کارآفرین شخصی است که اداره یک فعالیت اقتصادی را با تمام مخاطراتش میپذیرد و برای سازماندهی امور آن متعهد میشود. واژه کارآفرین نخستین بار در نظریه های علمی اقتصاددانان بزرگ معرفی و تشریح شده و از کلمه فرانسوی Entreprender برگرفته شده که به معنای متعهد شدن است. در منابع علمی، کارآفرینی را فعالیتی خلاقانه میدانند که به دنبال ایجاد ارزش در جامعه است. در این فرایند، گروهی از افراد با مهارتهای مکمل یکدیگر، برای درک و استفاده از فرصتها در قالب یک شرکت یا سازمان به همکاری با یکدیگر میپردازند.
کارآفرینی بخش جدایی ناپذیر توسعه اقتصادی است و وظیفه ی آن نوآوری است. کارآفرینان با تولید کالاهای جدید، ارائه روشهای نو و بهینه در تولید، ایجاد بازاری تازه، گشایشی در صنعت، ارائه منابع نوین و ... سهم بزرگی در اشتغالزایی و پیشرفت اقتصادی جامعه دارند. کرزنر، اقتصاددان دانشگاه نیویورک، کارآفرینی را ایجاد هماهنگی و سازگاری در فرایندهای بازار معرفی میکند.
در اوایل قرن 16، افرادی که مشغول به مأموریت نظامی بودند، کارآفرین نام داشتند. سپس در سال 1700 این واژه برای افرادی که متعهد انجام پروژه های عمرانی برای دولت میشدند، استفاده گردید. به طور کلی از قرن 16 اقتصاددانان بسیاری به تشریح مفهوم کارآفرینی در نظریات خود پرداختند. ژوزف شومپیتر، پدر کارآفرینی، در نظریه توسعه اقتصادی که در سال 1934 و همزمان با دوران رکود اقتصادی ارائه کرد، نقش کارآفرین در ایجاد سود را مورد توجه همگان قرار داد. شومپیتر عصاره کارآفرینی را درک فرصتها و استفاده از آنها میداند. در نظر او کارآفرین با ایجاد نوآوری یا اصلاح و ترکیب روشها، نیروی محرکه اصلی در پیشرفت اقتصاد است. در مراحل بعدی الگوهای رفتاری کارآفرینان و شناسایی ویژگیهای آنان از دیدگاه روانشناسی و جامعه شناسی مورد بررسی قرار گرفت.
کارآفرین در بیان ساده، شخصی است که برای خود کسب وکاری راه اندازی کرده باشد؛ اما پشت این تعریف، مفاهیم و خصایل بسیاری برای توضیح نهفته است. کارآفرین کسی است که روشی مفید همراه با سوددهی برای حل مشکلات و خلأهای موجود در بازار ارائه می کند. وی با فراهم آوردن سرمایه های انسانی و فیزیکی و همچنین امکانات و مواد مورد نیاز، یک مدل تجارت را آغاز و برنامه ریزی میکند. کارآفرین فقط یک مدیر اجرایی نیست که در ازای دریافت حقوق، مدیریت یک مجموعه را به عهده بگیرد چرا که علاوه بر انجام وظایف اصلی یک مدیر، کارآفرین مسئول تمام شکستها و موفقیت های کسبوکار خود خواهد بود.
کارآفرینان بزرگ عمدتاً ویژگی های مشترکی دارند که آنها را مناسب چنین عنوانی می سازد. در این قسمت به بررسی این خصوصیات میپردازیم.
هر فرد برای موفقیت در یک زمینه، باید اهداف خود را اولویت بندی کرده و برای رسیدن به آنها برنامهریزی کند. یک کارآفرین موفق نمیتواند وظایف خود را به تعویق انداخته یا همزمان روی مسائل مختلف و غیرمرتبط تمرکز کند؛ در عین حال موفق هم باشد؛ بنابراین هدفمندی، برنامه ریزی صحیح برای رسیدن به اهداف و وفاداری مداوم به آنها با انجام وظایف، راه رسیدن به موفقیت در مسیر کارآفرینی است.
