم بوده است. حتی بارها مسئولان وعده بودجه را برای اجرای کارهایم دادهاند اما به قول ها و وعدههایشان عمل نکردهاند ازهمینرو دیگر بر روی نمایش جدیدی کار نمیکنم.
فکر میکنید وضعیت تهران نسبت به شهرستانها بهتر است یا خیر؟
فرهنگ نمایش در تهران متفاوت تر از شهرستان است اما از نظر امکانات ضعیف است چراکه انتظار می رود شهر بزرگی مانند تهران حداقل 15تا سالن تئاتر همانند تئاترشهر را داشته باشد اما تهران در طی این سالیان همچنان پیشرفتی نکرده است و انتظار هم نمی رود که حوزه فرهنگ و هنر رشد کند.
آیا برای نمایش «ابله» داستایوفسکی به شما پیشنهاد اجرای آن در تهران را داده بودند؟
بله از طریق دوستانی به من پیشنهاد شده بود که این کار را انجام دهم.
چرا این پیشنهاد را قبول نکردید؟
چون از لحاظ اقتصادی ضرر زیادی را متحمل می شدم.
یعنی در تهران هم برای اجرایتان بودجه ای در نظر نمی گرفتند؟
قطعا در نظر میگرفتند و این نمایش در تهران موفق تر می شد اما این نمایش نیازمند این بود که از همان ابتدا در تهران و با بچه های آن شهر اجرا شود با این حال همانطور که عرض کردم حتی اگر بودجه ای هم برای آن نمایش در نظر می گرفتند باز هم برایم صرفه اقتصادی نمیکرد.علاوه بر آن من ترجیح می دهم که با بچه های خود تهران کار کنم و برایشان کارگاهی بگذارم و در آخر نمایشی را با همان تیم بر روی صحنه بیاورم.
از لحاظ کاری بین بازیگرانی که در شهرستان با آنها کار می کنید و بازیگرانی که در تهران فعالیت می کنند چه تفاوتی وجود دارد؟
ما در بیرجند بازیگران بسیار توانمندی داریم اما کسی قدر آنها را در شهرستان نمی داند و آنها در حاشیه و فقر در شهرهای کوچک زیست میکنند.
آیا به این فکر نمیکنند که اگر به شهرهای بزرگی مانند تهران بروند ممکن است پیشرفت زیادی در حرفه خود کنند؟
آمدن به تهران بسیار هزینه بر است هرچند که برخی از شاگردانم این کار را کردند اما شاید همه آنها دوست نداشته باشند که به شهرهای دیگر مهاجرت کنند.
درمورد کتاب هایی که تاکنون ترجمه کرده اید توضیح دهید.
بیشتر کتاب هایی که تاکنون بر روی آنها کار کرده ام در زمینه فرهنگی بوده و حدود ده کتاب از نمایشنامه تا رمان را تاکنون ترجمه کرده ام. بیشتر هم آثار فرناندو پسوآ را برای کار برگزیده ام و کتاب هایی بنام رویا در رویا، پیرمردی که رمان های عاشقانه می خواند، ابله از داستایوفسکی و کتاب فاوست که ترجمه مشترکی بود با آقای علی عبداللهی مترجم زبان آلمانی را به چاپ رسانده ام.
چرا بیشتر کتاب های فرناندو پسوآ را برای ترجمه انتخاب کرده اید؟
دلیل خاصی ندارد. کتابهایی که تاکنون ترجمه کردهام کتاب هایی بودند که بصورت اتفاقی آنها را خوانده و از قلم نویسنده کتاب خوشم آمده است. به همین دلیل تصمیم گرفتم که آن کتاب هارا ترجمه کنم.
درحال حاضر برروی کتاب جدیدی کار نمی کنید؟
خیر. زیرا دیگر انگیزه ای برای ترجمه کتاب جدیدی ندارم.
دشواری های کار ترجمه چیست؟
فکر می کنم اگر کسی به زبانی مسلط باشد دیگر در ترجمه مشکلی برایش پیش نمیآید. اما ترجمه تنها نیازمند تسلط بر زبان مبدا نیست بلکه باید بر زبان مقصد یا همان مادری هم مسلط بود.همچنین نکته مهمی که در کار ترجمه وجود دارد این است که وجود مترجم نباید در نوشته هویدا باشد و خواننده نباید احساس کند که این کتاب ترجمه شده است. یعنی ترجمه باید کاملا روان و قابل فهم باشد برای خوانندگان.علاوه بر آن یک مترجم باید قواعد دستوری را کامل بشناسد و از فرهنگ عمومی بالایی از زبان مبدا برخوردار باشد تا مطلبی را که برای ترجمه برگزیده است به صورت کامل درک کند.
آیا ممکن است که در هنگام ترجمه کتابی احساسات مترجم در آن بازه زمانی درگیر شود؟
به عقیده من هر کتابی که می خوانیم باید در زندگی شخصیمان تاثیر بگذارد و چیز جدید به ما اضافه کند و قطعا احساسات آدمی هم در هنگام خواندن کتاب درگیر می شود. برای مثال من در هنگام ترجمه کتاب فاوست از پسوآ بشدت به دلیل موضوع فلسفی کتاب تحت تاثیر قرار گرفتم زیرا فاوست یک تراژدی انفسی است.
انتهای پیام/