یادداشت// سمیه جمالی
توی تاکسی، در اتاق انتظار مطب، در کافه ها و میهمانی دوستانه، در گپ و گفت های خانوادگی، در صف نانوایی... هر بار که یک اثر فرهنگی نگران کننده ساختهمیشود.
یا حادثهای مغایرشئون عرفی اجتماعی ما می فتد، این جمله را به تکرار از دهانهای مختلف میشنویم: « ما کار فرهنگی نمیکنیم » یا « هالیوود را ببین اروپا را نگاه کن چه بودجه فرهنگی کلانی دارد... ما چرا هیچ کاری نمیکنیم؟» و این احساس مسؤولیت هرازگاهی سربرمیآورد و دوباره راهش را میکشد و میرود.
وقتی یک خواننده غربی یا به اصطلاح « آنور آبی» کلیپی مستهجن بیرون میدهد، نگران کودکان و نوجوانانمان میشویم، زمانی که یک فیلمساز، فیلمی در تحقیر و توهین ایرانیان میسازد؛ حس ملیگراییمان گل میکند.
و گاهی هم که تاریخمان را تحریف میکنند، استرس گمگشتگی هویت میگیریم! یا وقتی کشوری یک شاعر، یک فیلسوف یا دستاورد هنری ادبی و علمی ما را به نام خود جعل و ثبت میکند، هول میشویم و نمیدانیم چه کنیم؟
و تازه یادمان می افتد که ای وای چرا ما اولین مهره را حرکت ندادیم؟ چرا بیخیال نشستیم تا غارتمان کنند. بعد برویم اندوختة تاریخ و هویت مان را از چنگشان بیرون بکشیم که دست آخر هم رختی تکه پاره دست گیرمان شود که نه گرممان کند و نه به کارمان بیاید.
آنگاه، همه یک شبه تب فرهنگی میگیرند و بعد این تب، سرد میشود. چرا که تب تند، زود به عرق مینشیند. و بعد هم نخود نخود هرکه میرود خانه خود، تا دوباره خواننده ای آن ور آبی بیاید یک هنر جذاب فرامرزی بکند و باز دادمان به آسمان برود و عَلم فرهنگ سازی برداریم.
هدف این سلسله نوشتار تا حدی ریشهیابی این مباحث و یافتن پاسخی مناسب برای پرسش های زیر است:
ـ چرا ما تولید محتوای فرهنگی نمیکنیم؟
ـ آیا در ایران واقعا کار فرهنگی مفید و جذاب ارائه نمیشود؟
ـ محتوای فرهنگی در حوزههای مختلف چیست و چگونه باید باشد؟
ـ آیا ما توان مقابله با هجمه فرهنگی کشورهای پیشرفته را نداریم؟
ـ باتوجه به تعریف های جامعه سنتی ایرانی ـ اسلامی، بهترین راهکارها چیست؟
ـ آیا راه ما راه غرب است و باید از همان الگوها و ابزارها برای عملیات فرهنگی بهره ببریم؟ و چقدر با اهداف موردنظر هنرمندان و دغدغهمندان فاصله داریم؟
ضروریست با بررسی محصولات قدرتمند فرهنگی دنیا و مقایسه آنها با محصولات بومی خود پاسخهایی واقعی و کاربردی بیابیم. و تلاش کنیم بدون تعصب کور کورانه و با توجه به نیاز روز عموم جامعه، راهی نزدیک به موفقیت را ارائه دهیم.
اینک برای این منظور، به تبادل نظر و همافزایی فرهیختگان نیازمندیم؛ و به همین منظور از نظریه پردازان، معلمان، صاحبان هنر، اهالی قلم و دلسوزان ایران و ایرانی دعوت میکنیم با مشارکت در این چالش ما را یاری کنند.
شاید در آیندهای نه چندان دور، نسلی پیشتاز، سلسله جنبانِ فرهنگ و تمدنی شود که امروزه مورد تهاجم فرهنگی قرار گرفتهاند و همان راه را پیش گیرد که روزگاری امثال مغولان و انگلیسی های غارتگر، پس از غلبه بر این قوم، مغلوبِ فرهنگ مایهدار ایران زمین شدند.
انتهای پیام/