خلاقیت استفاده از تواناییهای ذهنی در آفرینش یک فکر یا ایده جدید است. یک کارآفرین خلاق که شناخت خوبی از نیازهای جامعه و کاستیهای محصولات قبلی دارد، به خوبی میتواند از فرصت ایجاد تغییرات مثبت، به نفع خود استفاده کند. یکی از مهمترین دلایل موفقیت و کسب ثروت و شهرت در کارآفرینان بزرگ، توجه ویژه به نوآوری و تفکرات جدید است که توجه همگان را جلب کند.
مسئولیتهای مختلفی در سر راه یک کارآفرین وجود دارد که موفقیت بدون پذیرش و انجام آنها امکانپذیر نیست. علاوه بر آینده تشکیلات، درامد کارکنان و تضمین سود سرمایه گذارهای دیگر، مسائل بسیاری در فرایند کارآفرینی اهمیت دارد. یک کارآفرین قبل از هر چیز باید فضایی که قصد ورود به آن را دارد، با تمام چالشها و فرصتهای موجود بشناسد و بتواند مسئولیت شکستها و موفقیتهای کسبوکار را بر عهده بگیرد.
مسیر پیش روی یک کارآفرین هرگز یک خط هموار و صاف نیست بلکه عوامل مختلف این مسیر را دستخوش تغییرات و فراز و فرودهای اجتنابناپذیر میکنند. کارآفرینان موفق، شهامت کافی برای مقابله با این عوامل را دارند و با آشکار شدن نشانههای ترس، میدان را برای رقبا خالی نمیکنند، بلکه با تلاش بیشتر، بهرهگیری از فنون و تخصص افراد کارشناس، شناخت درست بازار و افزایش آگاهی نسبت به سیاستهای کاری در پی رفع موانع موجود اقدام میکنند.
هرچقدر کارآفرینی رشد کند و از کسب وکارهای کوچک فاصله بگیرد، نیاز به همکاری با گروههای مختلف بیشتر میشود. لذا در سطوح بالای کارآفرینی که انجام همه کارها بر عهده یک نفر نیست، باید کارآفرین و زیردستانش در تقسیم کار، هماهنگی بخشهای مختلف و به طور کل انجام کارها به صورت گروهی، مهارت کافی داشتهباشند. این مهارتها باعث میشود فشار کاری کاهش یافته و میزان بازدهی افزایش یابد.
کارآفرینان موفق معمولاً به سطحی از دانش اکتفا نمیکنند و پیوسته در حال مطالعه و یادگیری هستند. آنها میدانند برای رشد و توسعه مداوم تشکیلات خود و رقابت در بازار نیاز به بهبود شرایط از طریق ایدهها، تکنولوژی و نظریات علمی جدید دارند. لذا آنها از منابع یادگیری متعدد مثل کتاب، اینترنت، روزنامه ها، کنفرانسها و ... استفاده میکنند تا بهروز بوده و از دانش موجود در کار خود استفاده کنند.
کارآفرینی باید نیازهای جامعه را شناسایی و برای رفع آنها اقدام کند. مسیر کارآفرینی به خصوص در شرایط اقتصادی نه چندان مساعد، به قدری فراز و نشیب دارد که یک کارآفرین، قبل از هرکاری باید اهداف و انگیزههای قوی برای مقابله با مسائل پیش رو داشتهباشد.
یک شخص میتواند با اهدافی مثل افزایش ثروت، دستیابی به شهرت، خدمت به مردم، ایجاد توسعه، اشتغالزایی و ... اقدام به کارآفرینی کند. کارآفرینی انواع مختلفی دارد که هر کدام اهداف خاصی را دنبال میکنند اما کارآفرین قبل از هر چیزی باید درک صحیحی از جنبههای احساسی اهداف خود داشته باشد چرا که این موضوع بر عملکرد و سلامت او اثرگذار است. این بخش مربوط به ارزشها، چشمانداز شخصی فرد از آینده، تصریح ایدهها و نوشتن آنها میشود و برای دنبال کردن هدفها به فرد جسارت بیشتری میبخشد.
انواع مختلف کارآفرینی در دو دسته جای میگیرند.
کسبوکارهای کوچک و متوسط معمولاً توسط یک شخص به تنهایی شکل میگیرند. برای مثال تولیدات کشاورزی خانگی و یا فروش محصولات در یک بازار محلی در این دسته قرار دارند. این نوع مشاغل به لحاظ جغرافیایی در یک نقطه مستقر هستند و امکان انتقال به مناطق دیگر را ندارند. برای شروع کارآفرینیهای کوچک و متوسط نیازی به سرمایه زیاد نیست و بازدهی مالی در زمان کمتری محقق میشود.
در تشکیلات نوآوریمحور، شرکت در بازارهای منطقهای و جهانی مطرح است و این نوع مشاغل به جاهطلبی و ریسکپذیری بیشتری نیاز دارند. در این سطح از کارآفرینی از فناوریهای جدید، ایدههای تازه و ... برای رقابت با رقبا استفاده میشود.
کارآفرینی انواع مختلفی دارد که بر اساس معیارهای متفاوت میتوان به طبقهبندی آنها پرداخت. در این قسمت تعدادی از رایجترین اشکال کارآفرینی را شرح میدهیم.
کارآفرینی مستقل به شکل فردی یا تیمی بدون حمایت هیچ ارگانی انجام میشود. این نوع کارآفرینی با هدف شناسایی و پاسخگویی به نیازهای جامعه شکل میگیرد و در قالب کسبوکارهای نوین در راستای منافع شخصی به فعالیت اقتصادی میپردازد.
کارآفرینی سازمانی همانطور که از اسمش پیداست، در شرکتها و سازمانها به منظور رشد سازمان و بالا بردن سهم بازار انجام میشود. در این نوع از کارآفرینی افراد داخل سازمان با مدیران برای ارائه خدمات جدید همکاری میکنند. بازاریابی در کارآفرینی سازمانی بر خلاف کارآفرینی مستقل، جایگاه ویژهای دارد.
در کارآفرینی اجتماعی با کمک دیگر انواع کارآفرینیها در راستای کاهش آسیبها و مشکلات اجتماعی اقدام میشود. در این نوع کارآفرینی، کارآفرینان نیکوکار با ایجاد استارتاپ به دنبال راهکارهایی اجرایی برای حل معضلات فرهنگی، اجتماعی و بهبود شرایط زندگی افراد آسیبپذیر جامعه هستند. در کارآفرینی اجتماعی، هدف کسب ثروت نیست و اگر درآمدی تولید شود در راستای تحقق اهداف گفتهشده، هزینه خواهد شد.
شکلی از کارآفرینی که توسط هنرمندان و با هدف اعتلای هنر و توسعه فرهنگ در جامعه شکل میگیرد، کارآفرینی فرهنگی نام دارد که ممکن است ابعاد مادی نیز در آن مطرح باشد. در این نوع کارآفرینی، شناخت ارزشهای فرهنگی و اجتماعی جامعه همراه با توجه به شرایط اقتصادی کشور، اهمیت دارد.
در این نوع کارآفرینی ابتدا شرایط بازار و میزان تقاضا در جامعه سنجیده شده و به کمک منابع، مواد اولیه و تکنولوژیهای لازم، محصولات مورد نیاز تولید و عرضه میشود.
در کارآفرینی تجاری برای رساندن محصولات و خدمات تولیدی به صورت مستقیم و یا از نمایندگیها به مشتریان، برنامهریزی میشود. در واقع کارآفرینان تجاری به عنوان واسطه میان تولیدکننده و مصرفکننده عمل میکنند. به طور کلی کارآفرینیهایی که در زمینه تجارت و نه تولید فعالیت میکنند، کارآفرینی تجاری نام دارند.
7- کارآفرینی خصوصی: در این نوع کارآفرینی که در اغلب کشورهای پیشرفته مرسوم است، یک فرد یا گروه برای کسب سود، در بخش خصوصی کسبوکاری را ایجاد میکند.
8- کارآفرینی دولتی: کارآفرینی دولتی، به سرمایهگذاری دولت در یک طرح یا فعالیت که با افزایش رفاه مردم همراه است، گفته میشود.
9- کارآفرینی مشترک: در این کارآفرینی، بخش خصوصی و دولت با یکدیگر همکاری میکنند و هر کدام مسئولیتهای خود را دارند. معمولاً کارآفرینی مشترک با سرمایهگذاری دولت در تشکیلات اقتصادی بخش خصوصی همراه است.
10- کارآفرینی مشارکتی: کارآفرینی مشارکتی با همکاری و سرمایهگذاری اشخاص مختلف در یک کسبوکار خاص شکل میگیرد.